امیرالمومنان ـ علیه السّلام ـ پس از رسیدن به خلافت با سه جنگ روبرو شد، و  سه گروه ناکثین و قاسطین و مارقین را سرکوب نمود.
یاران باوفای حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به دو دسته تقسیم می شوند: ۱ـ صحابی با وفای رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ که به علی ـ علیه السّلام ـ وفادار ماندند. ۲ـ تابعین.
خیلی از یاران با وفای ایشان که از اصحاب رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم بودند قبل از خلافت ظاهری حضرت از دنیا رفتند مثل ابوذر و سلمان ولی برخی از اصحاب در این زمان زنده بودند و حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را در جنگها یاری کردند مثل عمار یاسر و خزیمه.

۲۵۷
ارکان اربعه یاران حضرت علی ـ علیه السّلام ـ مقداد، سلیمان، ابوذر و عمار بودند که از اصحاب با وفای حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ هم می باشند و از تابعین اویس قرنی، عمرو بن حمق خزاعی، رشید هَجَری، میثم تمار، کمیل بن زیاد نخعی، قنبر (غلام حضرت) محمد بن ابی بکر، مزرع (غلام حضرت)، عبدالله بن یحیی [که امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در روز جنگ جمل به او فرمود: بشارت باد بر تو ای فرزند یحیی تو و پدرت از شرطه الخمیس[۱] [ پیش قراولان لشگر] هستید، که خدا در آسمان شما را به این نام نامید] و جندب بن زهیر العامری، حبیب بن مظهر اسدی، حارث بن عبدالله اعور، مالک اشتر، ابو عبدالله جدلی و جویریه بن مسهر و … ـ رضوان الله تعالی علیهم اجمعین ـ می باشند.[۲]
با توجه به اینکه یاران با وفای حضرت علی ـ علیه السّلام ـ، در دوران امامتشان، زیاد هستند نام پنج تن از یاران حضرت که در زمان خلافت ظاهری حضرت زنده بودند ذکر می شود و شرح حال مختصر آنها نوشته می شود.

۱٫ مالک بن الحارث الاشتر العلم المازدی
ایشان یکی از یاران با وفای حضرت بودند که در هر سه جنگ جمل، صفین و نهروان در رکاب حضرت علی ـ علیه السّلام ـ بودند.
ایشان از طرف حضرت مأمور به حکومت مصر شدند.، و در راه مصر توسط مزدوران معاویه ـ لعنه الله علیه ـ مسموم شده و به شهادت رسیدند و در زمان ظهور از یاران حضرت امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ خواهند بود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در وصف مالک جملات زیبایی فرموده اند، که برخی از این جملات را ذکر می کنیم:
مالک چه مالکی، به خدا سوگند چون کوهی بود استوار و بی نظیر و چونان صخره ای شکست ناپذیر و چونان قله ای غیر قابل صعود که هیچ پرنده ای  بر فراز آن اوج نمی گرفت.
مالک برای من همان طوری بود که من برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودم.[۳]

۲٫ اویس قرنی
ایشان در جنگ صفین به یاری حضرت شتافتند و اولین شهید جنگ صفین بودند.[۴]روزی که اویس برای یاری حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به خدمتشان رسید و خودشان را به حضرت معرفی کردند حضرت فرمودند: الله اکبر حبیبم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به من فرمودند که مردی را خواهی دید از امت رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ که به او اویس قرنی گویند که از حزب خدا و حزب رسول خدا می باشد و شهید می شود و بسیاری را شفاعت می کند.[۵]
ایشان یکی از یاران با وفای امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ بودند که خود نبی اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ شهادت به بهشتی بودن ایشان داده است و فرموده بوی بهشت از قرن الشمس بلند است، آه از شوق من بر دیدار تو یا اویس قرنی هرکس او را ملاقات کرد، از من به او سلام برساند.[۶]

۳٫ رُشَید هَجَری
ایشان از جمله یاران حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می باشد که تا زمان امامت حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ زنده بودند و از یاران امام حسین ـ علیه السّلام ـ هم محسوب می شوند و عبید الله بن زیاد ـ لعنه الله علیه ـ ایشان را شهید کرد.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به ایشان فرمودند: حال رشید چگونه خواهد بود صبر تو هنگامی که دو دست و دو پا و زبان تو را قطع می کنند؛ رشید پرسید :عاقبت اینها بهشت است؟ حضرت فرمودند: «یا رشید انت معی فی الدنیا و الآخره؛ ای رشید تو با من هستی در دنیا و آخرت» و در جای دیگر فرمودند که رشید هجری علم منایا و بلایا را می داند.[۷] به ایشان رشید البلایا لقب داده بودند، چون به برخی از مردم عاقبت کارشان را می گفت.[۸]

۴٫ میثم تمار
غلام زنی از بنی اسد بود. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ او را خرید و آزاد کرد … و فرمود رسول خدا (ص) به من خبر داده که اسم تو در عجم، میثم است و روزی به ایشان فرمود تو را بعد از من به دار می آویزند و نیزه بر تو می زنند و دماغ و دهانت پر از خون شده، محاسنت خضاب می شود و جلوی خانه عمرو بن حریث بر نخلی آویزان می کنند ، پس از این  میثم ـ رضوان الله تعالی علیه ـ روزهامی آمد و کنار آن نخلی که حضرت به او نشان داده بود نماز می خواند … روزی ام سلمه به او گفت من از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ شنیدم که در نیمه های شب سفارش تو را به امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ می کرد میثم از ام سلمه پرسید: امام حسین ـ علیه السّلام ـ کجاست من خیلی مشتاق دیدار اویم که انشاء الله نزد خدا با هم ملاقات می کنیم .
سرانجام نیز عبید الله ـ لعنه الله علیه ـ او را گرفت و به همان تفصیلی که حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرموده بود او را شهید کرد و بهمان نخل آویزان کرد. این جریان ۱۰ روز قبل از ورود امام حسین ـ علیه السّلام ـ به عراق بود.[۹]

۵٫ حبیب بن مظهر (مظاهر)
از جمله یاران با کمال امیرالمؤمنان ـ علیه السّلام ـ که چهره‌ ای نورانی و زیبا داشت، و در سن ۷۵ سالگی در کربلا حضور داشت. حافظ کل قرآن بود و هر شب بعد از نماز عشا تا طلوع فجر یک ختم قرآن می کرد و در تمام جنگها با امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ بود و از خاصان و حاملان علوم امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ بود که در سال ۶۱ هجری در رکاب امام حسین ـ علیه السّلام ـ در کربلا شهید شد.[۱۰]
روزی میثم تمار را دید و به او گفت می بینم مردی اصلع( مردی که موی جلوی سرش ریخته) که کنار دار الرزق، خربزه می فروشد و شکم بزرگی دارد (کنایه از میثم تمار) در راه محبت اهل بیت به دار آویخته می شود میثم گفت من هم مردی را می شناسم سرخ رو که در راه یاری فرزند دختر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ کشته می شود و سرش در کوچه های کوفه چرخانده می شود  ، بعد از آن رشید آمد و مردمی که آن حرف ها را شنیده بودند، از او ( راجع به پیشگویی میثم) پرسیدند، رشید گفت خدا رحمت کند میثم را که فراموش کرده بگوید برای سر حبیب صد درهم جایزه می گیرند و  مردم این حرفها را دروغ می پنداشتند.[۱۱] اما پس از شهادت آنها تمام این پیش بینی ها محقق شد. چون این اسرار را امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ به آنها آموخته بود.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ دانشنامه امام علی ، . پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی
۲٫ کارگزاران امیرالمؤمنان، علی اکبرذاکری.
———————————————————————
[۱] . به معنای لشکریان پنج گانه علی – گفتنی است هر لشکر پنج قست دارد: ۱ـ میمنه ۲ـ میسره ۳ـ قلب ۴ـ خط مقدم ۵ـ انتها یعنی تو و پدرت از اعیان و ستونهای حزب ما هستی روز قیامت مجمع البحرین لغت خمس.
[۲] . الشیخ مفید، اختصاص، ص ۷ و ۶، چاپ جامعه مدرسین، تحقیق غفاری.
[۳] . خویی، معجم رجال الحدیث، چاپ پنجم، ۱۴۱۳، ج ۱۵، ص ۱۶۸ و ۱۷۱٫
[۴] . نعمان مغربی، شرح الاخبار، ص ۱۳، ج ۲، چاپ و نشر جامعه مدرسین.
[۵] . شیخ مفید، ارشاد، چاپ دوم، قم، نشر آل البیت، ج ۱، ص ۳۱۶٫
[۶] . شیخ مفید، اختصاص، پیشین، ص ۸۲ و ۱۰۷٫
[۷] . خویی، پیشین، ج ۸، ص ۱۹۹٫
[۸] . خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۱۹۸، همان.
[۹] . شیخ  مفید، ارشاد، پیشین، ج ۱، ص ۳۲۳ تا ۳۲۵٫
[۱۰] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ بیروت نشر دارالمعارف، ۱۴۰۶، ج ۴، ص ۵۵۳٫
[۱۱] . خویی، پیشین، ص ۲۰۲، ج ۵٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *