ریشهی این تفکر که با عقل میشود خدا را شناخت و معصیت نیز ننمود، لذا نیازی به احساس نیست، کجاست و آیا پاسخ عقلی و قرآنی دارد؟
ریشهی این ادعای غیر معقول اندیشهها و آموزههای «وهابیت» که میداند مسلمانان [اعم از شیعه و سنی] احساسات بسیار پاک و عمیقی نسبت به مقدسات خود دارند و میخواهد این عامل قدرتمند حفظ ایمان را از مسلمانان بگیرد، تا مثل آنان گرایشی خشک و تنفرآور به اسلام ایجاد شود.
الف – پاسخ عقلی:
الف/۱: اگر کمی عقل را به کار اندازند متوجه میشوند که خداوند حکیم هیچ حالت یا صفت و اساساً چیزی را بدون حکمت [ضرورت] خلق نکرده است. پس اگر به انسان احساسات هم عطا نموده، لابد انسان برای شناخت، ایمان، عمل و کلاً زندگی و رشد، به احساسات هم نیاز دارد.
الف/۲: رشد مستلزم شناخت است. از شناخت خداوند متعال گرفته تا شناخت محسوسات مادی. و هر شناختی کار عقل نیست. برخی از امور با عقل شناخته میشوند «مثل: وجود». برخی دیگر با حسهای مادی شناخته میشوند «مثل: رنگ، بو، مزه، ابعاد، صدا و …» و برخی دیگر نیز با قلب شناخته میشوند «مثل: حب و بغض» یا گرایشات فطری، مانند عشق به کمال که منشأش همان «حب» است.
الف/۳: اتفاقاً باورها و گرایشات قلبی، به مراتب بیش از استنتاجهای عقلی، انسان را به بندگی دعوت و از معصیت باز میدارد. چه بسا انسان نسبت به خیلی چیزها علم و معرفت دارد، اما فقط به دنبال چیزی میرود که آن را دوست دارد. مثل کسانی که میدانند «حقیقت» چیست،اما با آن مخالفت یا دشمنی میکنند. چنان ابلیس خوب خدا را میشناخت، اما نفسش را بیشتر دوست داشت.
ب – پاسخ نقلی:
وحی: خداوند متعال ضمن آن که دلایل و براهین عقلی فراوانی برای توحید و سایر اصول بیان میفرماید، محبت را عامل اصلی اطاعت و بندگی و تبعیت از رسول اکرم (ص) و بالتبع قرآن و اهل بیت(ع) و هم چنین محبت متقابل را سبب بخشش گناهان بر میشمرد و میفرماید:
« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (آل عمران، ۳۱)
ترجمه: [یا محمّد] به آنان بگو: اگر شما خدا را دوست دارید پس از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را بیامرزد و خدا خیلى آمرزنده و مهربان است.
و هم چنین علت روی برگرداندن از خداوند متعال و بالتبع گناهان را نیز «محبت» به نتایج و متاع زودگذر دنیا بر میشمرد و میفرماید:
«إِنَّ هؤُلاءِ یُحِبُّونَ الْعاجِلَهَ وَ یَذَرُونَ وَراءَهُمْ یَوْماً ثَقیلاً» (الإنسان، ۲۷)
ترجمه: بیگمان اینان بهرهى زود و گذرا [دنیوى] را دوست دارند و روزى سنگین را که در پیش دارند، رها مىکنند.
پس مشاهده میشود که «محبت» عامل عبادت و بندگی و هم چنین سبب «عصیان» است و نه استدلالات عقلی.
حدیث:
پیامبر اکرم (ص) به همین معنا اشاره نموده و میفرماید:
«حُبُّالدُّنیا رَأسُ کلّ خَطیئه» – محبت دنیا ریشهی همهی گناهان است.
از امام صادق علیهالسلام نیز سؤال میکنند: آیا «حب و بغض» – دوست داشتن و بد آمدن – جزو ایمان است؟ ایشان میفرماید: اصلاً ایمان چیزی نیست به جز «حب و بغض».
و در خاتمه آن که در کلام وحی «مودت» که اطاعت توأم با «محبت» است، به عنوان نتیجه رسالت بیان گردیده است و به همین دلیل است که وهابیت میخواهد با انکار اصل «احساسات قلبی» که جایگاه «حب و بغض» است، زمینهی محبت به حضرت رسول اکرم(ص) و اهلبیت (ع) و قرآن و اسلام و مسلمین را از قلبها بزداید.