شرح-نهج-البلاغه

وَهَنَّأ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلاً بِغُلامٍ وُلِدَ لَهُ فَقالَ لَهُ: لِيُهْنِئْکَ الْفَارِسُ؛ لاَتَقُلْ ذلِکَ، وَلكِنْ قُلْ: شَكَرْتَ الْوَاهِبَ، وَبُورِکَ لَکَ فِي الْمَوْهُوبِ،وَبَلَغَ أَشُدَّهُ، وَرُزِقْتَ بِرَّهُ.

در حضور امام علیه السلام كسى به ديگرى با اين عبارت، نوزادش را تبريك گفت: «قدم اين نوزاد يكه سوار مبارك باد». امام علیه السلام فرمود : اين سخن را مگو، لكن بگو: شكرگزار بخشنده باش و مبارك باد بر تو اين بخشوده الهى (إنشاءالله) بزرگ شود و از نيكى هايش بهرهمند گردى.

شرح و تفسير

شيوه تبريك نوزاد

در آغاز اين كلام نورانى مى خوانيم: «كسى در محضر امام علیه السلام به ديگرى با اين عبارت نوزادش را تبريك گفت: قدم اين نوزاد يكه سوار مبارك باد»؛ (وَهَنَّأ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلاً بِغُلامٍ وُلِدَ لَهُ فَقالَ لَهُ: لِيُهْنِئْکَ الْفَارِسُ). «امام علیه السلام فرمود: اين چنين مگو»؛ (فقال علیه السلام: لاَتَقُلْ ذلِکَ). ولى بگو: «شكرگزار بخشنده باش»؛ (وَلكِنْ قُلْ: شَكَرْتَ الْوَاهِبَ). سپس فرمود: «(اين سه تقاضا را از خدا براى او بكن و بگو:) اين مولود بر تو مبارك باد (اميدوارم) بزرگ شود و از نيكى هايش بهرهمند گردى»؛ (وَبُورِکَ لَکَ فِي الْمَوْهُوبِ، وَبَلَغَ أَشُدَّهُ، وَرُزِقْتَ بِرَّهُ). بى شك فرزند، موهوبى الهى است و پيش از هرچيز بايد به فكر شكر واهب بود، نه اينكه آن را جداى از بركات الهى شمرد و به شجاعت آينده و يا غارتگرى او انديشيد و بعد از آن بايد دعا كرد كه خدا اين فرزند را از خطرات حفظ كند تا مسير تكامل را طى كند و به حدّ كمال برسد و مبدأ خيرات و بركات شود و نه تنها براى خودش بلكه خير و نيكى او به ديگران هم برسد و چه خوب است كه به هنگام تبريك گفتن براى مولود جديد به تمام اين نكته ها توجه شود. نكته تحيتها و تبريكها در ميان هر قوم و ملتى به مناسبتهاى مختلف تبريكها و تسليت ها وتهنيت هايى وجود دارد و مجموع آنها مىتواند نشانه فرهنگ آنها باشد كه آنها به چه مى انديشند و براى چه چيزهايى ارزش قائلند. در عصر جاهليت كه همه چيز بر محور مسائل مادى و گاهى از نوع پست وضد ارزش دور مىزد، تبريك ها و تحيتهاى آنها شكل همان فرهنگ را داشت. اسلام كه آمد آن را دگرگون ساخت و در تمام اين موارد تعبيرات را چنان قرار داد كه انسان را به ياد خداوند خالق يكتا بيندازد. مثلا آنها به هنگام ملاقات با يكديگر «أنْعِمْ صَباحآ وَأنْعِمْ مَساءً؛ صبح بخير وعصر بخير» مى گفتند؛ ولى اسلام آمد و آن را تبديل به «سلام» كرد كه مفهومش تقاضاى سلامتى از سوى خدا براى مخاطب است. على بن ابراهيم در تفسير خود مى گويد: «كَانَ أَصْحَابُ النَّبِى صلی الله علیه و آله إِذَا أَتَوْهُ يقُولُونَ لَهُ أَنْعِمْ صَبَاحاً وَأَنْعِمْ مَسَاءً وَهِى تَحِيةُ أَهْلِ الْجَاهِلِيةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَإِذا جاوُکَ حَيوْکَ بِما لَمْ يحَيکَ بِهِ اللَّهُ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَدْ أَبْدَلَنَا اللَّهُ بِخَيرٍ مِنْ ذَلِکَ تَحِيَّةَ أَهْلِ الْجَنَّةِ: السَّلامُ عَلَيكُمْ؛ اصحاب پيغمبر صلی الله علیه و آله (در آغاز) هنگامى كه خدمت او مى رسيدند مى گفتند: أنْعِمْ صَباحآ وَأنْعِمْ مَساءً و اين تحيت اهل جاهليت بود. خداوند اين آيه شريفه را نازل كرد كه منافقان هنگامى كه نزد تو مى آيند تحيتى به تو مى گويند كه خدا تو را با آن، تحيت نگفته است. رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود : خداوند اين تحيت را به بهتر از آن براى ما تبديل كرده كه تحيت اهل بهشت السلام عليكم است». در حديث ديگرى كه كلينى؛ در كتاب كافى آورده مى خوانيم: «إِنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِى علیهما السلام خَرَجَ مِنَ الْحَمَّامِ فَلَقِيهُ إِنْسَانٌ فَقَالَ طَابَ اسْتِحْمَامُکَ فَقَالَ يا لُكَعُ وَمَا تَصْنَعُ بِالاِسْتِ هَاهُنَا فَقَالَ طَابَ حَمِيمُکَ فَقَالَ أَمَا تَعْلَمُ أَنَّ الْحَمِيمَ الْعَرَقُ قَالَ فَطَابَ حَمَّامُکَ قَالَ وَإِذَا طَابَ حَمَّامِى فَأَى شَىءٍ لِى وَلَكِنْ قُلْ طَهُرَ مَا طَابَ مِنْکَ وَطَابَ مَا طَهُرَ مِنْکَ؛ امام حسن علیه السلام از حمام خارج شده بود. انسانى او را ملاقات كرد و به عنوان تحيت عرض كرد: (طابَ اسْتِحْمامُکَ) امام علیه السلام فرمود: اى نادان! چرا واژه «إست» را در اينجا به كار بردى؟ آن شخص عرض كرد: «طابَ حَميمُکَ» امام علیه السلام فرمود: مگر نمى دانى «حميم» به معناى عرق است (عرق كه طيب و طاهر نمى شود). عرض كرد: «طابَ حَمّامُکَ» (حمام تو پاكيزه باد) امام علیه السلام فرمود: حمام پاكيزه شود براى من چه خواهد بود؟ (اشاره به اينكه تو بايد به من دعا كنى نه به حمام) سپس امام علیه السلام به او فرمود: اين جمله را بگو: پاكيزه باد آنچه از تو نيكوست و نيكو باد آنچه از تو پاكيزه است. مرحوم شوشترى از كتاب تاريخ بغداد نقل مى كند كه عقيل به بصره آمد و با زنى ازدواج كرد. به او اين چنين تبريك گفتند: «بِالرِّفاءِ وَالْبَنينَ» ازدواجت با سازش و فرزندان فراوان قرين باد. عقيل گفت: اين چنين نگوييد. پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ما را از آن نهى كرده و دستور داده است اينگونه تبريك بگوييم: «بارَکَ اللهُ لَکَ وَبارَکَ عَلَيْکَ» مبارك باد بر تو و توفيق مراقبت بر او يابى. از آنچه در بالا آمد استفاده مى شود كه اسلام براى كوچكترين مسائل زندگى نيز دستور سازندهاى دارد و در مجموع فرهنگ جامعى را به بشريت عرضه داشته تا آنجا كه نشانه ايمان را دارا بودن همه آنها دانسته است. در حديث جالبى از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله مى خوانيم كه فرمود: «الاْيمانُ بِضْعَةٌ وَسَبْعُونَ شُعْبَةٌ أَعْلاها شَهادَةُ أَنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَأَدْناها إماطَةُ الاْذى عَنِ الطَّريقِ؛ ايمان هفتاد و چند شعبه دارد. برترين آنها گواهى به يگانگى خدا و توحيد است و كمترين آنها كنار زدن موانع از مسير (مسلمانان)». بنابراين مومن واقعى كسى است كه همه اين شعب را دارا باشد و رستگار، جامعه اى است كه داراى همه ارزشهاى اسلامى گردد.

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *