وقال علیه السلام : لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ، وَمَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَيُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ.
امام علیه السلام فرمود : مردان ستمگر سه نشانه دارند: به مافوق خود از طريق نافرمانى ستم مى كنند وبا قهر و غلبه، به زيردستان خويش ستم روا مى دارند و پشتيبان گروه ظالمانند.
شرح و تفسير
نشانه هاى ظالم
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه نشانه هاى ظالمان و ستمگران را روشن مى سازد و نشان مى دهد كه ظالم، تنها كسى نيست كه حق ديگران را ببرد و آنها را در فشار قرار دهد، بلكه ظالم معناى وسيعى دارد كه سه نشانه آن را امام علیه السلام بيان فرموده است. البته كسانى كه هر سه نشانه در آنها باشد در مرحله بالاى ظلم و ستم قرار دارند؛ ولى هر يك از اين سه نشانه نيز به تنهايى مى تواند دليل بر ظالم بودن باشد. نخست مى فرمايد: «ظالم سه نشانه دارد (نشانه اول اينكه) به مافوق خود از طريق نافرمانى ستم مى كند»؛ (لِلظَّالِمِ مِنَ آلرِّجَالِ ثَلاَثُ عَلاَمَاتٍ: يَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِيَةِ). غالباًمردم وصف ظالم رابراى چنين شخصى به كار نمى برند، بلكه او را عاصى و نافرمان مى دانند؛ ولى هرگاه آن را درست بشكافيم مى بينيم داشتن چنين خصلتى ظلم است. نهتنها از اين جهت كه ظلم معناى وسيعى دارد و هرچيزى كه در غير محل قرار دهند نوعى ظلم محسوب مى شود، بلكه ازاينرو كه واقعآ ظلم و ستم بر شخص مافوق است، زيرا ابهت او را دَرهم مى شكند وديگران را به او جسور مى سازد و به مديريت و فرماندهى او لطمه وارد مى كند وچه ظلم وستمى از اين بدتر كه انسان مدير و مدبرى را در كار خود تضعيف يا فلج كند. آنگاه در بيان دومين نشانه ظالم، مى فرمايد: «با قهر و غلبه، به زيردستان خويش ستم مى كند»؛ (وَمَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ). مصداق روشن ستم همين است كه انسان درباره زيردستانش موازين عدالت را رعايت نكند، حقوق آنها را محترم نشمرد، در ميان آنها تبعيض قائل شود، بيش از آنچه در توان دارند از آنها كار بخواهد، سوابق خدمت آنها را فراموش كند،درمشكلات به فكر آنها نباشد و يا حتى بعد از وفاتشان از آنها يادى نكند. همه اينها مصداقهايى براى ستم نسبت به زيردستان است و هركدام مى تواند نشانه اى باشد. حضرت در سومين نشانه مى فرمايد: «و جمعيت ستمگران را پشتيبانى مى كند»؛ (وَيُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ). همكارى با ظالمان و ستمگران در هر مرحله كه باشد نوعى ظلم محسوب مى شود و به همين دليل معاونت ظلمه يكى از گناهان بزرگ در اسلام شمرده شده است و حتى در روايتى مى خوانيم: «إِذَا كَانَ يوْمُ الْقِيامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَينَ الظَّلَمَةُ وَأَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَأَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَلاقَ لَهُمْ دَوَاةً قَالَ فَيجْتَمِعُونَ فِى تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَّ يرْمَى بِهِمْ فِى جَهَنَّمَ؛ هنگامى كه روز قيامت فرا مى رسد ندا كننده اى ندا مى دهد: ظالمان و كمككاران آنها و شبيهان آنها كجا هستند؟ حتى كسى كه قلمى براى آنها تراشيده و يا دوات آنها را براى نوشتن فرمان ظلم آماده كرده همه آنها را جمع مى كنند و در تابوتى از آهن مى نهند سپس آنها را به جهنّم پرتاب خواهند كرد». روايات در اين زمينه بسيار است كه در كتب حديث و كتب فقهى در باب «اعانت ظالم» ذكر شده است. در حديث ديگرى كه در كتاب وسائل الشيعه از رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده است مى خوانيم: «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيعِينَهُ وَهُوَ يعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الاِْسْلام؛ كسى كه به سوى ستمگرى برود تا به او كمك كند در حالى كه مى داند او ظالم است، از اسلام (راستين) خارج شده است». اين سه نشانه كه امام علیه السلام براى ظالم ذكر كرده در بسيارى از موارد لازم وملزوم يكديگرند و گاه ممكن است از هم جدا شوند و هركدام نشانه مستقلى محسوب گردند. ممكن است كسى با ظالمان همكارى كند اما به زيردستانش ظلم نكند ويا توانايى آن را نداشته باشد. يا نسبت به بالادست خود عصيان كند؛ اما نسبت به كسانى كه زيردست او هستند ستم روا مدارد. به هر حال هركدام نشانه اى است براى شناخت ظالمان و اگر هر سه در يك فرد جمع شوند وى مصداق اتم ظالم و ستمگر است. اين تعبيرات نشان مى دهد كه اسلام با ظلم و ستم در هر چهره و هر مرحله وهر شكلى كه باشد مخالف است. بحث را با حديث ديگرى از رسول خدا صلی الله علیه و آله پايان مى دهيم: «إنَّهُ لَيَأْتِي الْعَبْدُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَقَدْ سَرَّتْهُ حَسَناتُهُ فَيَجِيُ الرَّجُلُ فَيَقُولُ: يا رَبِّ ظَلَمَني هذا فَيُوْخَذُ مِنْ حَسَناتِهِ فَيُجْعَلُ فِي حَسَناتِ الَّذي سَأَلَهُ فَما يَزالُ كَذلِکَ حَتّى ما يَبْقى لَهُ حَسَنَةٌ فَإذا جاءَ مَنْ يَسْأَلُهُ نَظَرَ إلى سَيِّئاتِهِ فَجُعِلَتْ مَعَ سَيِّئاتِ الرَّجُلِ فَلا يَزالُ يُسْتَوْفى مِنْهُ حَتّى يَدْخُلُ النّارَ؛ روز قيامت بنده اى از بندگان خدا را (براى حساب) مى آورند در حالى كه حسناتش او را مسرور ساخته است. در اين هنگام كسى مى آيد ومى گويد: خداوندا! اين مرد به من ستم كرده. در اين هنگام از حسنات او برمى دارند و به حسنات مظلوم مى افزايند و همين گونه اين كار تكرار مى شود تا آنكه حسنه اى از او باقى نمى ماند. سپس هنگامى كه مدعى ديگرى پيدا مى كند نگاه به گناهان او مى كنند و به نامه اعمال ظالم منتقل مى نمايند و اين كار پيوسته ادامه پيدا مى كند تا داخل در آتش دوزخ شود».