اسناد هجوم به خانه وحی- بخش دوم-shia muslim-22645

                  

در بخش اول مقاله پیش رو، به بررسی اسناد «امام جوینی» و «ابن أبی شیبه» پرداختیم. در این بخش به بررسی اسناد «علامه بلاذری» خواهیم پرداخت.

۳ . علامه بلاذری (۲۷۰هـ) :

إن أبابکر آرسل إلی علی یرید البیعه ، فلم یبایع ، فجاء عمر و معه فتیله . فتلقته فاطمه علی الباب فقالت فاطمه : یابن الخطاب ! أتراک محرّقا علیّ بابی ؟! قال : نعم ، و ذلک أقوی فیما جاء به أبوک .

انساب الاشراف، بلاذرى، ج۱، ص۵۸۶٫

ابوبکر به دنبال علی برای بیعت کردن فرستاد چون على(علیه السلام) از بیعت با ابوبکر سرپیچى کرد، ابوبکر به عمر دستور داد که برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوى خانه فاطمه(علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: اى پسر خطّاب! آیا تویى که مى خواهى درِ خانه را بر من آتش بزنى؟ عمر پاسخ داد: آرى! این کار آنچه را که پدرت آورده محکم تر مى سازد .

بررسی سند روایت :

بلاذری ، روایت را با این سند نقل می‌کند :

المدائنی، عن مسلمه بن محارب، عن سلیمان التیمی وعن ابن عون : أن أبابکر …

مدائنی :

ذهبی در باره وی می‌نویسد‌:

المدائنی * العلامه الحافظ الصادق أبو الحسن علی بن محمد بن عبد الله بن أبی سیف المدائنی الاخباری . نزل بغداد ، وصنف التصانیف ، وکان عجبا فی معرفه السیر والمغازی والأنساب وأیام العرب ، مصدقا فیما ینقله ، عالی الاسناد .

در ادامه از قول یحی بن معین می‌نویسد :

قال یحیى : ثقه ثقه ثقه .( قال احمد بن أبی خثیمه) سألت أبی : من هذا ؟ قال : هذا المدائنی .

یحیى بن مَعین در مورد او سه بار گفت : او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است . احمد بن أبی خثیمه می گوید : از پدرم پرسیدم نام این شخصی که یحیی بن مَعین در مورد او این مطلب را گفت ، چیست : پدرم گفت : نام او مدائنی است .

و نیز نقل می‌کند :

وکان عالما بالفتوح والمغازی والشعر ، صدوقا فی ذلک .

سیر أعلام النبلاء – الذهبی – ج ۱۰ – ص ۴۰۱

أبو الحسن مدائنی (از علمای تاریخ بود) وعالم به جنگ ها و غزوه ها و شعر بود (ودر این زمینه اطلاعات کافی داشت) و در مورد این مسائل در زمره راستگویان به شمار می رفت .

و ابن حجر می‌نویسد :

قال أبو قلابه: حدثت أبا عاصم النبیل بحدیث فقال عمن هذا قلت: لیس له إسناد ولکن حدثنیه أبو الحسن المدائنی قال لی سبحان الله أبو الحسن أستاذ . ( إسناد )

لسان المیزان، ج ۵ ، ص ۸۲ ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم ۵۹۴۵٫

أبو قلابه می گوید: حدیث را برای أبا عاصم النبیل خواندم ، ابا عاصم گفت : این حدیث را از چه کسی شنیده ای؟ گفتم سندش نزد من نیست ولکن این حدیث را أبو الحسن مدائنی برایم نقل نموده است و از او شنیده ام أبا عاصم گفت : پاک و منزه است خدا ،أبو الحسن مدائنی استاد در علم حدیث است .

در بعضی نسخه ها به جای کلمه استاد ، إسناد آمده است در این صورت معنای عبارت اینگونه می شود : أبو الحسن مدائنی خودش سند است و همین که او این روایت را نقل نموده کافی است .

وقال أبو جعفر الطبری کان عالماً بأیام الناس صدوقاً فی ذلک .

لسان المیزان، ج ۵ ، ص ۸۲ ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم ۵۹۴۵٫

أبو جعفر طبری می گوید : عالم به تاریخ بود و از راستگویان بود .

مسلمه بن محارب :

ابن حبان او را در کتاب الثقات توثیق نموده است ؛ از این رو ، اشکال مجهول بودن این شخص ، مردود است .

الثقات ـ ابن حبان ـ ج۷، ص ۴۹۰ .

سلیمان التِیْمی :

مزی در تهذیب الکمال می‌نویسد :

قال الربیع بن یحیى عن شعبه ما رأیت أحدا أصدق من سلیمان التیمی کان إذا حدث عن النبی صلى الله علیه وسلم تغیر لونه .

تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۸ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱و الجرح والتعدیل: ج۴ ، ص ۱۲۴ ترجمه سلیمان التیمی ، رقم ۵۳۹ .

ربیع بن یحیی از شعبه بن حجاج نقل می کند که می گفت :‌ احدی را راستگوتر از سلیمان التِیْمی ندیدم ، هر وقت حدیثی از پیامبر اکرم نقل می نمود رنگش (صورتش) تغییر می کرد .

قال أبو بحر البکراوی عن شعبه شک ابن عون وسلیمان التیمی یقین.

تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱ ؛ تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۸ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱٫

أبوبحرالبکراوی ازشعبه بن حجاج نقل می کند که می گفت:‌ شک سلیمان التِیْمی وابن عون بِسان یقین است .

وقال عبدالله بن احمد عن أبیه ثقه .

تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱

عبدالله بن احمد بن حنبل از پدرش نقل می کند که می گفت : سلیمان التیمی‌ فردی مورد وثوق و اعتماد است .

قال ابن معین والنسائی ثقه .

تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱؛ تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۸ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱٫

یحیی بن معین و نَسائی نیز او را ثقه و مورد اطمینان می دانند .

قال العجلى تابعی ثقه فکان من خیار أهل البصره .
معرفه الثقات ج ۱، ص ۴۳۰، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۶۷۰ ؛ تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱؛تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۸ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱٫

عِجلی (از علمای رجالی اهل سنت) در مورد او می گوید : او از طبقه تابعین است و فردی مورد وثوق است و از بهترین افراد (وعلمای) اهل بصره است .

محمد بن سعد صاحب کتاب الطبقات الکبری در مورد سلیمان التیمی می گوید :

کان ثقه کثیر الحدیث وکان من العباد المجتهدین وکان یصلی اللیل کله یصلی الغداه بوضوء عشاء الآخره .

الطبقات الکبری ـ ابن سعد ـ ج۷ ، ص ۱۸۸، ترجمه سلیمان التیمی ، رقم ۳۱۹۸، چاپ دار الکتب العلمیه ـ بیروت .

او فردی مورد وثوق است ، احادیث بسیار زیادی نقل کرده است و از عابدین و مجتهدین بود ، تمامی شب را به نماز خواندن می گذراند و نماز صبحش را با وضوی نماز عشاء شب گذشته اش می خواند .

قال الثوری حفاظ البصره ثلاثه فذکره فیهم .

تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱ و تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۹ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱و الجرح والتعدیل: ج۴ ، ص ۱۲۴، ترجمه سلیمان التیمی ، رقم ۵۳۹ .

از سفیان الثوری نقل می کنند که می گفت :‌ حفاظ (حدیث) در بصره سه نفرند ، و سلیمان التیمی را یکی از آن افراد می‌ دانست .

قال ابن المدینی عن یحیى ما جلست إلى رجل اخوف لله منه .

تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱ و تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۹ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱٫

علی بن المدینی از یحیى (بن سعید قطان) نقل می کند که می گفت :‌ درکنار هیچ مردی خداترس تر از سلیمان التیمی ننشستم . ( کنایه از اینکه سلیمان التیمی بسیار خداترس بود و من خداترس تر از او ندیدم ) .

قال محمد بن علی الوراق عن أحمد بن حنبل کان یحیى بن سعید یثنی على التیمی وکان عنده عن أنس أربعه عشر حدیثا ولم یکن یذکر اخباره.

تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۶، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱؛تهذیب الکمال ج ۱۲، ص۱۱ ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم ۲۵۳۱٫

محمد بن علی الوراق از أحمد بن حنبل نقل می کند که می‌ گفت : یحیى بن سعید (قطان) سلیمان التیمی را مدح و ثناء می کرد و می گفت ، ۱۴ روایت از انس بن مالک نزد سلیمان بود (یعنی ۱۴ روایت بدون واسطه از انس نقل می نمود) ولی روایات او را (یحیی) ذکر نکرد .

ابن حبان در کتاب الثقات می گوید :

کان من عباد أهل البصره وصالحیهم ثقه واتقانا وحفظا وسنه .

الثقات ج۴، ص ۳۰۰، ترجمه سلیمان بن طرخان و تهذیب التهذیب ج ۴، ص ۱۷۷، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم ۳۴۱ .

سلیمان التِیْمی از عابدین و صالحین بصره بود او فردی مورد وثوق و دقیق و متقن بود و از حفاظ حدیث و از کسانی بود که بسیار به سنت اهمیت می داد .

عبدالله بن عون :

برخی اشکال کرده‌اند که روایت در این جا مقطوع است ؛ چرا که وی از صحابه روایتی نقل نکرده است ؛ در حالی که صفدی ،‌از علمای بزرگ اهل سنت در مورد ابن عون می گوید :

کان یمکنه السماع من طائفهٍ من الصحابه .

الوافی بالوفیات ج ۱۷، ص ۳۹۰، ذیل ترجمه الحافظ المُزَنی عبدالله بن عون بن أرطبان أبوعون المزنی ، رقم ۳۲۰٫

حتی روایاتی وجود دارد که حکایت از صحابی بودن این شخص دارد ؛ چنانچه ابن سعد در الطبقات الکبری نقل می کند :

أخبرنا بکار بن محمد قال : کان بن عون یتمنى أن یرى النبی ، صلى الله علیه وسلم ، فلم یره إلا قبل وفاته بیسیر فسر بذلک سرورا شدیدا …

الطبقات الکبری ج۷ ، ص ۱۹۸، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم :‌ ۳۲۳۲ ، چاپ دارالکتب العلمیه (بیروت – لبنان)

ابن عون خیلی دوست داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه (وآله) و سلم ، (بالاخره این توفیق نصیب او شد و) مدت کوتاهی قبل از وفات حضرت توانست حضرت را ببیند و بخاطر این دیدار بسیار خوشحال بود…

حتی اگر فرض کنیم که ابن عون تابعی باشد ، باز هم ضرری به این روایت نمی زند ؛ چرا که پدر علم رجال اهل سنت ، شعبه بن حجاج در باره وی می گوید :
شک ابن عون أحب إلی من یقین غیره .

مقدمه الجرح والتعدیل: ۱۴۵٫

شک ابن عون برای من از یقین دیگران بهتر و قابل قبول تر است .

و علی بن مدینی از علمای بزرگ رجال اهل سنت می گوید :

قال علی بن المدینی: جمع لابن عون من الاسناد ما لم یجمع لاحد من أصحابه. سمع بالمدینه من القاسم وسالم، وبالبصره من الحسن وابن سیرین، وبالکوفه من الشعبی وإبراهیم، وبمکه من عطاء ومجاهد، وبالشام من رجاء بن حیوه ومکحول.

به قدری روایات مسند نزد ابن عون وجود دارد که نزد هیچ کدام از اصحابش وجود ندارد . اساتید او در مدینه قاسم و سالم ، در بصره حسن (بصری) و ابن سیرین ، در کوفه ( عامر) شعبی و ابراهیم ، در مکه عطاء و مجاهد ، و در شام رجاء بن حیوه و مکحول بودند .

و نیز مزی در تهذیب اکمال می‌نویسد :

قال علی: وهذا قبل أن یحدث ابن عون، ولو کان ابن عون قد حدث ما قدم علیه عندی أحدا.

تهذیب الکمال ج ۱۵ ، ص ۳۹۷ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۳۴۶۹٫

قبل از اینکه ابن عون بر کرسی تدریس حدیث بنشیند علی بن مدینی می گفت : اگر ابن عون حدیث بگوید هیچ کس را بر او مقدم نمی کنم .

قال إسماعیل بن عمرو البجلی، عن سفیان الثوری: ما رأیت أربعه اجتمعوا فی مصر مثل أربعه اجتمعوا بالبصره: أیوب، ویونس وسلیمان التیمی، وعبد الله بن عون.

تهذیب الکمال ج ۱۵ ، ص ۳۹۸ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۳۴۶۹٫

إسماعیل بن عمرو البجلی به نقل از سفیان الثوری می گوید : من آن چهار نفری را که در مصر جمع شده اند ، ( در علم و فضل ) مانند این چهار نفری که در بصره اند ندیدم ( یعنی آن چهار نفر با اینها در فضیلت و برتری علمی قابل قیاس نیستند) .

وقال محمد بن سلام الجمحی: سمعت وهیبا یقول: دار أمر البصره على أربعه، فذکر هؤلاء.

وقال أحمد بن عبدالله العجلی : أهل البصره یفخرون بأربعه، فذکرهم.

معرفه الثقات ج ۲ ، ص ۵۰ ، ذیل ترجمه عبدالله بن أرطبان ، رقم ۹۳۴، چاپ : المکتبه الدار- المدینه المنوره .

أحمد بن عبدالله العجلی : اهل بصره به چهار نفر افتخار می کنند ، سپس نام این چهار نفر را ذکر نمود .

وقال الاصمعی، عن شعبه: ما رأیت أحدا بالکوفه إلا وهؤلاء الاربعه أفضل منه ، فذکرهم .

تهذیب الکمال ج ۱۵ ، ص ۳۹۸ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۳۴۶۹٫

اصمعی به نقل از شعبه می گوید : هیچ کسی را در کوفه ندیدم مگر اینکه این چهار نفر از آنها برتر بودند ، سپس نام این چهار نفر را ذکر نمود .

قال محمد بن أحمد بن البراء: قال علی بن المدینی، وذکر هشام بن حسان وخالد الحذاء وعاصم الاحول وسلمه بن علقمه وعبد الله بن عون و أیوب، فقال: لیس فی القوم مثل ابن عون و أیوب .

الجرح والتعدیل: ج۵ ، ص۱۳۱ ، باب العین ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون البصری ، رقم : ۶۰۵٫

محمد بن أحمد بن البراء می گوید علی بن المدینی در حالی که در مورد هشام بن حسان وخالد الحذاء وعاصم الاحول وسلمه بن علقمه وعبد الله بن عون و أیوب صحبت می کرد گفت در میان قوم ( یعنی اصحاب حدیث در نزد ما ) فردی مانند ابن عون و ایوب یافت نمی شود .

وقال أبو داود الطیالسی ، عن شعبه: ما رأیت مثل أیوب ویونس وابن عون .

الجرح والتعدیل: ج۵ ، ص۱۳۳، باب الالف ، ذیل ترجمه أیوب بن أبی تمیمه ، رقم : ۴ ؛ الجرح والتعدیل: ج۵ ، باب العین ، ص ۱۴۵٫

أبو داود الطیالسی به نقل از شعبه می گوید : شعبه گفت تاکنون مثل أیوب ویونس وابن عون ندیده ام .

قال حفص بن عمرو الربالی ، عن معاذ بن معاذ: سمعت هشام بن حسان یقول: حدثنی من لم تر عینای مثله – فقلت فی نفسی: الیوم یستبین فضل الحسن وابن

سیرین – قال: فأشار بیده إلى ابن عون وهو جالس.

تهذیب الکمال ج ۱۵ ، ص ۳۹۹ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۳۴۶۹٫

حفص بن عمرو الربالی به نقل از معاذ بن معاذ می گوید : از هشام بن حسان شنیدم که می گفت : از کسی حدیث شنیدم که چشمانم تاکنون مثل او را ( در علم وفضیلت ) ندیده بود ، پیش خود گفتم امروز فضائل حسن بصری و ابن سیرین با این سخن آشکار شد ، ( که ناگهان) هشام بن حسان با دستش به ابن عون که در مجلس حاضر بود اشاره نمود

قال الربالی: فذکرته للخلیل بن شیبان ، فقال: سمعت عمر بن حبیب یقول: سمعت عثمان البتی یقول: ما رأت عینای مثل ابن عون.

تهذیب الکمال ج ۱۵ ، ص ۳۹۹ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۳۴۶۹٫

ربالی گوید : این حرف را برای خلیل بن شیبان نقل کردم ، او نیز گفت از عمر بن حبیب شنیدم می گفت عثمان البتی می گفت : چشمانم ( در فضیلت و برتری) فردی مثل ابن عون ندیده است.

قال نعیم بن حماد، عن ابن المبارک: ما رأیت أحد ذکر لی قبل أن ألقاه ثم لقیته، إلا وهو على دون ما ذکر لی إلا حیوه، وابن عون، وسفیان، فأما ابن عون: فلوددت أنی لزمته حتى أموت أو یموت .

تهذیب الکمال ج ۱۵ ، ص ۴۰۰ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۳۴۶۹٫

نعیم بن حماد ازعبدالله بن مبارک نقل می کند : حالات هر کسی را که برایم نقل نمودند بعد از ملاقات با او دریافتم آنقدر هم که می گفتند اهل فضل نبود ، غیر از حیوه وابن عون، وسفیان ،اما ابن عون : ( آنقدر با فضیلت است که ) من دوست دارم آنقدر شاگرد او باشم تا اینکه یا من از دنیا بروم یا او .

قال ابن المبارک: ما رأیت أحدا أفضل من ابن عون .

تاریخ البخاری الکبیر: ج۵ ، ص ۱۶۳ ، ذیل ترجمه عبدالله بن عون بن أرطبان ، رقم : ۵۱۲٫

عبدالله ابن مبارک می گوید : احدی را افضل از ابن عون ندیدم .

ابن حبان می‌گوید :

من سادات أهل زمانه عباده وفضلا وورعا ونسکا وصلابه فی السنه، وشده على أهل البدع

الثقات: ج۷ ، ص۳٫

(ابن عون) درمیان اهل زمانش از جهت عبادت و فضیلت و دوری از شبهات و سیره و روش و تقیدش به سنت نبوی و مقابله با بدعت گزاران از بزرگان بود (و دارای مقامی بس رفیع بود) .

در نتیجه ، همان طوری که ذکر شد ، اولاً برخی از علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که وی صحابی بوده و در آخرین روزهای عمر نبی مکرم اسلام وی را ملاقات کرده است در نتیجه در حادثه حمله به خانه صدیقه شهیده حضور داشته است و شاهد ماجرا بوده است ؛ ثانیاً : بر فرض این که روایت منقطع و از گفته‌های خود ابن عون باشد ، بازهم برای اثبات ادعای ما کفایت می‌کند ؛ زیرا اعتراف شخصی مثل ابن عون که شک او در نزد علمای اهل سنت همانند یقین است و … ، خود بهترین دلیل برای ما است .

بخش اول مقاله اثبات هجوم به خانه وحی در کیب اهل سنت

منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *