images (1)

نقاشى از خدا:

به یه بچه که بتونه نقاشی بکشه بگی خدارو بکش یه آدم خیلی بزرگ میکشه , حالا بستگی داره چطوری خدارو براش معرفی کرده باشن اونم به همون نسبت خدای نقاشی شو عصبانی یا مهربون میکشه , اما آدما بزرگ که میشن دیگه نمی تونن از خدا نقاشی بکشن چون به این باور رسیدن که خدا جسم نیست شاید یه نماد از مهربونی و غضب خدا رو کاغذ رسم کنن , اما وقتی به دل اکثر انسانها توجه کنی متوجه میشی تصویر خدا برای اونا همون تصویر دوران بچگیه , یه آدم بزرگ اما محدود و با غرایض انسانی , بعضیا فقط سر سجاده دنبال خدا می گردن , برخی گاهی فکر میکنن اینجا که هستن دیگه خدا اونا رونمیبینه , کلا اغلب احساس میکنیم خدا بالای بالا نشسته و داره امورات مارو بررسی می کنه ,اما خدای مهربون خودش رو اینطور معرفی میکنه , نحن اقرب الیه من حبل ورید  , من از رگ گردن به شما نزدیکترم , خوبه نقاشیهای دلمون رو از خدا درست کنیم , من هر وقت میخوام خدا رو نقاشی کنم دلمو میکشم وسط دلم مینویسم خدا .

author-avatar

درباره کاظمی

زندگي کن. حتي اگه بهترين هايت را از دست دادي. زيرا اين زندگي کردن است که بهترينهاي ديگر را برايت ميسازد آسمانم انتهايش قلب توست / مهربان اين آسمان از آن توست / آسمانم هديه اي از سوي من / تا بداني قلب من هم ياد توست حسرتي گر به دلم هست همان دوري توست من پرستوي خزان ديده ي خاموش توام. کاش ميشد در سايه ي مژگانت ، لحظه اي به تماشاي درياي خوشرنگ چشمهايت مي نشستم وبلاگ من:http://kazme20.parsiblog.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *