۱۸۶٫as3

                                                  چرا بعد از ۱۴۰۰ هنوز در شهادت‌ها یا روز عاشورا (دهه) سیاه می‌پوشیم؟

در تحقیق و مطالعه جهت یافتن پاسخ یک سؤال یا به ویژه شبهه، همیشه دقت نمایید که گاهی توجه به «هدف» از طرح یک شبهه، بسیار مهم‌تر از «پاسخ» آن است و در واقع پاسخ جامع در همان «هدف» نهفته است. مسئله‌ی عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام همیشه برای دشمنان اسلام نام و تشیع، یک معضل غیر قابل حل بوده است، چرا که همین عزاداری‌ها و ذکرها، یک فرهنگ را زنده نگه‌ می‌دارد و سبب تداوم آن حرکت می‌گردد. لذا همیشه سعی دارند که موضوع عزاداری مسلمین (به ویژه شیعیان) را به انحای مختلف زیر سؤال ببرند. و جالب آن که هجمه‌ی سؤالات و شبهات نیز با نزدیک شدن ایام (مثلاً از یک تا دو ماه قبل) به شدت افزایش می‌یابد.

اخیراً نیز این شبهه به طرق گوناگونی دوباره مطرح و فرافکنی شده است. گاهی مسئله «عقل و احساس» را مطرح می‌کنند و گاهی موضوع ضرورت تفکر در راه امام را بهانه قرار می‌دهند … و این سؤالات و شبهات را در اذهان مطرح می‌کنند. [و البته شما عزیزان حتماً سؤال و شبهه را ارسال نمایید تا پاسخ تقدیم گردد]. که سؤالات ذیل که توسط کاربران گرامی ارسال شده از همین نوع است که تقاضا می‌شود حتماً مطالعه نمایید:

الف: «ریشه‌ی این تفکر که با عقل می‌شود خدا را شناخت و معصیت نیز ننمود، لذا نیازی به احساس نیست، کجاست و آیا پاسخ عقلی و قرآنی دارد؟»

ب: «چه چیز بیانگر راه امام حسین (ع) است، تفکر ایشان و یا مصیبت‌ها و زخم‌های ایشان؟»

و اما پاسخ:

الف – در روی کره‌ی زمین هیچ ملتی وجود ندارد که شعایر فرهنگی خود [چه ملی باشد و چه دینی] با بزرگداشت حفظ نکند. یک مسیحی هنوز صلیب را از کلیسا گرفته تا گردن خود آویزان می‌کند و حتی صلیب نشان مسیحیت است. در حالی که صلیب فقط بیانگر یک مصیبت وارده است. اگر چه واقعیت ندارد. اما جالب آن که در زمان حکومت کلیسا، انداختن صلیب بر همگان واجب شد و حکومت کسانی که امتناع می‌کردند را تحت پیگیری و حتی آزار و اذیت قرار می‌داد و ریشه «کراوات» که از کروات‌های یوگسلاوی سابق آغاز شد و «پاپیون» نیز همین است.

یهودی‌ها پس از سه هزار سال، هنوز شعار «از نیل تا فرات» می‌دهند و این شعار را برای خود مقدس می‌شمارند و علامت خود را که طراحی شده‌ی فراماسون است تحت عنوان «ستاره‌ی داود» حتی در طراحی آرم یا لوگوی شرکت‌ها و کالاها به کار می‌برند.

زرتشتی‌ها که دیگر هیچ اثر مطمئنی از سوابق‌شان باقی نمانده است و آن چه در دست است بیشتر به «مجوس‌ها» مربوط است، هنوز شعایر خود را حفظ کرده و برای خود آرم و لوگویی درست کرده‌اند و حتی آن را با چاپ روی کیسه‌ها یا نایلکس‌های فروش کالا، به خورد مسلمین می‌دهند.

بودایی‌ها، هندوها، شیطان‌پرست‌ها و … نیز هنوز آداب، مراسم و شعایر خود را حفظ کرده‌اند و هیچ کدام قدمت‌های دو، سه و حتی ۵ هزار ساله‌ی باور کاذب خود را دلیلی برای کنار گذاشتن نمی‌دانند.

اما نوبت به «امام حسین علیه‌السلام» و مصیبت‌های عاشورا و زنده نگه داشتن این حرکت که در واقع مقابله با جهل، عوامفریبی، خرافه، طاغوت‌گرایی، اسلام یزیدی یا امریکایی، ظلم و جور که می‌رسد، یا عقل را بهانه می‌کنند، یا قدمت تاریخی را به میان می‌کشند و یا … . در هر حال می‌خواهند این نباشد.

ب – راه امام حسین (ع) و قائله‌ی عاشورا برای شیعیان و همه‌ی آزادیخواهان و انسان‌های واقعی قدمت تاریخی ندارد، هنوز زنده است و ادامه دارد. شاید مصداق یزید زمان تغییر یابید، اما امام کشی و مسلم کشی، از پیرمرد گرفته تا طفل صغیر، هنوز ادامه دارد و مسلمانان (به ویژه شیعیان) نیز همه ساله با عزاداری بر مصیبت‌های ابا عبدالله الحسین (ع)، ضمن بزرگداشت، حرکت را برای تداوم زنده نگه‌می‌دارند و با عزاداری و سیاه پوشیدن و … نیز جهت و خط خود را مشخص و اعلام می‌دارند. و دشمن از همین وضع ناراحت است.

ذیلاً فرمایشی از حضرت امام خمینی (ره) در همین باب تقدیم می‌گردد تا اولاً موجب دانایی و بصیرت بیشتر گردد و ثانیاً نسل جوان عزیز بداند که این مباحث، به ویژه مخالفت با عزاداری برای ائمه و به ویژه حضرت سیدالشهداء (ع) همیشه بوده است. چرا که اثرش را می‌دانند:

۱- «در آن وقت، یکی از حرفها که هی رایج بود، می‏گفتند: «ملتِ گریه»؛ برای اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. اینکه همۀ مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسی که خودش در مجالس روضه می‏رفت و آن بازیها را در می‏آورد،

قضیۀ مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر می‏فهمیدند و آن را می‏خواستند از بین ببرند؟ قضیۀ عمامه و کلاه بود یا از عمامه یک چیز دیگری آنها می‏فهمیدند و روی آن میزان عمامه را با آن مخالفت می‏کردند؟ آنها فهمیده بودند که از این عمامه یک کاری می‏آید که نمی‏گذارد اینها این را که می‏خواهند، عمل کنند و از این مجالس عزاداری یک کاری می‏آید که نمی‏گذارد اینها کارشان را انجام بدهند.

وقتی یک ملت در ماه محرم، سرتاسر یک مملکت، یک مطلب را می‏گویند، شما انگیزه این گریه و این اجتماع در مجالس روضه را خیال نکنید که فقط این است که ما گریه کنیم برای سیدالشهدا. نه سیدالشهدا احتیاج به این گریه‏ها دارد و نه این گریه‏ها خودش ـ فی نفسه ـ کاری از آن می‏آید، لکن این مجلسها مردم را همچو مجتمع می‏کنند و یک وجهه می‏دهند، سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت در دو ماه محرّم و خصوصاً دهۀ عاشورا، یک وجهه، طرف یک راه می‏روند. اینها را در این ماه محرّم، خطبا و علما در سرتاسر کشور می‏توانند بسیج کنند برای یک مسئله. این جنبۀ سیاسی این مجالس بالاتر از همۀ جنبه‏های دیگری که هست. بی‏خود بعضی از ائمۀ ما نمی‏فرمایند که برای من در منابر روضه بخوانند. بی‏خود نمی‏گویند ائمۀ ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش[بگیرد]اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئلۀ گریه نیست. مسئله، مسئلۀ تباکی نیست. مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمۀ ما با همان دید الهی که داشتند، می‏خواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند از راههای مختلف. اینها را یکپارچه کنند تا آسیب‏پذیر نباشند.»

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *