این حادثه مبارک به راستى انفجار نور در قلب تاریکىها و فریادى در خاموشىها و هشدارى در اوج غفلتها بود. عظمت و اعجاز این حرکت بزرگ و توفنده را مىتوان با مطالعه کارنامه جهان پیش از بعثت به دست آورد.
قرن ششم میلادى را باید عصر حاکمیت سیاهى و تباهى نامید، چرا که در آن زمان ابرهاى متراکم نادانى، سایه شوم و سنگین خود را بر زندگى بشر افکنده بود و جوامع آن روز در تنگناهاى اقتصادى و اجتماعى مرگبارى قرار داشتند، لیکن سنت تاریخ و قانون طبیعت و مشیت حق تعالى، همواره به اثبات رسانیده که در چنین مقاطع حساس و یأس آور است که روشنایى و امید از اعماق ظلمت و یأس پیدا مىشود و بهار سبز و خرم از دل زمستان سرد و بىجان متولد مىگردد.
در عصرى، پیام روح بخش بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر کالبد افسرده و مرده جهان دمیده شد که پانصد سال و به نقلى هفتصد سال از ظهور عیسى بن مریم گذشته بود. در این فترت و فاصله ممتد کسى به پیامبرى مبعوث نگردید،جهل و ظلم بر سراسر گیتى حکومت مىکرد و جنگ نامعقول ایران و روم نابسامانىها و افسردگىهاى فراوانى به بار آورده بود.
شاعر دانشمند، نظامى گنجوى اوضاع راچنین ترسیم مىکند:
نشد اندر آن مدت دیر باز
به تاج رسالت سرى سرفراز
به محراب طاعت قدى خم نشد
کسى در عبادت مصمم نشد
نَزَد کس به راه شریعت قدم
نشد چشم کس تر ز اشک ندم
چنین بود اوضاع عالم خراب
که ناگه بر آمد برون آفتاب
آرى، مشیت الهى بر این بود که از گریبان تاریکى، سپیده شکافته شود و آفتاب تابناک نیّر اعظم و فخر بنى آدم،حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله طلوع کند.
امام على علیه السلام مىفرماید: خداوند متعال پیامبر اسلام را هنگامى فرستاد که از عصر پیامبران پیشین مدت زمان بسیارى سپرى شده بود و ملتها در خواب عمیقى فرو رفته بودند. فتنه و فساد، جهان را از کران تا کران فراگرفته بود و اعمال زشت و پلید رواج محسوسى داشت. آتش جنگ همه جا شعلهور بود و دنیا،چهرهاى بىفروغ و پر از مکر و فریب به خود گرفته بود. برگهاى درخت زندگى زرد و پژمرده گشته و از میوه آن خبرى نبود. آب حیات [معنوى و اخلاقى] فرو خشکیده و نشانههاى هدایت،کهنه و خراب، و پرچم هدایت،سرنگون گشته و بیرقهاى پستى و گمراهى همه جا در اهتزاز بود. زندگى با سیمایى کریه و عبوس با اهل دنیا روبرو بود. میوه درختش، فتنه و خوراکش،مردار و بر دلهاى مردم وحشت و اضطراب و بر برون آنان شمشیر حاکم بود.(۱)
انقطاع وحى و تداوم بعثت
پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وحى منقطع شد،ولى بعثت همواره پویا بود و به حرکت خود ادامه مىداد. پیامبر اکرم در عصر بعثت، دین را تبیین و تمام عوامل سعادت و بدبختى را براى جامعه بیان کرد و تحولى در جهان به طور کلى و در جزیره العرب به گونه اخص ایجاد نمود. یکى از دانشمندان غربى مىنویسد: “اگر من در قرن بیستم در مقابل پیشوایان دانش اروپا با صداى بلند بگویم: روح حضرت محمد بزرگترین روحى است در میان بشر که از بدو پیدایش وى تا امروز شخصیتى همانند او پیدا نشده است،کسى نمىتواند در صحت گفتار من تردید کند و اگر کسى در این سخن تردید نماید، مىگویم در جهان مردى را نشان دهید که به تنهایى در یکى از این امور موفق شده باشد:
۱ ـ ملتى را مانند ملت عرب که به قبایل مختلف منقسم و دشمن یکدیگر بودند،متحد کند؛
۲ ـ رذایل موروثى ملت را نابود ساخته و آنان را به فضایل بیاراید؛
۳ ـ عقاید باطل و خرافى را از میان ملتى بردارد و آنان را به دینى معتقد کند که تا امروز در عالم،توسعه و انتشار روز افزون داشته و در آینده انتظار آن هست که بر همه ادیان جهان غالب آید؛
۴ ـ قانونى براى زندگى و نجات بشر بیاورد که ملت دور افتاده عرب را در سایه آن قانون بر دنیا سیادت دهد.(۲)
به برکت بعثت نبى مکرم اسلام صلی الله علیه و آلهبود که علم و دانش عمومى شد و از انحصار شاهزادگان و مؤبدان و درباریان در آمد. حکومتى مبتنى بر عدل و داد و مردم سالارى دینى بر پا شد که به فرموده قرآن: “لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْط” پیامبران با دلیل و برهان و معجزه و کتاب آمدند تا مردم خود به پا خیزند و قسط و عدالت را جارى سازند.
ولایت، تداوم بعثت
پیامبر اکرم با داشتن مقام ولایت و امامت،محتواى بعثت را پیاده کرد و با ایجاد عالىترین شکل حکومت، به بعثت تداوم بخشید. در خطابهاى که در حجه الوداع ایراد کرد و حضرت على علیه السلامرا به عنوان جانشین بعد از خود منصوب کرد،حیات مجددى در کالبد بعثت دمید که پس از امام على علیه السلاماین حرکت به وسیله فرزندان معصومش ادامه یافت تا عصر غیبت کبرى فرا رسید.
تداوم بعثت تا ظهور حجت
حرکت پر برکت بعثت به یارى اهلبیت پیامبر تا عصر غیبت تداوم یافت و هم اکنون نیز به یمن علماى اسلام و مراجع تقلید که نواب عام آن حضرت مىباشند،همچنان پیش مىرود تا منجى بشریت،موعود ملل، امام زمان(عج) ظهور نماید و دنیا را از عدل و داد لبریز سازد و احکام روح بخش اسلام را از کران تا کران حاکم قرار دهد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: “اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نماند،خداوند متعال آن روز را به قدرى طولانى خواهد کرد تا مردى از اهلبیت من که نامش هم نام من و کنیهاش مانند من است، خروج و قیام کند: یَمْلأ ُاللّه بِه الأَرْضَ قِسْطَاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.”(۳)
همان گونه که بعثت پیامبر اکرم در بدترین عصر تحقق یافت،ظهور حضرت حجت(عج) نیز در هنگامى است که ظلم و جور و یأس و نومیدى جهان را فراگرفته باشد. در آن زمان از اسلام جز اسمى و از قرآن جز درسى باقى نمىماند. ابى بصیر از امام صادق علیه السلام نقل مىکند که فرمود: “به خدا سوگند گویا مىبینم که بین رکن و مقام، بر کتاب و برنامه جدید از مردم بیعت گرفته و بر ملت عرب سخت مىگیرد. آن گاه فرمود: وَیْلٌ لِطُغاهِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدْ اِقْتَرَبَ؛واى بر سرکشان ملت عرب از شرّى که تحقیقاً به زودى آنان را فرا خواهد گرفت.”(۴)
اللهم عجل فرجه و اجعلنا من انصاره و اعوانه.
پاورقیها:
۱ـ نهج البلاغه دشتى،خطبه ۸۹٫
۲ ـ به نقل از : مکتب اسلام، شماره پنجم،سال اول، ص ۲۲٫
۳ ـ سنن ابى داود،ج ۴، ص ۱۰۷/کنز العمال، ج ۱۴،ص ۲۶۴٫
۴ـ بحار الانوار، ج ۵۲،ص ۱۳۵/ ینابیع الموده،ص ۴۸۹٫