شرح-نهج-البلاغه

أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَإِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَبَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَإِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَإِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ.

امام(عليه السلام) فرمود: اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مى شنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مى داند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد به شما دست مى يابد و اگر بايستيد شما را مى گيرد و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد.

شرح و تفسير

اندرزى بسيار حكيمانه

امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى كه به گفته «ابن عباس» شبيه آيات قرآنى است روى دو نكته تكيه مى كند: نخست درباره آگاهى خدا بر افعال و رفتار و نيات انسان ها هشدار مى دهد و سپس درباره مرگى كه هرگز انسان را فراموش نمى كند و مى فرمايد: «اى مردم! از خدايى بترسيد كه اگر سخنى بگوييد مى شنود و اگر چيزى را در دل پنهان داريد مى داند و بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن فرار كنيد به شما دست مى يابد و اگر بايستيد شما را مى گيرد و اگر فراموشش كنيد شما را فراموش نخواهد كرد»; (أَيُّهَا النَّاسُ، اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ، وَإِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ، وَبَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِي إِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ أَدْرَكَكُمْ، وَإِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَكُمْ، وَإِنْ نَسِيتُمُوهُ ذَكَرَكُمْ). همه آنچه امام در اين گفتار حكيمانه فرموده در واقع برگرفته از آيات قرآن مجيد است. در آيه 7 سوره «مجادله» مى خوانيم: «(أَلَمْ تَرَى أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِى السَّماوَاتِ وَمَا فِى الاَْرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَّجْوَى ثَلاَثَة إِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَلاَ خَمْسَة إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلاَ أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلاَ أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَىْء عَلِيمٌ); آيا نمى دانى كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است مى داند; هيچ گاه سه نفر با هم نجوا نمى كنند مگر اين كه خدا چهارمين آنهاست، و هيچ گاه پنج نفر با هم نجوا نمى كنند مگر اين كه خداوند ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اين كه او همراه آنهاست هر جا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مى سازد، چرا كه خدا به هر چيزى داناست». در جايى ديگر مى فرمايد: «(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ); ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم و ما به او از رگ قلبش نزديك تريم!». در جايى ديگر مى فرمايد: «(قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِى تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاَقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ); بگو مرگى كه از آن فرار مى كنيد سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد; سپس به سوى كسى كه داناى پنهان و آشكار است بازگردانده مى شويد; آن گاه شما را از آنچه انجام مى داديد خبر مى دهد». به راستى اگر انسان ايمان محكمى به محتواى اين آيات و محتواى كلام امام(عليه السلام)داشته باشد تسليم هواى نفس و وسوسه هاى شيطان و آلوده به گناه و معاصى نخواهد شد. نيز اگر انسان مرگى را كه براى همه مسلم است فراموش نكند و بداند اين زندگى دير يا زود پايان مى گيرد و آنچه را براى گردآورى آن تلاش كرده رها مى سازد و رخت بر مى بندد و سپس در دادگاه عدل پروردگار حضور مى يابد و نامه اعمال خود را كه به مقتضاى (لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا) همه اعمال و گفتار او از كوچك و بزرگ را در دست دارد و بايد پاسخ گوى همه آنها باشد، به يقين چنين انسانى با چنين اعتقادى جز در راه تقوا گام بر نمى دارد. مشكل انسان از آنجا شروع مى شود كه حضور نظارت خدا را در اعمال و گفتارش در همه حال فراموش كند و مرگ را به دست نسيان بسپارد. عجيب اين است كه در زندگى معمولى دنيا اگر تبهكاران احساس كنند مأموران انتظامى در جايى حضور دارند و آنها را دستگير مى كنند و به دادگاه تحويل مى دهند قطعاً دست به كار خلافى نمى زنند; حضور پليس از يك طرف و دادگاهى كه در انتظار است از طرفى ديگر آنها را از اعمالشان باز مى دارد. تنها به جايى مى روند كه پليس حضور نداشته نباشد و يا اگر گرفتار شوند مدركى در دادگاه براى اعمال خلاف آنها به دست قضات نيفتد. با اين حال چگونه ممكن است انسان ايمان به خدايى داشته باشد كه از رگ قلب يا رگ گردنش به او نزديكتر است و در همه جا فرشتگان الهى مراقب اعمال او هستند و همه را ثبت و ضبط مى كنند. به علاوه دادگاه قيامت قطعى و يقينى است. چگونه ايمان به اين امور با آلودگى به ظلم و گناه مى سازد؟ مرحوم علامه مجلسى در حديثى از اميرمؤمنان نقل مى كند كه ضمن خطبه مفصلى معروف به خطبه «ديباج» فرمود: «وَأفيضُوا في ذِكْرِ اللهِ جَلَّ ذِكْرُهُ فَإنَّهُ أحْسَنُ الذِّكْرِ وَهُوَ أمانٌ مِنَ النِّفاقِ وَبَرائَةٌ مِنَ النّارِ وَتَذْكيرٌ لِصاحِبِهِ عِنْدَ كُلِّ خَيْر يَقْسِمُهُ اللهُ جَلَّ وَعَزَّ وَلَهُ دَوِىٌّ تَحْتَ الْعَرْشِ; بشتابيد به سوى ذكر خداى متعال كه بهترين ذكر است و انسان را از نفاق در امان مى دارد و سبب برائت از آتش دوزخ است و نعمت هايى را كه خدا به او مى دهد يادآورى مى كند و اين ذكر صدايى در زير عرش خدا طنين انداز دارد». در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «أكْثِرُوا ذِكْرَ الْمَوْتِ فَإنَّهُ يُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَيَزْهَدُ فِى الدُّنْيا; زياد به ياد مرگ باشيد كه گناهان را محو مى كند و انسان را نسبت به زرق و برق دنيا بى اعتنا مى سازد». شرح بيشترى در مورد ذكر خداوند در جلد هشتم همين كتاب، ص 365 و در مورد ياد مرگ در جلد هفتم ص 271 مطالبى آمده است.

author-avatar

درباره کیان آرامش

به داد اسلام برسید،و بدانید که خدا محتاج به عبادت و استعانت شما نیست. اگر دین او را یاری نکنید،او دینش را به امتی دیگر می سپارد. (طلبه شهید محمد فاضلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *