وقال علیه السلام:مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ.
امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه به آبروى خود علاقه مند است بايد بحث هاى لجاجت آميز را با مردم رها كند.
شرح و تفسير
براى حفظ آبرو
امام(عليه السلام) در اين كلام حكيمانه خود به يك نكته روانشناسى در زندگى اجتماعى اشاره كرده، مى فرمايد: «كسى كه به آبروى خود علاقه مند است بايد بحث هاى لجاجت آميز را با ديگران ترك گويد»; (مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ). «ضنّ» از ماده «ضِنّة» (بر وزن منّة) در اصل به معناى بخل درباره اشياء نفيس و گران بهاست و سپس به هرگونه بخل و يا حتى خويشتن دارى در برابر انجام كارى اطلاق شده است. جامع ترين چيزى كه درباره مفهوم «عِرض» در كتب لغت آمده است چيزى است كه نويسنده فرهنگ ابجدى در كتاب خود آورده، مى گويد: عِرض به معناى آن چيزى از اصالت و بزرگى است كه انسان بدان مى بالد و افتخار مى كند، مانند آبرو، حيثيت، نفس، جسد، شرف و بزرگى پدران و نياكان يا در پيروان و فرزندان، بوى اندام و اخلاق پسنديده. واژه «مِراء» به معناى گفتگوهاى لجاجت آميز و توأم با خصومت به منظور پيروزى بر حريف است هر چند حق نباشد، و سرچشمه آن تعصب و لجاجت و برترى جويى است كه مانع از پذيرش سخن حق مى شود. بنابراين، مفهوم كلام امام(عليه السلام) اين مى شود: هر كس مى خواهد آبرو، شخصيت، اصالت و قداست نفس خويش و آنچه مربوط به اوست را حفظ كند بايد مِراء را كنار بگذارد. زيرا به هنگام مراء، افراد بر سر لجاجت مى افتند و گاه انواع توهين ها را به طرف مقابل روا مى دارند و عيوب پنهانى او را برمى شمارند و هتك حرمت مى كنند، گاه درباره خودش و گاه درباره كسانى كه مورد علاقه او هستند. بنابراين افرادى كه علاقه مند به آبرو و شخصيت خود مى باشند بايد همين كه بحث آن ها با طرف مقابل به مرحله مراء رسيد كلام را قطع كنند و او را رها سازند. در حكمت 31 اميرمؤمنان على(عليه السلام) حقيقت ايمان را بر اساس چهار پايه تشريح مى كند و در مقابل آن براى شك نيز چهار ستون قائل است. ستون اوّل، مراء و جدال مى باشد و در بيان آن مى فرمايد: «فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيدَناً لَمْ يصْبِحْ لَيلُه; آنكس كه مِراء را عادت خويش قرار دهد هرگز از تاريكى شك به روشنايى يقين گام نمى نهد» و به يقين چنين است زيرا افرادى كه اهل مِراء و جدال هستند دائماً در اين فكرند كه بر حريف خود غلبه يابند خواه حق باشد يا باطل و به همين دليل ضعيف ترين ادله را براى خود حجت مى شمارند و محكم ترين دليل رقيب را ناديده مى انگارند و به اين ترتيب دائماً در بيراهه و تاريكى سير مى كنند و صبحگاهان روشنِ يقين در زندگى آن ها هرگز ظاهر نمى شود. به همين دليل امام اميرمؤمنان(عليه السلام) در كلام ديگرى كه مرحوم كلينى در كافى از آن حضرت نقل كرده مى فرمايد: «إِياكُمْ وَالْمِرَاءَ وَالْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا يمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَى الاِْخْوَانِ وَينْبُتُ عَلَيهِمَا النِّفَاقُ; از مِراء و خصومت بپرهيزيد كه دل را در برابر برادران دينى بيمار مى سازد و نفاق از آن مى رويد». امام عسكرى(عليه السلام) در روايتى كه ابن شعبه حرانى آن را در تحف العقول نقل كرده مى فرمايد: «لاَ تُمَارِ فَيذْهَبَ بَهَاؤُكَ وَلاَ تُمَازِحْ فَيجْتَرَأَ عَلَيكَ; مراء نكن كه شخصيت تو را از بين مى برد و (زياد) مزاح مكن كه افراد را در برابر تو جسور مى سازد (و رعايت احترام تو را نخواهند كرد)». در غررالحكم در حديث پرمعنايى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «سِتَّةٌ لا يُمارون: الفقيهُ والرئيسُ والدّنِيُّ والبَذِىّ والمرأةُ والصبِىّ; با شش گروه بحث توأم با جدل و مراء نكنيد: شخص دانشمند، رئيس جمعيت، شخص پست، فرد بد زبان، زن (نادان) و كودك (زيرا در برابر فقيه و رئيس ناتوان خواهيد شد و در برابر چهار گروه ديگر آبروى شما مى رود)». در نكوهش مراء روايات بسيار فراوانى از پيشوايان اسلام نقل شده است كه علاقه مندان مى توانند در بحارالانوار، وسايل الشيعه، كنز العمال و ميزان الحكمة در بحث مراء، آن را مطالعه كنند. اين سخن را با حديث ديگرى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله)پايان مى دهيم: «لا يسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الاِْيمَانِ حَتَّى يدَعَ الْمِرَاءَ وَإِنْ كَانَ مُحِقّاً; هيچ كس حقيقت ايمان را به كمال نمى رساند مگر زمانى كه مراء و جدال را ترك گويد هرچند حق با او باشد».