۱۸۸٫as5

خداوند به پیامبرش فرمود: بگو علم غیب نمی‌دانم. پس چطور امامان (ع) درباره‌ی آینده سخن‌های فراوانی دارند؟

آیه مبارکه به شرح ذیل است:

«قُل لَّا أَقُولُ لَکمُ‏ْ عِندِى خَزَائنُ اللَّهِ وَ لَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لَا أَقُولُ لَکُمْ إِنىّ‏ِ مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلىَ‏َّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِى الْأَعْمَى‏ وَ الْبَصِیرُ أَ فَلَا تَتَفَکَّرُونَ» (الأنعام، ۵۰)

ترجمه: بگو من نمى‏گویم خزینه‏هاى خداوند نزد من است، و نیز نمى‏گویم علم غیب دارم، و نمى‏گویم فرشته‏اى هستم، من دنبال نمى‏کنم مگر همان چیزى را که به سویم وحى مى‏شود، بگو آیا کور و بینا یکسان است؟ پس چرا تفکر نمى‏کنید؟

نه فقط امامان (ع)، بلکه شخص پیامبر اکرم (ص) نیز بسیار از آینده سخن گفته و خبر داده‌اند. لذا طرح این سؤال به گونه‌ای که بخواهند به صورت غیر مستقیم ائمه را در صراط دیگری نشان دهند، خطاست. بلکه باید پرسید با توجه به آیه‌ی فوق، چطور همه‌ی معصومین (ع) و از جمله پیامبر اکرم (ص) که خودش مخاطب این آیه بود، از آینده خبر می‌داد؟ برای روشن شدن مبحث به نکات ذیل توجه فرمایید:

الف – غیب به هر چیزی گفته می‌شود که از نظر شخص یا اشخاصی پنهان باشد. نه این که چیزی به نام «غیب» وجود دارد. لذا خیلی از مباحث یا چیزها در نظر برخی غیب و در نظر برخی دیگر مشهود است. پس وقتی انسان به چیزی اشراف عینی یا علمی پیدا کرد، آن دیگر برای او غیب نیست، بلکه شهود است. چنان چه ما وقتی علم و معرفت یافتیم، شهادت می‌دهیم به یکتایی خداوند و حقانیت پیامبر اکرم(ص) [أشهد ان لا إله الاّ الله] و وجود قیامت و بهشت و جهنم.

ب – وقتی خداوند کریم در قرآن می‌فرماید که خداوند به غیبت و شهود شما و هر چه در آسمان‌ها و زمین است آگاه می‌باشد، یعنی برای او غیبی وجود ندارد و همه چیز مخلوق او و در محضر او و در ید قدرت اوست. نه این که برای خدا چیزی به نام غیب وجود دارد که خدا از آن آگاه است. بلکه او به آن چه از نظر ما غایب یا مشهود است، علم دارد. و نه تنها ظاهر هر چیزی، بلکه به باطن و ذات هر چیزی و حتی تفکراتی که در سر داشته و یا نیاتی که در سینه داریم علم دارد (چون خودش خلق کرده است و همه چیز تجلی علم اوست).

«إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» (فاطر، ۳۸)

ترجمه: بی‌گمان خدا داناى نهانى [هاى‏] آسمان و زمین است، بی‌گمان او بدانچه در سینه‏ ها هست، داناست.

ج – ‏پس اگر دستور آمد که «بگو علم غیب نمی‌دانم»، منظور آن چیزی است که از نظر پیامبر اکرم (ص) در غیب است و نه آن چیزی که از نظر ما در غیب است. مثل این که به ایشان می‌گفتند: اگر راست می‌گویی برای ما آیه نازل کن، یا زندگی و رفاه ما را توسعه بده و یا خبر از آینده‌ی ما بده و … ، ایشان هم طبق حکم خدا می‌فرمودند: من علم غیب ندارم. یعنی آن چه که شما می‌خواهید، منوط به اراده‌ی الهی است و من به اراده‌ی الهی اشراف علمی ندارم و نمی‌توانم از طرف خودم آیه نازل کنم، یا زندگی شما را فراخ کنم و یا از ‌آینده‌ی شما خبر دهم و … . پس این علم غیب بر می‌گردد به علم و اطلاع از اراده‌ی خداوند متعال، نه آن چیزهایی که بنده و شما [ما] از آن بی‌اطلاع هستیم، اما آنها با خبرند.

د – بدیهی است که نه پیامبر اکرم (ص) و نه ائمه‌ی اطهار (ع) و نه بالتبع هیچ کس دیگری علم غیب ندارد، اما این دلیل نمی‌شود که خداوند متعال بر اساس حکمتش «غیبی» را برای آنان مشهود ننماید. و آنان نیز با انتقال آن علم الهی، غیب و غیوب را برای ما مشهود ننمایند. چنان چه می‌فرماید: کسی چیزی نمی‌داند مگر این خداوند بخواهد، یا پس دادن اخباری راجع به حضرت موسی (ع) می‌فرماید تو که آنجا نبودی این حوادث را از نزدیک مشاهده کنی، پس ما این علم را به تو دادیم، و یا می‌فرماید کسی از روح چیزی نمی‌داند مگر عده‌ی قلیلی که خداوند این علم را به آنها داده باشد و … .

خداوند متعال خود در قرآن کریم بسیار از غیب خبر داده است. نه تنها بحث از آخرت خبر از غیب است، بلکه حتی راجع به مسائل دنیوی، مثل جنگ ایران و رم قدیم یا «ابتر و نسل بریده بودن» یا ناموفق بودن دشمنان در آینده خبر داده است. راجع به ظهور و حکومت الهی در سرتاسر جهان خبر داده است و …، پس وقتی خبر آمد و علم منتقل شد، غیب مبدل به شهود می‌گردد. چه از طرف خداوند حکیم برای آنان و چه به واسطه‌ی آنان برای ما و دیگران. لذا اساساً خداوند کریم از جمله صفات مؤمن را ایمان به غیبت برشمرده است «الذین یؤمنون بالغیب». یعنی نگاه او فقط به چیزی نیست که با چشم سر دیده می‌شود و یا با حواس پنج‌گانه‌ی مادی محسوس می‌گردد، بلکه به باطن و بواطن نیز اشراف و یا دست کم علم و اطلاع پیدا می‌کند. و بدیهی است که تا کسی علم الیقین نیابد، ایمانی نمی‌آورد. پس با علم، غیب برایش مشهود می‌گردد.

ھ – با توجه به نکات فوق متوجه می‌شویم که غیب الزاماً فقط خبر از آینده نیست و آینده نیز برای همگان در غیب علمی نیست. یعنی نه تنها در آیات قرآن کریم اخبار بسیاری راجع به آینده وجود دارد، و پیامبر اکرم (ص) و ائمه‌ اطهار (ع) به خاطر علمی که خداوند به آنها عطا فرموده و اشرافی که با ولایت خود بر عالم خلقت دارند، بسیار از آینده سخن گفته‌اند، بلکه گاهی افراد عادی نیز با اشراف علمی از آینده خبر می‌دهند. مثلاً پزشک می‌گوید: این بیمار دو روز بیشتر زنده نمی‌ماند. یا سازمان هواشناسی سرعت و مسیر گردباد را از پیش تعیین و بیان می‌کند و از باریدن باران در روزها یا هفته‌های آینده سخن به میان می‌آید و یا از گرم شدن زمین در قرن آتی. آیا اینان خبر از غیب بدان معنایی که مفروض ما هست می‌دهند؟ خیر. بلکه به آن چه از نظر ما در غیب است اشراف علمی یافته و خبر می‌دهند. البته اخبار افراد عادی همیشه اگر و شاید دارد، چرا که علم آنها به جمیع جهات احاطه ندارد، اما خبر وحی و یا سخن معصومین (ع) به خاطر اشراف علمی جامع، دیگر اما و اگر ندارد.

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *