وسُئِلَ علیه السلام: كَيْفَ يُحاسِبُ اللهُ الْخَلْقَ عَلى كَثْرَتِهِمْ؟ كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ؛ فَقِيلَ: كَيْفَ يُحاسِبُهُمْ وَلا يَرَوْنَهُ؟ فَقالَ علیه السلام: كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَلاَ يَرَوْنَهُ.
از امام علیه السلام پرسيدند: خداوند چگونه حساب همه خلق را با آن فزونى كه دارند مى رسد؟ امام علیه السلام فرمود : همانگونه كه آنها را با آن فزونى كه دارند روزى مى دهد. (بار ديگر) پرسيدند: چگونه به حساب آنها رسيدگى مى كند در حالى كه او را نمى بينند؟ فرمود: همانگونه كه به همه آنها روزى مى دهد در حالى كه او را نمى بينند.
شرح و تفسير
پاسخ جالب به دو سؤال
امام علیه السلام در اين گفتار حكمت آميز، به دو سؤال پيچيده جواب هاى قانع كننده اى مى دهد. نخست از آن حضرت سؤال كردند: خداوند چگونه به حساب همه مخلوقات با آن فزونى كه دارند مى رسد؟»؛ (وسُئِلَ علیه السلام: كَيْفَ يُحاسِبُ اللهُ الْخَلْقَ عَلى كَثْرَتِهِمْ؟). گويى سؤال كننده گمان مى كرد محاسبه خدا مانند محاسبه يك حسابدار از افراد مختلف است كه براى هر يك بايد مدتى وقت صرف كند و اگر تعداد آنها زياد باشد ممكن است ماهها و سالها طول بكشد؛ ولى از قدرت خدا وحسابگرى او غافل بود. امام علیه السلام براى او مثالى زد تا به نكته اصلى مطلب كه قدرت وسيع خدا بر همه چيز است پى ببرد. حضرت در پاسخ او فرمود: «همانگونه كه آنها را با آن فزونى كه دارند روزى مىدهد»؛ (فقال علیه السلام: كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ). در ميان مردم، معمول است هنگامى كه افرادى مى خواهند مثلاً جيره غذايى خود را بگيرند به صف مى ايستند و هرچه شماره آنها بيشتر باشد صف آنها طولانى تر و مدت گرفتن جيره غذايى زيادتر مى شود. در حالى كه خداوند در آنِ واحد جيره غذايى همه را به آنها مىرساند بىآنكه صفى وجود داشته باشد يا براى آن معطل شوند. البته اين جيره غذايى تدريجى و روز به روز است؛ اما در هر روز همه را همزمان روزى مى دهد. كسى كه چنين قدرتى دارد، درمورد حساب نيز همه را در زمان واحد محاسبه مى كند. سؤال كننده سپس سؤال ديگرى را در همين موضوع عنوان كرد و تصورش اين بود كه محاسبه كردن نياز به رويارويى دارد، در حالى كه مردم خدا را نمى بينند، ازاينرو سؤال كرد چگونه آنها را محاسبه مى كند در حالى كه او را نمى بينند؟ (فَقِيلَ: كَيْفَ يُحاسِبُهُمْ وَلا يَرَوْنَهُ؟). امام علیه السلام در اينجا نيز با ذكر همان مثال سابق شنونده را قانع ساخت، فرمود : «همانگونه كه به همه آنها روزى مىدهد و او را نمى بينند»؛ (فَقالَ علیه السلام: كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَلاَ يَرَوْنَهُ). از آسمان و زمين براى آنها روزى مى فرستد، درختان ميوه مى دهند، زمينها دانه هاى غذايى را پرورش مى دهند، حيوانات شيرده شير مى دهند و خلاصه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دركارند و روزىِ روزى خواران را مى رسانند بى آنكه كسى رازق حقيقى را با چشم ببيند. در قيامت نيز همين گونه است: نامه هاى اعمال گشوده مى شوند و همه انسانها در برابر ميزان عدل پروردگار قرار مى گيرند و وزن اعمال آنان و محاسبه كارهاى تمام عمرشان، در يك لحظه انجام مى شود. همانگونه كه قرآن مجيد در هشت آيه مختلف قرآن فرموده است: خداوند، «سريع الحساب» است. (إِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ)، (وَاللهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ)، (وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ). در روايات اسلامى نيز مى خوانيم: «إنَّهُ سُبْحانَهُ يُحاسِبُ جَميعَ عِبادِهِ عَلى مِقْدارِ حَلْبِ شاةٍ؛ خداوند حساب همه بندگان را در زمان كوتاهى به اندازه دوشيدن گوسفند رسيدگى مى كند». در روايت ديگرى آمده است: «إنَّ اللهَ تَعالى يُحاسِبُ الْخَلائِقَ كُلَّهُمْ في مِقْدارِ لَمْحِ الْبَصَرِ؛ خداوند حساب همه بندگان را در يك لحظه مى رسد». در حديث ديگرى وارد شده است: «بِمِقْدارِ فَواقِ النّاقَةِ». «فَواق» به عقيده بعضى به معناى فاصله ميان دو بار دوشيدن شير از شتر است كه مقدارى مى دوشند، كمى صبر مى كنند و مجددآ مى دوشند. اين فاصله را «فواق» مى نامند. بعضى نيز آن را به معناى فاصله اى مى دانند كه ميان باز كردن انگشتان و بستن آن به هنگام دوشيدن شير با انگشت پيدا مى شود و در هر صورت كنايه از زمان بسيار كوتاه است. نكته سرعت محاسبه الهى بعضى تصور كرده اند كه ميان آنچه امام علیه السلام در اين كلام شريف فرموده و با آيات قرآن هماهنگ است كه خدا را در آيات زيادى «سَريعُ الْحِساب» معرفى كرده است، با آيه ديگرى كه مى گويد: روز قيامت به مقدار پنجاه هزار سال طول مى كشد: (فِى يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ) منافاتى وجود دارد، زيرا آيات سرعت حساب و رواياتى كه در ذيل آن وارد شده مى گويد: حساب همه خلايق به سرعت انجام مى گيرد؛ در حالى كه آيه سوره «معارج» زمان آن را پنجاه هزار سال گفته است؛ ولى با توجه به اينكه اين آيه هيچ سخنى درباره مسئله حسابرسى خلائق دربر ندارد، مى توان گفت كه توقف گروهى در عرصه محشر به مدت طولانى نه براى حسابرسى، بلكه نوعى مجازات و سرگردانى است واين درباره كافران و بدكاران است وگرنه مطابق بعضى از روايات، مؤمن توقفش در عرصه محشر بسيار كوتاه است. در حديثى آمده است كه بعد از نزول آيه فوق، ابو سعيد خدرى كه از صحابه پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله بود خدمتش عرضه داشت كه چقدر اين روز طولانى است! پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ إِنَّهُ لَيُخَفَّفُ عَلَى الْمُوْمِنِ حَتَّى يَكُونَ أَخَفَّ عَلَيْهِ مِنْ صَلاةٍ مَكْتُوبَةٍ يُصَلِّيهَا فِي الدُّنْيَا؛ قسم به كسى كه جان من در قبضه قدرت اوست اين روز طولانى آنقدر نسبت به فرد باايمان سبك مى شود كه حتى از مدت زمان خواندن يك نماز كه در دنيا مى خواند كمتر خواهد بود».