بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ، الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ.
امام(عليه السلام) فرمود: بدترين توشه براى آخرت ستم بر بندگان (خدا) است.
شرح و تفسير
بدترين توشه راه آخرت
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به يكى از آثار سوء ظلم و ستمكارى اشاره كرده مى فرمايد: «بدترين توشه براى آخرت ستم بر بندگان (خدا) است»; (بِئْسَ الزَّادُ إِلَى الْمَعَادِ، الْعُدْوَانُ عَلَى الْعِبَادِ). مى دانيم دنيا سرايى است كه همگان از آن براى رفتن به سوى آخرت توشه بر مى دارند و هر كسى به فراخور حال و اعمال خود توشه اى تهيه مى بيند. قرآن مجيد مى گويد: بهترين توشه ها توشه تقواست «(وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى); و زاد و توشه تهيه كنيد، و بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است». ولى گروهى به جاى آن ظلم و ستم بر بندگان خدا را توشه اين سفر سرنوشت ساز قرار مى دهند كه به گفته امام(عليه السلام)بدترين توشه هاست. زيرا گناهانى كه جنبه معصيت الله دارد و يا به تعبير ديگر ظلم بر خويشتن است با توبه آمرزيده مى شود و حتى بدون توبه اميد عفو الهى و شفاعت درباره آن وجود دارد، همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: (قُلْ يَا عِبَادِى الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَّحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ) زيرا او بخشنده مهربان است. ولى آنجا كه پاى ظلم بر ديگران به ميدان مى آيد نه با آب توبه شسته مى شود و نه با عنايت شفاعت و جز با رضايت صاحب حق نجات از عواقب آن ممكن نيست و به همين دليل امام(عليه السلام)آن را بدترين زاد و توشه قيامت شمرده است. شك نيست كه زاد و توشه چيزى است كه در راه سفر و به هنگام رسيدن به مقصد به انسان كمك مى كند و به يقين ظلم چنين موقعيتى را ندارد، بنابراين انتخاب اين لفظ در اينجا نوعى كنايه بليغ است، درست مانند اين است كه انسان در سفرهاى دنيا به جاى حمل مواد غذايى مشتى از سموم با خود ببرد به او مى گوييم بدترين توشه آن است كه به جاى غذا سموم با خود حمل كنى. امام(عليه السلام) در خطبه 176 نهج البلاغه بعد از آن كه ظلم را به سه بخش تقسيم مى كند مى فرمايد: «وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً. الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ، لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدَى وَلاَ ضَرْباً بِالسِّيَاطِ، وَلكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذلِكَ مَعَهُ; اما ظلمى كه هرگز رها نمى شود ستمى است كه بندگان بر يكديگر مى كنند كه قصاص در آنجا شديد است اين قصاص مجروح ساختن با كارد يا زدن تازيانه (مانند قصاص در دنيا) نيست بلكه چيزى است كه اينها در برابرش ناچيز است». درباره آثار سوء ظلم در آيات قرآن و روايات اسلامى بحث هاى بسيار وسيع و گسترده اى آمده است. قابل توجه اين كه در آيه 45 سوره «انعام» درباره اقوام ظالمى كه به سرنوشت دردناكى مبتلا شدند مى خوانيم: «(فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ); و (به اين ترتيب،) ريشه گروهى كه ستم كرده بودند، قطع شد و ستايش مخصوص خداوند، پروردگار جهانيان است». در اينجا خداوند به موجب ريشه كن كردن ظالمان حمد و ثناى خويش مى گويد و در آن روز كه اعمال انسان اعم از خوب و بد هر كدام به صورت مناسبى مجسم مى شوند ظلم به صورت ظلماتى كه اطراف وجود ظالم را فرا مى گيرد تجسم مى يابد همان گونه كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در حديثى فرمود: «اِتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُماتٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ». مرحوم كلينى در اصول كافى در حديثى از امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند كه هنگامى كه رحلت پدرم على بن الحسين فرا رسيد مرا به سينه خود چسبانيد، سپس فرمود: «فرزندم من تو را به چيزى وصيت مى كنم كه پدرم در آستانه شهادت مرا به آن توصيه كرد و گفت اين چيزى است كه پدرش (على(عليه السلام)) به آن حضرت توصيه كرده است فرمود: «يا بُنَىَّ إيّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عَلَيْكَ ناصِراً إلاّ اللهُ; از ستم كردن بر كسى كه هيچ يار و ياورى جز خدا ندارد بترس».