〉  شناسنامه اثر:   هشدار!!!  ⊗ علمی بودن این مطلب از سوی مبلغان سایبری تأیید نمی گردد.
〉 موضوع تحقیق〉 تحقیقی کوتاه در مورد شیطان پرستیذاکریان-حمیدرضا
〉 استاد راهنما〉 حجه الاسلام والمسلمین افشار
〉 گرد آورنده〉 آقا/خانم : سیدحمیدرضا ذاکریان زاده»طلبه پایه4
〉 مرکز آموزشی〉 حوزه علمیه امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام یاسوج
〉 پشتیبان〉 معاونت پژوهش حوزه علمیه امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام یاسوج
〉 انتشاراتمبلغان سایبری چهارده خورشید
〉 تاریخ نگارش〉 زمستان93 ترم اول تحصیلی
دانلود دانلود PDF  گنجینه مقالات منتشر شده           ثبت مقالات وآثار شما 

بسم الله الرحمن الرحیم:

تحقیقی کوتاه در مورد شیطان پرستی:

مقدمه:

­(جشن های نو پدید دینی)هرکدام در ادبیات علوم اجتماعی تعریف خاصی دارد.گروهای که پس از جنگ جهانی دوم ،خوصوصا دهی هفتاد وما بعد آن در غرب به ویژه آمریکا ظهوریافته وآگاهانه وعامدانه ویا به غفلت،متصدی ارائه ی پاسخ وبرخی پرسشهای غایی شده اند که ادیان اصلی پیش تر بدان ها بدان ها می پرداخته اند :آیا خدایی وجود دارد؟خدا را باید کجا وچگونه یافت؟ هدف ومعنای غایی زندگی چیست؟ وپس از مرگ چه اتفاقی می افتد؟چه مناسک و شعاری به ارضای وجودی انسان می انجامد؟

این شبه تعریف،حتی بر خی ادیان و فلسفه های الهادی همچون شیطان پرستی ،برخی از فرقه های بودیزم و جنبش پتانسیل انسانی که اعضایش را وا می دارد تا به دنبال (خدای درونی) باشند یا جنبش هایی مختلف اجتماعی را در بر می گیرد .

همه ی ادیان در زمان خود ، نو ظهور تلقی میشدند :آنیمیسم،یهود،مسیحیت،زرتست،اسلام،متودیسم،…. اما خصوصیت ویژه ای که در جنبش های معاصر وجود دارد وآنها را از ادیان سنتی جدا میکند ،تکثیر وتنوع والتقاط گرایی شدیدی است که در میان آن ها یافت میشود

تنوع این فرقه و ادیان به لحاظ سن اعضا،محل زندگی آنان

(شهر ، روستا،زندگی مدرن یا پسا مدرن) نحوه ی( زندگی ریاضت بار در عزوبت یا غوطه ور در هرزگی جنسی)،اعمال و شعاعر(از سرود و نماز گرفته تا مدیتیشن، رقص و حتی قربانی کردن)آنقدر چشمگیر و عمیق است که شاید در آغاز امر وجود وجه تمایز واحدی میان این فرقه های اصلی قرار می گیرد .

در این مجال بر آن هستیم تا هر چند مختصر به شناخت ، برسی وتحلیل عقاید و میزان نفوذ این فرقه ی انحرافی در کشور ، بپردازیم باشد تا مورد رضای حق تعالی قرار گیرد .

مفهوم شیطان:

 در مورد شیطان بر گرفته از (شطن یشطن) به معنی دور شدن می باشد(1)

صاحب قاموس می نویسد:[1]

( شیطان وصف است نه اسم خاص آن روح شریر و به مناسبت دوری از خیر و رحمت حق تعالی وصف شیطان بر او اطلاق شده است).[2]

اما ابلیس موجودی است زنده با شعور مکلف نامرئی و فریب کار و…

که از امر خدا سر پیچید و به آدم سجده نکرده در نتیجه رانده شد و مستحق عذاب و لعن گردیده. [3]

ابلیس از ریشه بلس به معنی نا امید شدن گرفته شده و این موجود نامش ازرائیل بود.به همین دلیل ابلیس خوانده شد کلمه ابلیس در هر یازده بار که در قرآن آمده به صورت مفرد بکار رفته که نٌه مورد آن مربوط به استکبار و اِبا از سجده می باشد ولی شیطان به صورت جمع هم می آمد و مراد ز او همان است که آمد:شیطان:نامی برای موجودی فوق طبیعی است که در بیشتر ادیان غربی و شرقی مرکز تجسم بدی میباشد شیطان در زبان های گوناگون به نام هایی مثل (ابلیس،اهریمن،دیو،لوسیفر،دویل،سیتین)خوانده می شود وقتی که یهودیت با دین ایرانی زرتشت تماس پیدا کرد بر عکس یکتا پرستا های اصیل ظاهرزرتشت دو خدا بود یک خدای خیر و یک الاهه شره نمونه هایی چون اهورا مزدا(دانای کل) دانش اورمزد (الاهه نور)و اهریمن روح شیطان و همچنین دانش انگره مینو(الاهه تاریکی)از این نمونه اند.

در بسیاری از شاخه های مسیحیت شیطان قبل از آن که از درگاه الاهی ترد شود موجودی روحانی یا فرشته الاهی در خدمت خدا بوده گفته میشود شیطان از درگاه خدا به دلیل غرور بیش ازحد و خود پرستی رانده شده است آنها معتقدند که شیطان کسی بوده که به انسان گفته می تواند خدا را موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شده و در نتیجه از بهشت اخراج شده است .

شیطان در یهودیت ،در لغت به معنای«دشمن»یا«تهمت زننده»است و همین طور نام فرشته ای است که مومنین را محک قرار میدهد شیطان در شریعت یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشده بلکه خادمی برای خدا است که وظیفه دارد ایمان بشریت را مورد آزمایش قرار دهد. درکتاب  انجیل شیطان اسم دشمن یا یا مانع بشر است در قسمت دیگر از کتاب انجیل شیطان تمرد در برابر خداتلاش می کرد اما در نافرمانی ناکام شد و خدا اورا به جهنم تبعید نمود.

شیطان در دین اسلام وسیله و عاملی برای آزمایش انسان است ابلیس یک جن است که نافرمانی از خدا کرده و به همین دلیل توسط خدا محکم شده است که به عنوان منبعی برای گمراهی جن و انس باشد؛

فلسفه ی وجود شیطان:

بر پایه آیات قرآن:«فرشتگان،امکان مخالفت بافرمان های الهی را ندارند [4] ولی برای جن، مانند انسان، اختیار و امکان نافرمانی از دستورات الهی وجود دارد قرآن نیز آنهارا به مومن ،کافر، فاسق ،و صالح تقسیم کرده [5]و لایق پاداش و کیفردر آخرت میداند.[6]

 جن مانند هر موجود دیگری لایق و شایسته آفرینش است .

اینکه جن شیطان یا انسان های کافر و گنهکار ، با اختیار خود از مسیر اصلی و هدف نهایی آفرینش دور شده اند،باعث نمی شود که آفرینش آنان،لغو و مخالف حکمت با شد .خداوند متعال،آنها را آفرید تا با اختیار خویش ،اطاعت کنند.لازمه اطاعت اختیاری این است که امکان مخالفت اختیاری نیز به آنها عطا شود ؛پس مخالفت و عصیان آنان ضرری به حکیمانه بودن آفرینش آنها نمی زند.آنچه گفته شد فلسفه آفرینش شیطان ،با توجه به خود او و عملکردش است و می تواند توجیه کننده آفرینش او باشد؛اما اگر وجود شیطان را در رابطه با آفرینش آدمی بسنجیم،این پرسش مطرح می شود که آیا وجود شیطان برای آفرینش انسان لازم و ضروری است ؟

ابلیس پس از نافرمانی و رانده شدن از درگاه الهی از خدای متعال مهلت خواست تا فرزندان آدم

را فریب دهد و از اینکه خدای متعال چنین فرصتی را به انسان داده در می یابیم که فریب انسان از سوی شیطان در نظام آفرینش،نه تنها با هدف آفرینش شیطان ناسازگار نیست بلکه در مسیرآن می باشد.

انسان برای رسیدن به کمال اختیاری(که هدف آفرینش اوست)باید از دو نوع گرایش تمایل خوب و بد بهره مند باشد.اگر فقط گرایش به خوبی در او موجود باشد مانند فرشتگان خواهد شد و چنانچه تنها گرایشات مادی (بدی)داشته باشد مانند حیوانات مجالی برای صعود اختیاری ،معنوی نخواهد داشت و اگر هر دو را داشته باشد،با انتخاب (خوبی ها) از فرشتگان،برتر و به کمال مطلوب خود می رسد و اگر بدی ها را بر انگیزد از حیوانات پست تر می شود.

انسان در درون خود دارای دو گرایش حق و باطل است ،یعنی نفس الاماره او را به سوی بدی ها و (عقل و فطرت)او را به سوی خوبی ها می خواند .

انسان در انتخاب هر یک از این دو راه مختار و مستقل است اما این استقلال در انتخاب،با این که شیطان از بیرون وسوسه کننده و دعوت کندده او به بدیها و فرشتگان دعوت کننده او به خوبی ها باشند منافاتی ندارد.

انسان با اختیار خود،در ولایت شیطان یا فرشتگان داخل می شود.در همین موضوع ،خدای متعال می فرماید:«ای فرزند آدم:مبادا شیطان شما را فریب دهد ؛چنان که پدرو مادر شما را از بهشت بیرون کرد …ما شیطان را اولیاتی کسانی که به خدا ایمان ندارند،قرار دادیم»[7]

 نفس الاماره،انسان را آماده پذیرش وسوسه ها و دعوت هخای شیطان می کند و شیطان ،انسان را بیشتر گمراه می کند.پیروی از عقل و فطرت که نیز هدایت درونی است انسان را لایق رحمت های خاص الهی از سوی ملائک می کند.وجود شیطان برای دعوت به بدیها و تحریک نفس الاماره مکمل بیرونی گرایش انسان به بدیها است همان گونه که وجود فرشتگان و دعوت آنان به خوبی ها و تقویت عقل و فطرت ،مکمل بیرونی گرایش انسان به خوبی هاست و از تامل این دو انسان کامل پرورش می یابد .برخی وجود شیطان را عاملی برای انگیزه ی بیشتر انسان در پناه بردن به خدا می دانند و این پناه جویی،او را در  مسیر تکامل قرار می دهد.

تاکید ها قرآن در این رابطه فراوان است .در برخی آیات چنین آمده است :«ای رسول بگو خدایا؛من از وسوسه و فریب کاری شیاطین به سوی تو پناه می آورم».[8]

چیستی فلسفه وجود شیطان،پرستشی بنیادین است که برای هر اندیشمند مسلمان،به گونه ای رخ می نماید وپاسخ به آن در کاویدن جنبه های مختلف نهان است.

در این پرستش سه طرف{خدا،انسان، شیطان} قرار دارد به طور مختصر به بررسی آنها می پردازیم:

1 هدف خدا از خلقت انسان این است که او را به کمال برساند، یعنی هدف،مربوط به فعل خدا می شود و به فعل انسان ارتباط ندارد؛ زیرا خدا،خود کامل است و نمی داند هدف و غایت برای ذات او تصور کرد.

  1. تبلور کمال انسان،معرفت خداست، ومعرفت در گروی عبادت اوست، زیرا باعبادت و معرفت خدا، کمال انسان تحقق می یابد.
  2. انسان عبادت گر را در صورتی می توان متحرک به سوی کمال به حساب آورد که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب کرده باشد؛نه اینکه هم مانند فرشتگان،به صورت تکوینی، به عبادت بپردازد و قدرت بر عصیان و نافرمانی خدا نداشته باشد، به همین جهت خدا انسان را موجودی با اختیار راه سعادت و شقاوت در اختیار خودش قرار داد؛ چنانکه می فرماید:«ما راه را به انسان نشان دادیم؛ حال یا سپاس گذار است یا ناسپاس»[9]

از همین جا مسئله ی امتحان به عنوان یکی از اهداف خلقت انسان مطرح می شود؛ زیرا امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای تعجب ندارد که در آیات فراوانی از قرآن کریم، مطرح شده اند؛ این مسئله را به گونه های مختلف مشاهده می کنیم؛ چنان که در قرآن کریم آمده است:

«ما انسان را از نطفه ای آمیخته و آفریدیم؛و او را می آزماییم»[10]

برقراری یک امتحان عادلانه، تنها در صورت وجود شراط و امکانات برای گزینش هریک از دومسیر «خیر و شر» توسط انسان است؛ اما خدا، از آن روکه انسان را گل سرسبد مخلوقات خود می داند و تنها برای آفریدن او به خود تبریک گفته است، در جهت انتخاب مسیر کمال و خیر، امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است.

بنابراین گرایش در جانب خیر و وجود نیرویی در جانب شر، موجب می شود تا آزمایش الهی از حالت صوری وظاهری درآید؛ یعنی وجود نیروهای وسوسه گر در مقابل الهامات خدایی، باعث می شود تا انسان در میان دوراهی ها قرار گیرد وبا اراده و عزم خویش مسیر را انتخاب می کند.

شیطان پرستی یا شیطان گرایی:

در اینکه نام صحیح فرقه ی مورد بحث« شیطان پرستی یاشیطان گرایی» است.بین افرادی که دراین زمینه فعالیت می کنند، اختلافاتی وجود دارد.

با بررسی کتاب ها ومقاله ها و نوشته های مرتبط با این موضوع که برخی در کتاب خانه ها و برخی در فضاهای اینترنتی موجود است، می توان چنین نتیجه گیری کرد که سه دسته با سه نظر مختلف در این باره مطرح است:

بعضی فقط آن را شیطان گرایی می دانند و شیطان پرستی را اشتباه می دانند دلیل این سه دسته این است که ترجمه ی لفظیه واژه ی (Satanism) شیطان گرایی است.

هم چنین (شیطان پرستی) شامل همه ی شاخه های آن نمی گردد؛ زیرا برخی از آن ها همانطور که در بخش های بعدی خواهد آمد نه تنها شیطان، بلکه هیچ موجودی را و حتی شیطان را نمی پرستند ؛ فقط به عنوان یک منبع الهام برای آن ها مطرح است و حتی عده ای از آنان وجود شیطان را به عنوان یک موجود انکار می کنند.

بعضی دیگر هردو واژه را صحیح دانسته و حتی در مقالات و نوشته های خود هر دو را یکسان به کار برده و فرقی بین آن ها قائل نمی شوند، معترض این بحث هم نمی شوند. البته شمار این عده بسیار اندک است.

این عده که غالب افراد و کتاب هایی در این زمینه است را شامل می شوند، نام این فرقه را (شیطان پرستی) می دانند، و تنها همین لفظ را استعمال می کنند. البته دلیل خاصی برای این قول که برهمین مبنی چاپ شده، این امر را مفروض گرفته و مطرح نمی کنند.

در این نوشتار با آن که دلیل هایی که گروه نخست آورده اند صحیح تر به نظر می رسد، شیطان پرستی به دلیل مناسبت بیشتر به عنوان نام این گروه انتخاب شده است. زیرا در برگرداندن اصطلاحات واسامی مکتب های فکری،هنری،یا سیاسی صرفا به معنای لفظی توجه نمی شود، چرا که ترجمه ی لفظی بسیاری از این اصطلاحات و مکتب ها ارائه دهنده معنای کامل آن نمی باشند.

و لذا در برگرداندن آن ها چند روش متفاوت اتخاذ شده است.

«ایسم» «TSM» به عنوان پسوند مکتب ها یا نگرش های فکری ،اعتقادی، هنری وسیاسی در لغة به معنای اصالت، اصول رویه،[11] وهمچنین مکتب آمده است. در برخی برگردان ها از معانی لغوی استفاده شده؛ به عنوان مثال برخی ماتریالیسم به «اصالت ماده» تعبیر کرده اند و برخی دیگر به جای آن «گرایی» گذاشته اند. هم مانند برگردان دسته نخست که «شیطان گرایی» بود، یا برخی مکاتب مثل ایده ی «آلیسم»[12] که (پندار گرایی یا آرمان گرایی) نیز تعبیر شده است اما دراین میان این اصطلاحات و مکاتب، برخی را نمی توان با پسوند(گرایی) یا با اضافه کردن معنای لغوی «ایسم» به فارسی برگردان نمود، زیرا یا معنای صحیح پیدا نمی کند و یا اگر دارای معنا است از معانی اصلی خود دور می شود و باعث غلط و اشتباه می شود.

در برگرداندن این الفاظ دو نوع برخورد انجام گرفته است از این مکاتب، به صورت همان تلفظ لاتین در فارسی رواج پیدا کرده است. مثل«ایلومینیسم»[13] که ساخته شده است از کلمه ی«ایلومین» به معنای روشنگری[14] می باشد. حال اگر بنابر دسته ی نخست با پسوند گرایی برگردان شود حاصل آن «روشنگری گرایی» می شود که اصلا با معنای این مکتب«همانطور که در پی نوشته آمده» همخوانی نداشته و اشتباه است؛پس همان تلفظ در فارسی استفاده می شود.

اما برخورد دوم با این گونه الفاظ بدین صورت است که یک معادل مناسب برای آن انتخاب میشود که ارتباط معنایی کاملی با آن داشته باشد.

به عنوان نمونه،مکتب «کمونیسم»[15]به«مرام اشتراکی یا نظام اشتراکی»برگردان شده است.

درباره مورد بحث،عنوان«شیطان گرایی»برگردان لفظی آن بر اساس اضافه کردن پسوند«گرایی»است و معنا هم میدهد ولی اشکال در آن این است که«شیطان گرایی»واژه ی عام است و در فارسی برگروهی که به نوعی عمل شیطانی انجام می دهند،اطلاق می شود،لذا با توجه به این که نوعی بدوی و ابتدای این گروه و برخی فرقه های امروزی آن،شیطان را به عنوان یک موجود خارجی قبول داشتند ومییپرستیدند،می توان با کمی تسامح«شیطان پرستی»رابر این گروه اطلاق کرد.

تا مساله ی خط تعاریف فرق پیش نیاید و همان طورکه ملاحضه شد،اطلاق این گونه برگردان ها نه تنها اشکال ندارد،بلکه معمولهم می باشد.

لذا با توجه به مطالب یاد شده دراین نوشتارعنوان شیطان پرستی به کارگرفته شده است.

تاریخچه ی شیطان پرستی:

دراین تاریچه،حرکت تکاملی شیطان پرستی تااواسط قرون وسطا و سپس تحریک انشکافی آن از نیمه دوم قرون وسطا تا شیطان پرستی مدرن نشان داده شود.در این روند قوم بنی اسرائیل میراث داره شیطان پرستی است.

از دوره های بدوی و باستان که در مصر بابل[16] و مناطق شمال آفریقا جنوبی غرب آسیا و جنوب شرق اروپا آواره بودن از تمدن های مختلف،توجه تجلیل از نیروهای شر،ستایش الاهه باوری را آموختن و فنون سحر، علوم جادویی و سایر علوم و فلسفه ها را به تدریج فرا گرفتند و در حدود قرون یازدهم تا سیزدهم نظریه ی تجلی و سایر نگرش های عرفانی از جهان اسلام توسط اعراب یهودی به گنجینه ی حکمت پنهان یهود منتقل شد.

در این دوره،یعنی مجموعه ی هزاره های باستان تا حدود هزاره اول مسیحیت که اواسط قرون وسطی می رسد، حرکت تکاملی سنت شیطانی با محوریت خانواده های بزرگ و پر نفوذ یهودی سپری شد.

از حدود قرون دوازده و سیزده میلادی به تدریج تحرک انشکافی شیطان پرستی آغاز می شود که تال آغاز قرون بیست و یکم ادامه میابد. در این دوره که شامل صده های پایانی قرون وسطی عصر روشنگری و دوره ی مدرن می شود ، شاهد پرده برداری و انشکافات نگرش ها آئین های شیطانی هستیم. (نخستین پرده)برداری ترویج شیوع سحر و جادو در قرون یازده به بعد است که تا به امروز به اوج خود رسیده است. (پرده دوم) از قرن سیزده هم به بعد با علنی کردن «عرفان یهود یا کابالا »آغاز می شود و  امروز به اوج جلوه گری خود رسیده است.

(پرده ی سوم)علم گرایی و روی اوری به دانش در عصر رنسانس[17]است ، که با تکه بر علوم سر ومبانی کابالاودر چهار چوب سنت یهودی،مسیحی روی کرد ودانش رقم می خورد؛(پرده ی چهارم)موسیقی شیطانی می کند.

(پرده پنجم)،سینمای شیطانی است که ایدئولوژی شیطان پرستی رادر سراسر جهان تبلیغ میکند.و سینمای شیطانی همانند ساحران فرعونشیطان را مدبری قدرتمند می نمایند.

بستر شیطان پرستی در غرب:

1.فلسفیه ی یونانی:

. یکی ازمسائلی که کارشناسان فرق و مذاهب غالبا در خصوص تحلیل شیطان پرستی از آن بهره برداری میکند،دیدگاه ادیان نسبت به مساه ی شیطان و معرفت خاص دینی نسبت به این شر مطلق است.در همین رابطه نیز ادعای لاوی در استناد به ذهنیات موهن [18] در مورد مقوله ی شیطان قابل توجه است.در واقع نظریه پردازان این طریقت گمراه دست به مغالطه می زنند و سپس در بستر آن به تبیین نظریاتشان می پردازند.

بخش دوم ارتباط با فلسفه ی یونانی در نگاه به اسطوره ها،افسانه ها و الاهه های یونان باستان است.از یک سو میل به پرستش که امری فطری و طبیعی است،و از سوی دیگر بنای فکری گروه قابل توجه ی از شیطان منجر به آنها می شود تااز«درد بی خدایی»به«الاهه های دورغین»پناه ببرند.

2.پروتستانیزم

کلیسای کاتولیک و نهاد مستهلک آن طی ده قرن فاجعه های چون:اخلاقی،عقیدتی،سیاسی اجتماعی،و اقتصادی علیه غرب رابه راه انداخت.پس از اقدام (مارتین لوتر)[19]و (کالوین)[20] دراعلام «خریداری شدن در جهنم»جامعه ی مسیحیان به صورت افسار گسیخته و با جهتی کاملاً غیر دینی رویکرد های را نسبت به مولفه های فوق اتخاذ کردند.

ارتجاء کاتولیک،فشار بیش از اندازه،وجود دستورات بسیار سخت گیرانه ای از  سوی کشیشیان کاتولیک و گرفتن باج های کلان از عوام بیچاره ی مسیحی،باعث گردید گروهی از روشن فکران از کلیسای روم فاصله بگیرند در راهی جدا از مذاهب کاتولیک و (آرتودوکس) بجویند[21] باید توجه داشت که عده ای از شیطان پرستان نیز قصد دارند که با ارجاع مستقیم تاریخ تشکیلشان به سال«1565م»،در حقیقت دست به نوعی تاریخ سازی بزنند که فاقد عنصر استناد است.البته ضروری است که ریشه ی اولیه این حرکت انحرافی،به دوران رنسانس یا دوران تاریخ ادعایی میرسد.در آن دوره گزارش تاریخ مستندی از شیطان پرستی به شکل امروزی وجود ندارد بلکه برخی افراد با راه اندازی یک حرکت انتقادی علیه کلیسارا داشتند.

3.معرفت شناسی یهود از شیطان

حرکت اعتراضی رنسانس و جنبش ها و گرایش های بعدی آن عمیقاً تحت تاثیر آموزه های یهودیان بوده است.همچنین نفوذ آثار یهودیان فبر روی برخی از رهبران رنسانس[22]در گذشته و نظریه یپردازان فعلی قابل ملاحظه است.

4.افول معنویت

آن گاه چراغ عالم افروز معنویت روبه افول نماید،انواع واقسام منحرف ترین سراب ها رخ نموده و انسان معاصر را به دام بلا میکشاند . در این مهور،باید تأکید شود که تعویض جای معنویت و نقش خدا با آموزه های مستعمل و فرسوده ی امروزی ، و یکی از علل اصلی شکل گیری این گروها بوده است.باید اشاره کرد که مؤسسان شیطان پرستی و خصوصا لاوی به صورت جدی تحت تأثیر فلاسفه پوچ گرا و بدون معنو یت همچون نیچه[23]بوده اند.وی در کتاب فراسوی نیک بد چنین می نویسد:«شیطان بیشترین بینش را راجع به خدا دارد زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان قدیمی ترین دوستدار دانش است» با برسی این جمله های مشابه،می توان نقاط مشترکی بین او و عقاید لاوی پیدا کرد.

5.رمانسگرایی

رمانس گرایی در جهان غرب عمدتاً با اسطوره گرایی در جهان اسلام آیین شرق ارتباط کپی گرایانه دارند؛این معنا که غربی ها به دلیل نیاز به وجود قهرمان،شخصیت های تخیلی و دروغین با قدرت های نیک و بد آفریدند تا خلأ ناشی از عدم حضور اسطوره ها در فرهنگ خود را،جبران نمایند.[24]از این منظر،میل به قهرمان یک رمانس شدن همیشه در روح و روان و اندیشه های انسان غربی وجود دارد،آن قدر که حاضر است برای آن حتی به شیطان هم تبدیل شود.

ایئولوژِی شیطان پرستی :

مهم ترین اصول شیطان پرستی :

با اینکه بین مکتب ها جریانات مختلف«شیطان پرستی»اختلاف عقاید و تئوری وجود دارد،ولی با این همه می توان اصول اساسی را به عنوان اصول مشترک آنها نام برد:

-آته ایسم:یعنی خدایی وجود ندارد.نفی خدا و موجودات ماورایی جها مادی ، از مهمترین اهداف شوم این نهله ی فاسد است.با آنکه مسأله ی اثبات وجود خدا امری قطعی است و به ندرت از این نظریه دفاع می شود،اما به دلیل اینکه در این گونه ها گروها نیاز به آزادی بی بندباری است ، چنین مسائل باطنی از سوی آنان مطرح می گردد .

اصولا بندگی و اعتقاد به خدای یگانه بی همتا ، مانع از انجام اعمال شنیع ، ضد مذهب ضدانسانی می شود و تنها راه ایجاد فضا برای انجام هرگونه اعمال حیوانی ، فضایی است بدون خدا که اصلی ترین هدف این گروه است به شمار می رود این نظریه ی باطل ، در پایگاه های مختلف اینترنتی مطرح و تبلیغ می گردد.

-دو گانه نگری منفی :شیطان پرستان بر این باورند که روح وجسم غیرقابل دیدن هستند هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.

این اصل و قاعده همچون بسیاری از قواعد چنین گروه های،غیر قابل اثبات و خلاف عقل سالم ؛ چرا که در تمام دنیا نمونه ای مبانی بر دیدن روح به اثبات نرسیده و نخواهد رسید و این که خیر و شر با هم بتوانند در فضای مشترک باشند ،بدون تعرض به یک دیگر که به این وسیله خیر و شر مساوی پنداشته می شود.امر باطل است که خلاف آن درتمام قوانین طبیعی و عقلی موجود است هم چنین این نظریه خلاف عقاید تمامی ادیان الاهی است.

-اتودیسم: خود پرستی خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خدا است.همچنان که از دیگر عقاید آن ها بر می آید و به طور خلاصه اشاره گردید ، هرگروهی که بخواهد اعمالی ورائی اخلاق یا قوائد عقلی و نقلی انجام دهد، نا گریز باید به چنین قوانینی رو آورد .

همچنین باید در اینجا گفت که این قاعده به صورت های مختلف از طرف آن تبلیغ و ترویج می گردد با دیگر آموزه ها به ظاهر اخلاقی آنها تضاد و تناقض دارد که در بخش های بعدی این امر روشن می گردد .

-ماتریالیسم[25]:اعتقاد به اصالت ماده که اینکه تنها شیع موجود ،  ماده است و هیچ امر ماورائی وجود شاخه های مختلف را دارد که در هر کدام ، پیدایش جهان و پدیده های آن به شکل خاصی بیان می شود . اندیشمندان در محل خود ، اشکالات و رد این نظریه را بیان نموده اند . آنچه در این بحث باید گفته شود ، بازگشت این اصل به دیگر قوائد مادی عاری از خدا که قبلا هم به آن ها اشاره گردید.

-آنتی رلیژن:ضد مذهب:خصومت با مذهب ، خصوصاً در مذهبی کهاعتقاد به معاد وزندگی پساز مرگ دارند.مبارزه با مذهب و ادیان الهی ،زمینه ای مناسب برای پیدایش این فرقه ی فاسد است ، زیرا جایی که ادیان و مذاهب تمام می شوند ، چنین فرقه های تشکیل و پرورش می یابند . در بخش های بعدی اشاره هایی درباره ی توحید به ادیان و مقدسات آنها خواهد شد.

-هدونیسم:لذت گرایی:اعتقاد به استفاده از لذت در حد بالای آن،زیرا تمام لذات در خوشی دنیایی است.واین خوشی ها خصوصاً لذات جنسی ،انگیزه ی لازم را برای کار های روزانه فراهم میکند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است.این اعتقاد باطل ،سعی در نزدیک کردن انسانها به خوی حیوانی دارد و این دنیا رامحلی برای لذت و شهوت رانی می داند و می توان گفت این اصل نتیجه اصول قبلی است و باز گشت همه ی آنها به ،بی هدفی،بی هویتی و مادی گری است.

-سیاه نمایی:

شیطان پرستی دنیایی راترسیم می کند که هیچ روزنه ی امیدی برای آن متصور نیست. در چنین دنیایی، افراد هچ امیدی به سعادت ندارند و هیچ هدفی برای خود تصور نمی کنند؛ در نتیجه افراد تمایل به خودکشی، استفاده از مواد مخدر وکشنده وخود زنی….. اعمال شنیع دیگر پیدا می کنند. این مطلب ونتایج آن به وضوح در پایگاه های اینترنتی طرفداران وشعرهای شیطانی دیده می شود.

یک شیطان پرست می آموزد دنیا میان لجن است و هیچ وقت نمی توان در لجن زندگی کرد، به لجن آلوده نشود پس هیچ چاره ای جزء مردن و رهایی از این دنیا نیست.و راحت ترین آن خودکشی است.به وی می آموزد زندگی در دنیا براساس دروغ بنا شده، باور های مردم نیز پایه ای جزء دروغ ندارد لذا همه ی عادت کردند دروغ بگویند و حرف راست حتی اگر راست باشد هیچ معنا و مفهومی ندارد. همه چیز در شیطان پرستی، منفی جلوه داده می شود. هیچ امر مثبتی وجود ندارد و همه چیز منفی است. جریان شیطان پرستی را می توان از لحاظ رویکرد ها ایدئولوژی به چهار دسته تقسیم کرد:[26]

  1. شیطان پرستی فلسفی(یا لاوی)
  2. شیطان پرستی دینی
  3. شیطان پرستی گوتیک(شرپرستی)
  4. شیطان پرستی آته ایسیک

9 اصل عقیدتی کلیسای شیطان:

  1. شیطان سمبل لذت جویی و آزادی و افراط است نه ریاضت کشی
  2. شیطان نماد وجود وزندگی است و زندگی شاداب و مادی است نه خواب ناچیز و معنوی(امور معنوی و غیر مادی،توهم و تظاهر است)
  3. شیطان می گوید مهربانی باکسانی که شایسته آن هستند بهتر است از عشق ورزیدن از روی ظاهر و جلب توجه.
  4. شیطان می گوید کم عقلی و بی عفتی بهتر از ریا کاری و خود فریبی است.
  5. شیطان سمبل انتقام جویی است نه گرداندن آن طرف صورت
  6. شیطان سمبل مسؤلیت پذیری برای مسؤل به جای دل مشغول برای خون آشامان خالی(اشاره به ترس مؤمنان از معاد و جهنم و انجام اعمال خوب)
  7. شیطان انسان را دیگربا حیوانات کاملا هم مانند می داند، وگاه بهتر و اغلب بدتر از آن حیواناتی که بر چهار دست و پا راه می روند. بارها و بارها شدید ازآنها که در این راه به طور اجباری آلوده شده اند، به خاطر خدای معنوی اش وظهر عقلانی، به صورت حیوانی شرور تبدیل کرده است.
  8. شیطان تمام آنچه را گناه نامیده شده مایه خرسندی ومسرت روانی، فکری و عاطفی می داند.
  9. شیطان بهترین دوستی است که کلیسا تاکنون داشته چرا که در تمام این سال ها کلیسا را مشغول داشته است.

ملاحظات درباه ی 9 اصل و بیانیه شیطان نکات چند به ذهن می رسد که به برخی از آنها اشاره می شود:

الف: آزادی ولذت بردن دوگونه است: آزادی مثبت وآزادی منفی

آزادی از بند نفس وخواهش های غیر از مشروع ومعقول آن مثبت ومطلوب است. لذت حاصل از آن هم واقعی و پایدار است. اما آزادی از همه ی قیود و شکستن حدود اخلاقی و الهی منفی است پیروز از امیال شیطان از گذشته سنبل عصیان و غرور،مستکبر و کافر در بارگاه الهی است.

ب: کار بد وزشت، زشت است و باید ترک شود خواه کوچک باشد یا بزرگ و یابزرگ تر. بی عفتی، ریاکاری، و خودفریبی همهگی زشت و مردود هستند.

ج: مهربانی کردن بادیگران کار بسیار پسندیده ای است، زیباتر آن است به دشمنان خویش محبت کند وخاطیان و ظالمان را هم ببخشد. اگر کسی با مهربانی با ما رفتار کرد مهربانی کردن ما با او چندان کار بزرگ ودشواری نیست، اما ارزشمندی این رفتار ظاهری، بستگی به نیت آن ها دارد.

د: آنچه در مورد فرهنگ مسیحیت معروف است که اگر کسی به صورت تو سیلی زد طرف دیگر صورت را بیاورد در واقع درمورد عفو برخورد با دوستان است نه کسی که قصد دشمنی وظلم دارد. نه انتقام جویی خوب است ونه ظلم پذیری، گذشت درحال قدرت خوب است و مبارزه دربرابر ظلم در همه حال.

قرآن می فرماید[27]:«محمد فرستاده خدا است؛ وکسانی که با او هستند در برابر کفار سخت و شدید و در میان خود مهربانند».

ونیز می فرماید[28]:« اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید خدا شما را می بخشد چرا که خداوند بخشنده و مهربان است»

ه: در فرهنگ مادی و الحادی، انسان موجودی مادی و یکی از حیوانات است باقابلیت هایی بیشتر و یک موجود دارای روح مجرد و الهی ای که خلیفه خداوند در زمین ودارای زندگی دنیوی واخروی است. انسان با تعریف مادی البته هدفی غیر از لذت جویی و ارضای امیال مختلف جسمی وجنسی ندارد. اما کسی که با لذت های عقلی و عنوی آشنا باشد، به ابعاد مالی اکتفاء نمی کند.

و: در فرهنگ دینی، واجبات و حرمات مبتنی بر مصالح ومفاسد واقعی دانسته شده است، معنی این اصل این است که تمام دستور های دینی دقیقا با فواید و ضررهای جسمی روحی پیوند خورده است. هیچ امری عصیان .گناه شمرده نمی شود مگر اینکه دارای یک یا چند ضرر جدی و اساسی بر جسم یا روح بشر باشد. از نظر عقلی وتجربی نیز شواهد فراوانی بر پیامد های سوء و غیر قابل جبران این گناهان وجود دارد، ضررهای زنا، لواط، شراب خواری، تجاوز، دروغ، تهمت،غیبت، رشوه و…..مانند این ها از نظر فرد واجتماع برهرکس آشکار است.

ز: شیطان برخلاف نظر پیروان کلیسای شیطان، نمادعصیان،غرور وتکبر است، هم چنین دعوت کننده به سوی همه ی پلیدی ها و زشتی هاست،و تا انسان جاهل را از درگاه الهی دور نکند و به گناه وکفر وادار نکند، دست از وسوسه ها و فریب های خود بر نخواهد  داشت.

درباره ی آنتون زندرلاوی:

بدون سخن گفتن در مورد لاوی،این نوشتار ناتمام خواهد بود.

آنتون زندر لاوی در یازدهم آوریل 1930م متولد شد. نام اصلی او هوارد استانتون لاوی بود.وی در سن هفده سالگی برای همراهی با سیرک،خانه را ترک کرد.لاوی در آن سیرک با شیر ها سر و کار پیدا میکند.روحیه ی خاص او با حیوانات،کمک او میکند تا از تر بیت کنندگان شیر ها باشد.

دو سال بعد در یک کارناوال در نقش نمایش دهنده ی زیبایی اندام ظاهر میشود و  همچنین به هپنوتیزم[29] افراد می پر دازید.وقتی در سال 1948م دوره ی تعطیلی زمستانی کارناوال شروع می شد.برای نمایش زیبایی اندام در کالفرنیای جنوبی میرود و در همین باشگاه با مریلین مونرو[30]آشنا می شود و با او رابطه پیدا میکند.

وی در سال 1952م با دختری چهارده ساله به نام کارول لنسینگ ازدواج می کند.و  پس از ان به مطالعه ی جرم شناسی در کالج شهر سان فرانسیسکو مشغول می شود تا از خدمت سربازی فررا کند.در همان سال از این زوج دختری به نام کارلا متولد می شود.لاوی در همین سال به عنوان عکاس پلیس سان فرانسیسکو مشغول به کار می شود؛که همین امر سبب میشود که او با قتل بزه کاری،تجاوز به عنف بر خورد داشته باشد.او ضمن عکاسی از صحنه های تکان دهنده،تصادف های خونین،با این بخش از حوادث زندگی بشر روبه رو میگردد.لاوی میگوید تجربیات همین دوره باعث شد که منکرخدا شود.او در سال 1960م به خاطر آشنایی و شیفتگی به دیاناهاگرتی زن خود را طلاق داد وبا او رابطه برقرار میکرد.

نتیجه ی این رابطه(بدون اینکه ازدواج کنند)دختری به نام زینا است.و در سال1964م رابطه ی با دیانا را قطع کرد؛ و با زنی با نام بلانچ بارتون آشنا میشود و تا اخر عمر با او رابطه داشته است.که نتیجه ی آن رابطه به دنیا آمدن پسری به نام (سیتن زرکس کرنکی لاوی)است.

او در خانه بزرگی که به خانه ی سیاه معروف شد،زندگی میکرد رفتار نا متعارف و عجیب لاوی در این مکان بدنام خود به دستاویزی نمایشی تبیدیل شده بود،زندگی در خانه ی سیاه بد نام با حیواناتی مانند:رتیل،مار بوا،پلنگ وشیری به نام تولگار، توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود.لاوی در خانه ی سیاه جلسات هفتگی خود را برگزار میکرد و به امور و راز های سیاه آلوده مانند :خون آشام ها،گرگینه ها (انسان های گرگ نما)شکنجه گری،شهوت پرستی وجنون می پرداختند.

این نشست ها با استقبال زیادی روبه رومی شد ، و لاوی از این راه برای آنچه که«حلقه های جادویی»می نامید،5/2دلار دریافت می کرد.

و بعد از آن در سال1970م محبوبیتش را را به تدریج از دست میدهد و در سال1975م به دنبال نزاع با معبد است[31]از فضای عمومی کناره میگرد.لاوی درسال 1990م.با آلبومی از موسیقی ها و عکس های خود،زیبایی اندام به عرصه یاجتماع باز می گردد.

یکی از آلبوم های موسیقی او که در همین دوره تهیه شد،به نام «شیطان به تعطیلات میرود1995»است.

لاوی تازمان مرگ روی کتاب های خود با عنوان شیطان سخن میگویدکاری میکند.و باعث می شود یکی کتاب های او در سال1998م بامقدمه ی از مرلین منسون[32]به چاپ رسید. و کتاب های همچون:«کتاب مقدس شیطانی1969م»،«ساحره ی شیطان پرستی1971م»،«آئین پرستش شیطانی1972م»،«ودفتر یاد داشت شیطان 1992م»را به چاپ رسانید.

او هچنین هنر پیشه ی و مشاور بسیاری از فیلم های سینمای هالیوود بود وی در فیلم های چون:«بچه ی رزماری م1966»«نیایش برادر اهریمنی من1969م»«نیایش شیطان1970م»«باران شیطان1975م»«اتومبیل1977م»«دکتر درا کولا1981م»«سوپراستارچارلزمنسون1989م»«گفتگوی شیطان1995م»نقش را بر عهده داشته است.

اواخر عمر لاوی با درگیری ها و مشکلات بسیاری همراه می شود. در سال 1990م،دختر کوچکاو زینا،در دید عموم از پدرش تبری می جوید و او را به راهبه کلیسای یعنی رقیب معبد است.مبدل میشود. زینا پدرش را دروغگو و غیر قابل اعتماد دانسته و حوادث زندگی او را سرتاسر دروغ میخواند.در سال1991م لورنس رایتدر نشریه ی رولینگ استون[33]مقاله ای می نویسد که زندکی لاوی را با چالش بیشتری مواجه می کند.

در همین سال بعد ازمحکوم شدن در دعوایی میان او و دیانا هاگرتی،مجبور میشود خانه ی سیاه را بفروشد و بعد از آن طی نوشته ی جان ریموند،تمامی اعمال و مناساک شیطان پرستی را به مسخره میگیرد و مینویسد که دو آنتون لاوی وجود داشت :«یکی سیاسی و پایه گذار کلیسای شیطان بود و دیگری کسی که چیز های آفرید تا خلوتش را پر کند و آنچه در خلوت خود،جعل کرده به مطبوعات دهد تا او را معرفی کند.»

در ادامه باید گفت چنین شخصیتی یا این خصوصیات که اصلاً با رهبری متفکر همخوانی ندارد،اندیشه یا مکتبی نمتواند داشته باشد.مگر مخلوتی از قانون هایی که از نظر عقل و دین باطل و مردود است.فردی که از نوجوانی از کانون خانواده محروم است ،و خانواده ای از حیوالنات مختلف داردوشهوت و بی بند وباری که اصل اساسی زندگی او را تشکیل می دهد،چطور میتواند گروهی را رهبری کند؟!!

رهبر یک گروه یا مکتب بایددارای خصوصیاتی مثبت و اخلاقی باشدتا حد اقل بتواند خودش را در میان اندیشه ها حرف مستقلی بر پایه ی و عقاید حق داشته باشد.فردی که به طور دائم در حال تغیر وتحول است و از سیرک تا باشگاه زیبای اندام وموسیقی ، جادوگری،عکاسی  را با هم تجربه کرده قطعاً دارای شخصیتی ثابت نیست تا بتواند در مجموعی ای تاثیری بگزارد؛ و همین امور است که این فرد حتی از اتباط با خانواده و دخترش عاجز است،و اولین مخالفین  او خوانواده اش هستند. و فقط او را به عنوان استوره ای بر میل به اهداف پلید خود میبیند.

نمود های شیطان پرستی

آداب و رسوم شیطان پرستی [34]«کسب قدرت تاریک برای شیطان پرستی و به دست آوردن نیرو های نهفته در تاریکی کسب قدرتی است درونی و بی پایان .انرژی عظیمی که  این مکان را به شما میدهدروح خود را ارتقاء بخشیده وکمبود هایش را با قدرتش جایگزین کنید.نکته مهمی در بر گذاری این مراسم این است که هرکز نباید به نتیجه بدگمان باشید.خالصانه به نیروی روح خود و روح تاریکی ایمان داشته باشید.آنچه باقی می ماند،آرامش دوری از افکار بیهوده است که باید در خود ایجاد کنید ».[35]

شیطان پرستی،در قرون اولیه آدمی در چندین زمان : اولین زمان کسوف و خسوف بود ،بر این تصور که شیطان و الاهه ی تاریکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هدیه ی خود هستند و اگر برای آنها قربانی انجام نمی گرفت،الاهه ی تاریکی تمام انسانها را قتل عام می کردند.

لذا برای آرامش شیطان،قربانی کردن انسان انجام می گرفت.این مراسم به خصوص در آمریکایی جنوبی، فراوان دیده شده است؛به گونه ای که از اکتشافات به دست آمده،که وجود این قربانی کردن را تصدیق میکند و نشان می دهد که این قربانی کردنها اتاق های مخصوص که باشیوه ی خاصی بنا شده،تزئنات خاص، داشته است. البته قربانی کردن انسانها در زمان های دیگری انجام می شد.امروزه قربانی کردن انسانها در یک شب مخصوص وکاملاً تاریک انجام می گیرد.

این اعمال ،مصداق بارز ی است از وحشیگری و حیوان صفتی این گروه از نظر هیچ دین آئین انسانی جایز و صحیح نمی باشد.

مراسم واعمال شیطان پرستی

 اعمال  و مراسم  مختلفی به عنوان شیطان پرستی انجام می گیرد که این جا به ذکر نمونه های مهم ترین آن می پردازیم:

مناسک جنسی: مهمترین اعمالی که برای اجرای آن مداومت جدی دارد ، اعمال جنسی است و بعد از انجام آن برای پیشبرد اهداف حاضرین، از شیطان کمک می خواهند. مسائل جنسی آنها همراه با خشونت، از شاخص های مهم این گروه است و  نشان از مشکلات فراوان روحی و روانی این افراد دارد؛ افرادی که به علت ترد شدن از جامعه یا آزار دیدن در دوران کودکی،نوجوانی وحتی جوانی، نوعی بیماری روانی پیاده کرده و با این اعمال سعی در جبران آنها دارند. ایدز از بیماری های شایعی است که همواره میان چنین افرادی شیوع دارد و عمده ترین نشانه های شیطان پرستی را می توان در تجاوز وقتل، به ویژه تجاوز به کودکان و نوجوانان همراه با قتل آنان را به دنبال دارد.

مدتی قبل روز نامه های آمریکایی از دستگیری عده ای شیطان پرست خبر دادند که نوجوانان و حتی کودکان را مورد تجاوز وحشیانه قرار داده و با ساطور تکه تکه کرده بودند.

مراسم عضویت یک عضو جدید:

این مراسم مجموعه ای است از کار های مختلف که توسط کشیش کلیسا شیطان پرستان و یا همسر وی انجام می شود. این عمل در جادوگری نیز وجود دارد. در این مراسم، پنج بوسه ی مقدسه وجود دارد، که بر بدن شخص عضو شونده زده که با عث خیر و برکت او، تقدیس او در بین شیطان پرستان، تشکر از وی به منظور عضو شدن و در نحایت قبولی فرد، خواهد شد.

مراسم نماز یا نماز جماعت سیاه:

این مراسم یکی از مهمترین مراسمات شیطان پرستی است که در کلیسا های شیطانی انجام می شود و دقیقاً همانند مراسم عشای ربانی مسیحیت می باشد با این تفاوت که کار ها همه بر عکس انجام می شود.

کشتن کودکان و ریختن خون معصو مان جزو آدابی است در آواخر قرن وسطا همراه نماز جماعت سیاه می شود.

 این مراسم از پلید ترین مراسمات آنان می باشد، از جمله نماد های نماد های شیطان پرستان این ها اند:

ستاره ی پنج پر وارانه،جمجمه ، شراب، خون،شمع ، پاچه های سیاه و آتش دان و…. میباشد. گه آن ها را در اعمال بیهوده و بی استدلال و خرافاتی همراه با دعاهایی با مضامین مزخرف آورده میشود.

مراسم حج شیطان پرستان یزیدیه:[36]

یزیدیان علاوه بر روزهای عمومی و خصوصی،نماز و زکات با تفسیر خاص خود که مخالف ادیان الهی است،مراسم حجی دارند که در آن مرقد شیخ عدی را کعبه قرار داده و مراسم خود را در روز پانزدهم سپتامبر شرقی(مطابق روز بیست و هشت  سپتامبرغربی)آغاز می کند که تا پنج روز ادامه دارد.

بر هر یزیدی در هر سنی که باشد،واجب است سالی یک بار حج انجام دهد.در این مراسم،شراب میخورند،شادی می کنند و در حضور تصویر طاووس ملک [37]چیزی برای بزرگانشان میدهند.آن بزرگان باخاک مرقد شیخ عدی قرص هایی درست کرده و میفروشند.بنابر عقیده ی آنان،قر ص ها برای تبرک و حفظ سلامتی جسم وجان خود و خوردن هنگام مریضی مفید است.

امروز لالش[38] یکی از پرستشگاه ها و محل انجام حج شیطان پرستان یزیدی،می باشد.این محل همانند آتشکده ای بزرگ از سه قسمت تشکیل میشود:

1)شبستان…2)محوطه ای….3)صحن دوزخ[39]

از جمله اعمال مهم این حج پرتاب دستمال به سنگ برجسته ای که از دیوار غار بیرون زده است.این مرحله اصلی ترین مرحله ی حاجی شدن است که با چشمان بسته از فاصله ی هفت متری دستمال سیاه بزرگی را به طرف سنگ پرتاب می کنند.اگر سه بار موفق شوید این عمل را انجام دهی حج شما قبول است و اگر نشدید،باید دو روز بعد بازگردی و دوباره آن را انجان دهی.

از جمله عقاید آنان را می توان در کتاب مصحف که دومین کتاب دینی آنان است پیدا کرده و در این کتاب آمده است :«از طوفان تا امروز هفت هزار سال است و هر سال یک خدا نازل شده و هر یک قوانین و شریعت ها نیز آورده اند و به آسمان باز گشته اند این خدایان ،بدان جهت بر ما نازل می گردیدند که جایگاه مقدس در محل اقامت ما است و در این زمان خدا بیش از گذشته بر ما نازل می شود وبا زبان کردی سخن می گوید و به سوی محمد (صل الله علیه وآل وسلم)پیامبر اسلامیان کرنش می کند. » [40]

موسیقی شیطان پرستان :

توصیه ای که شیطان پرستان در مورد موسیقی ناگزیر به انجام آن هستند ؛به این شرح می باشد:

آهنگ های تند ،همراه با خشونت که وحشت و نفرت را با خود دارد «رپ،راک».

مراسم قربانی کردن در شیطان پرستی جدید مفهومی ندارد ؛ امّا برای آنان که هنوز پیرو شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند این کار در شبی تاریک انجام می شود. قربانی در آب مقدس غسل داده می شود و بر روی محراب خوابانده می شود . قربانی را بیهوش کرده و پس از کشته شدن خون آن را می نوشند و توسط آتش سوزانده می شود در این مراسم آهنگ ها و ورد های کاملاً بی معنایی و گاهی به زبان عبری، خوانده می شود.

جشن های هالوین:

این جشن ها آمیخته با شب مقدس کاتولیک ها است ، به طوری که شب مقدس کاتولیک ها به هالوین تبدیل شده و طبق عقاید مسیحی، 31 اکتبر یعنی روز هالوین سال روز مادر زمین ، نماد برکت است. در گذشته های بسیار دور ، پیشینان در این دروز انسان های زنده را در زنبیل ها گذاشته وبه عنوان قربانی به مادر زمین تقدیم میکردند وبا این تقدیم در واقع آنها را زنده به گور کرده ومی کشتند.

بنابرین،رفته رفته این شب مقدس کاتولیک به شب هالوین و یا شب ظهور ارواح شریر تغییر یافته است. در چنین روزی برای دست یابی به برکت فراوان(دام و غله) اولین فرزند خانواده را قربانی می کردن و باور داشتن که جادوگران بر جاروی خود سوار و در آسمان به چرواز در می آیند و زنان با شیطان کار جنسی انجام می دهند در این میان شیطان خود شیپور می نوازد و ارواح شریر بر بلندی تپه ها با جادو گران به رقص و پای کوبی می پردازند .

آنان همچنین اعتقاد داشتن که ارواح شریر همراه ارواح مقدس،در این شب بیرون می آیند ؛ از این رو برای پذیرایی از آنها سیب ، گردو ، بادام ، غذا و نوشیدنی در سینی گذاشته و تقدیم به ارواح می کردند.

هنگامی که رومی ها فاتحانه  بریبتانیای کبیر را تسخیر کردند.  جشن شیطان پرستی را به انگلستان و بلاخره مهاجرین انگلیسی این جشن را با خود به آمریکا هدیه بردند .

امروزه آنچه ظاهراً از این جشن ها مانده ، شادی برای کودکان و تعارف و تقسیم شیرینی و شکلات است ؛ اما اخبار هالوین  بیان می دارد حوادثی: نظیر آتش سوزی ، ضرب شتم و مرگ های عجیبی بیشتر از هر وقت دیگر ، در این روز شنیده می شود.در این شب ، انسان های بی خبر از حقیقت قربانی می شوند شاهد دیگری برای معلومین نبوده در این جشن استفاده از وسایلی همچون : اسکلت، ماسک دراکولا، و زخم های مصنوعی روی صورت ، تیوپ های خونی مصنوعی ، ماسک های گربه و سگ و خفاش ، جارو، کدوی نورانی ، خانه های تزئین  شده با نور زرد و … است که در آن شب ، کوذکان و بزرگتر ها استفاده می کنند.

این جشن، به طور گسترده در جامعه ی تبلیغ شده و حتی در انیمیشن ها همچون:خانه ی هیولا ها،هری پاتر نیز برای بچه ها مطرح شده و جذاب نشان داه می شود.

هدف ها و نقش موسیقی شیطان پرستی

موسیقی آن هم از نوع خاص، یکی از ابزاری است که گروه های شیطان پرستی نوین برای تبلیغ، گسترش و القای ضد ارزش های خود از آن استفاده می کنند. عمده ی این اقدمات،تا کنون در فضای تاسیس و فعالیت گروه متالیکا دنبال شده است.

(روند وروالی) که متالیکا در گسترش مقوله ی شیطان پرستی تا کنون طی کرده،بسیار قابل توجه است. ظهور یک خواننده ی جدید دقیقاً به عنوان یک شیطان جدید، همواره جمع تازه ای از علاقه های قشر های مختلف مردم در کشور های  جهان را(به خصوص جوانان) به خود جلب می کند.

موسیقی متال در شیطان پرستی نقش بسیار حساس وگسترش دامنه ی مخاطبین  این گروه می باشد.

از سوی دیگر با گذشت زمان خوانندگان متا لیکا همه روزه بیشتر تمایلات شیطانی خود را آشکار می سازد. وبدین سان می توان آنها را یکی از عوامل شیطان پرستی معرفی کرد. البته ناگفته نماند که حتی در کشور های غربی نیز  برای جلوگیری از این نوع موسیقی، کار های انتقادی زیادی انجام شده و از جمله ی آن می توان به «فرانکو باتیا تو» اشاره کرد. وی یکی از خوانندگان مشهور است که موسیقی راک را رها کرده و طی سخنانی در مورد این موسیقی می گوید: «انسان کافی است پیام های برخی گروه ها ی راک را گوش دهد تا شیطان پرست شود…بسیاری از گروه های راک دچار نوعی تشنج در رفتار شده و پیام های شیطانی خود را در مو سیقی وارد می کند در جهان امروز واقعت ها به دروغ اعلام می شود و لذا جوانان را باید مطلع کرد.»[41]

در آهنگ های شیطان پرستی، اعمال شیطانی برای مخاطبین طرح ریزی شده است.این پیام های شیطانی، هم در حین خواندن از طریق فضا و حرکات ومتن شعر القا می شود و هم به صورت پنهانی در پشت آهنگ کار گذاشته می شود و از آن طریق منتقل می شود. منظور از پشت آهنگ این است که همان آهنگ از انتها به ابتدا و با دور کند پخش می شود، مطلبی یا عبارتی دیگر با مضمونی سخیف وشیطانی به دست می آید. به عنوان مثا ل،در پخش یک آهنگ این طور شنیده می شود:

«بوی عطر تو چه دلپذیر است» ولی دقیقاً پشت همین قسمت در حال بر عکس چنین میشود:«شیطان خدای ماست» این نوع کار هارا میتوان در اهنگ های «مدونا» دید در آهنگی از اوکه قسمت هایی از آن به زبان (اسپانیو لی)خوانده می شود،وقتی خواننده به زبان (اسپانیولی) عبارت «گو مو برگن» تکرار میکند در همان قسمت پشت آهنگ به عبارت«به من شیطان گوش بده» تکرار میشود.

به عنوان نمونه این ترک ترانه وبرگردان آن دقت کنید:

ترجمه ی اصل:

پایه اصلی ملت

شاد

به آنها بگویید که ما خیلی دور رفته ایم

ملت شاد

نزدیک بیاید و من با شما خواهم رقصید

ملت شاد؛ به آنها بگویید که ما خیلی دور رفته ایم

ملت شاد،زندگی در میان ملت شاد

جایی که مردم می فهمند

و ر ؤیای یک انسان کامل وجود دارد ؛موقعیت

ترجمه ی برگردان:

آه شیعه آرزوی اسلام را داشت این خداست. کسی که ….

آه شیعه میفهمد(این بند در برگردان به صورت مولودی تکرار می شود)

شما در اسلام می گوید نعوذ

سلحشور کیست؟ تو اس….

«Sحرف نخست کلمه ی شیطان  SATAN شیطان است »

آه شیعه می فهمد.

شاید در این جا سؤال ایجا د که این پیام های پشت آهنگ در صورتی فهمیده می شود که دقت بسیار شود و شنونده ای آهنگ در لحظه ی گوش دادن چطور می تواند آن را بفهمد و از آن تأثیر بگیرد؟

برای جواب دادن به این سؤال باید نگاهی به ذهن خداگاه و ناخوداگاه بیندازیم. ذهن خوداگاه ذهنی است به صورت اختیاری واقع و طالبی را که در معرض آن باشد ثبت وضبط می کند و قدرت ثبت بالایی هم ندارد، چنان که می بینیم فردی کتابی را برای آزمون چند بار می خواند و حفظ می کند، ولی پس از گذشت چند روز فقط مقدار اندکی از آن در ذهنش باقی می ماند ولی ذهن یاضمیر ناخودآگاه، ذهنی است که تمام وقایع را از طریق حواس پنج گانه به او می رسد و ثبت و ضبط می کند، و بدون فراموشی در محل لازم از آن استفاده می کند، به طور مثال وقتی شخصی از بیرون داخل منزل می شود از او در مورد چیزهایی که مکلف به آن ها نبوده سؤال شود. به راحتی پاسخ آن ها را می دهد.

هم چنین گفته شده که شرکت کوکاکولا وپپسی برای تبلیغ محصول خود از همین شیوه استفاده کردند آن ها در فیلم های مطرح هالیوودی در هرچند فرم[42] یک تصویر از نوشابه های خود قرار داده اند این تصاویر به وسیله ی ذهن ثبت و ضبط می شود و لذا در وقت خرید فرد بر اساس بیشترین تصویری که در ذهن دارد انتخاب می کند.

ذهن انسان پیچیدگی های بسیاری دارد و از فیلتر های محافظ بسیار قوی برخورد دار است. فیلتر عقلی راه ورود هرگونه اطلاعاتی درا که با منطق و باور ها مغایرت دارند می بندد.

ذهن قادر است اطلاعاتی که به آن می رسد، مورد پردازش دقیق قرار دهد، حتی اگر وارونه باشد در ستاد مرکزی ذهن محدودیتی برای فهم زبان های مختلف نیست و هرمطلبی به هر زبانی برای این ستاد قابل فهم است، و این مطلبی کوتاه و جزئی از ذهن ناخودآگاه بوده است که ما به آن واقف نیستیم و اثرات آن روی عملکردهای انسان ظاهر می شود.

ویلیم دورل در بخشی از پژوهش خود می نویسد:

« در مغز انسان دستگاهی مانند کامپیوتر قرار دارد، که اطلاعات غیر منطقی فهم را از مغز دور می کند، سیستم ارزش یابی این دستگاه بر اساس منطق است؛اگر چنین اطلاعات خارج از منطق انسان وارد این دستگاه شود این اطلاعات را از مغز دور می کند…. ولی هرگونه اطلاعاتی به بخش خاص از مغز برسد مغز بدون چون و چرا پذیرفته و آن را جزء قواعد آماده خود قرار می دهد. با این روش می توان به سادگی اطلاعات خاصی را وارد سیستم اطلاعاتی خود کنیم»[43]

حال باتوجه به آنچه آمد تأثیر موسیقی کمی روشن شد اما این گروه ها از خصوصیت موسیقی چه استفاده ای می کنند؟ و چه مطالبی را انتقال می دهند؟

گروه های شیطان پرست موسیقی راک طبق نوشته ها و اعلامیه هایشان نفس و زندگی خود را به شیطان سپردند چون شیطان را خدای خود می دانند.

این گروه های شیطانی با چنان قدرتی کار خود را انجام می دهند که می توانند مردم را مورد صدمه قرار دهند وحتی به خود کشی ترغیب کنند؛

 در بررسی روزنامه ها ورسانه های همگانی می توان نمونه ی جنایت وخودکشی مخاطبین این کنسرت ها را به صورت نمودار غیر عادی کشتار، تجاوز به عنف،خودکشی از طریق مواد مخدر بوده است، به طور میانگین این خودکشی ها وصدمه ها برای گروه «پینک فلوید» به طور« پانزده تا بیست»!!!! نفر بعد از هر کنتسرت می رسد، برپایه ی منتشر شده در غرب از هر هفت نفر جوانی که موسیقی راک گوش می دادند یکی از آنها خودکشی کرده است.

دلایل استفاده ی از موسیقی:

[membersonly]

1-جازبه های مجازی و حاشیه ای موسیقی مانند ایجاد فضا برای روابط آزاد دختران و پسران

2-ارزان و قابل دسترسی بودن موسیقی با توجه به ارتقاء تجهیزات فنی تکثیر وتوزیع

3-راحت کاهش دادن سطح حساسیت یا (حساسیت زدایی) از طریق به نفوذ به خانواده ها، شرکت ها ، اتومبیل ها ،رایانه های شخصی و بلاخره گوشی های تلفن همراه.

4-همگانی بودن زبان موسیقی، به این معنا که نیازبه اموزش ویاد گیری ندارد.

5-نداشتن محدودیت در نوع و تعداد تولید با توجه به امکانات جدید رسانه ای.

نمادهای شیطان پرستی

ذهن انسان می تواند با ایجاد پیوند میان دو پدیده یا مفهوم، ارتباط خاصی بین آن دو برقرار سازد؛ به گونه ای که ذهن با در نظر گرفتن یکی از آنها، به دیگری منتقل شود. به این عمل ذهن،«تداعی معانی» می گویند.

” تداعی معانی” شاخه های مختلف هنر کاربردهای متعددی دارد. به عنوان مثال می توان از هنر سینما یاد کرد که تداعی معانی، نقش بسیار مهمی در ایجاد مقصود کارگردان ایفاء می کند.

نمونه ای از تداعی معانی در یک فیلم توجه کنید:

در ابتدای فیلم عصر جدید عده ای گوسفند که داخل چراگاهی می روند و پس از آن کارگردانی که داخل کارخانه می رود، نمایش داده می شود که هدف کارگردان نشان دادن نادانی کارگردانی است که همچون گوسفندان برای سرمایه داران سوسیالیسم کار می کنند.انسان از این ویژگی ذهن در زندگی خود استفاده های زیادی کرده  و امور قرار دادی را فراهم آورده است. مثلاً وقتی صدای در زدن می آید، ذهن انسان می فهمد فردی پشت در است؛ در این مثال، در زدن را « دال» یا ” معنا ” یا ” مفهوم ” می گویند.

واین انتقال از اولی به دومی را ” دلالت” یا ” تداعی معانی” می گویند.

دلالت عبارت است از:

“حالتی از یک شیء که هنگام که علم به وجود آن، ذهن به وجود شیء دیگری علم پیدا می کند”.

دلالت اقسام گوناگونی دارد، اما آنچه دراین بحث مراد ماست، دلالت وضعی غیر لفظی می باشد که همان ” نماد ” یا “نشان تصویری نام دارد.

نماد یا نشانه ی تصویری، نقش یا علامتی است که بدون استفاده از کلمات می تواند ما را به چیزی متوجه ساخته، هشدار و یا جهت دهد.در عمل ثابت شده که این نشانه ها ارزش زیادی برای عموم دارند. نخست آنکه آن ها به افراد امکان می دهند تا اطلاعات را خیلی سریع دریافت کند، و دوم آنکه این نشانه ها مشکل تفاوت بین زبان های مختلف را برای مسافرینی که به کشورهای خارجی سفر می کنند مرتفع می سازد.

فواید وتأثیرات نماد

  1. نماد ها همچنانکه بیشتر اشاره شد، با تبادل سریع پیام، روابط اجتماعی میان آدمیان را آسان تر می سازد.
  2. نمادها بر ذهن وجان آدمی اثر می گذارد؛ هرچند او در میان جمع نباشد وقصد ارتباط با دیگران را نداشته باشد. نماد با یادآوری معنا و احضار آن در ذهن، توجه ما را جهت می دهد و غفلت را می زداید. این توجه در شکل دهی اراده ی ما بسیار مؤثر است.
  3. نماد ها باطن وشخصیت فرد را می نمایانند.
  4. نماد افزون بر اینکه معنای خود را می نمایاند، درجه حضور وحیات آن معنا در جامعه بیان می کند، مثلا التزام مسلمانان به احکام شرعی، اعلام حضور اسلام وحیات آن در جامعه است.

امام صادق علیه السلام « تاکعبه باقی است، دین پایدار است.»

  1. نماد توسعه دهنده ی فکر و ایده و فرهنگ در اجتماع است ، اندیشمندان و مصلحان بزرگ از نقش مؤثر و کار آمده نماد در برنامه های اصلاحی و تربیتی خویش بهره ای فراوان برده اند. در میان برنامه های عبادی اسلام، نماز و حج نمادین آشکاری دارد.امام خمینی (ره) کتابهایی در بیان آداب و اسرار نماز به رشته ی تحریر درآورده است، چنانکه می فرماید:

«و بعد ایام چند پیش از این رساله ای فراهم آوردم که به قدر می شود از اصرار صلواه در آن گنجانیدیم، وچون آن را باحال عامه  تناسبی نیست، درنظر گرفتم شطری از آداب قبیله ای این معراج را در سلک تحریر در آوردم».

ایشان در جایی دیگر در بان سر قیام نماز می نویسد:

«بدان که اهل معرفت قیام را اشاره به توحید افعال می دانند؛ چنانچه رکوع را به توحید، و سجود را به توحید ذات اشاره دانند.»

از طرف دیگر گروه ها و فرقه های انحرافی همچون شیطان پرستان نیز برای پیشبرد اهداف شوم و پلید خود از نماد به عنوان ابزاری مهم استفاده می کنند.

شاید بتوان اهداف این چنین گروه ها را در قالب زیر بیان کرد:

  1. القاء وانتقام مفاهیم و مطالب انحرافی در قالب نمادهای تصویری
  2. یارگیری وتشکیل گروه های مختلف در سراسر جهان چراکه استفاده از نماد ها خود نوعی جذب به گروه محسوب می شود، همچنان که امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می فرماید:«اندک است کسی که خود را هم مانند مردمی کند و از جمله آنان محسوب نیاید.»
  3. جذب افرادبا تبلیغ و ترویج نمادها.
  4. ایجاد مدهای جدید مو، لباس، وآرایش.
  5. ایجاد بودجه های اقتصادی برای فعالیت های شوم خود از طریق فروش نمادها به صورت جواهر و لباس.
  6. استفاده و ترویج جادوگری از طریق نماهای آن.
  7. فلسفه بافی و رمز گونه رفتار کردن، پشت پرده ی نمادها.
  8. به سخره گرفتن ادیان دیگر به ویژه مسیحیت با نمادهای مختلف.

معرفی وتوضیح نمادها

عدد اهریمنی که نماد شیطان است و نماد دجال یا ضد مسیح یا شیطان بوده و وحشت را تداعی می کند.

ستاره شش پر. این ستاره داوود نیست، و البته بعضی معتقدند روی پرچم اسرائیل همین نماد استنه ستاره داوود، این علامت یکی از رایج ترین علائمی است که رد نیروهای شیطانی و جادو از آن استفاده می شود.

نشان بافومت

ستاره پنج پر و واژگون که در میان آن سر یک بز قرار دارد. این نماد،شریر واهریمنی است و در میان شیطان پرستان ارزش بساری دارد. همان گونه که در مسیحیت {صلیب} نماد خدا گردیده، نشان بافومت نیز برای شیطان پرستان نشان اهریمن و پلیدی است. این علامت بسیار در جواهر و پایگاه اینترنتی مربوط به کلیسای شیطان، به شکل گوناگون دیده می شود.

پرگار وگونیا:

در وسط این دو علامت، حرف”g” «حرف اول از کلمه ی goat به معنای بز» قرار گرفته است. این نماد را ماسون ها بیشتر استفاده می کنند.

با فومت:

این نماد بز بافومت است که توضیح آن در نماد های قبلی آمد. و کاربرد آن در جواهر و لباس ها می باشد.

اودجَت:                                                                  

طلسمی برای سلامت  و محافظت از چشم شیطان، چشمی که سرانجام را می بیند. و زیر نفوذ لوسیفر پادشاه جهنم قرار دارد نمادی از ترس مردگان.

ترویج نمادها در جامعه:

شیطان پرستان به روش های گوناگون نماد های شیطانی را در جامعه تبلیغ، ترویج و پخش می کند. همچنین این نمادها از طرف افراد نا آگاه استفاده شده و ترویج می شوند. تبلیغ و ترویج در این زمینه، از راه های متفاوتی دنبال می شود:

1.حکومت ها:

در بعضی از جامعه ها، نفوذ شیطان پرستی به حدی است که رهبران سیاسی وحتی مذهبی نیز به ناچار یا به طور دلخواه، با آنها مدارا می کنند و این فرقه را به طور رسمی می پذیرند.

پذیرفتن دولتها ممکن است علاوه بر حالت رسمی به صورت های دیگر نیز باشد؛ از جمله نشان دادن علائم .و رفتارهای شیطان پرستان توسط افراد را می توان نام برد.

لاوی به عنوان مؤثرترین فرد در این زمینه، نفوذ بسیاری در میان برخی رهبران سیاسی جهان داشت تاحدی که او را تمجید و مرگ او را ضایعه ی بزرگی برای بشر امروز قلمداد می کند.

روسای جمهور آمریکا از جمله جرج بوش پدر رونالد ریگان،بیل کلینتون، جرج دبلیو بوش ،اوباما، وسایر شخصیت های سیاسی مانند سنالتور جان کری رقیب انتخاباتی بوش و حتی همسر بوش لورا بوش و سایر رهبران سیاسی مانند سیلویو بروسکونی نخست وزیر ایتالیا، تامی فرانکس فرمانده ی نیروهای آمریکا در جنگ عراق و… همگی از سیاست مدارانی هستند که به صورت روشن یا انجام بعضی کارها مثل سلام شیطان پرستان به نوعی ارتباط خود را با این جریان نشان داده اند البته این رفتارها درباره ی بعضی از این اشخاص لزوما نشانه ی شیطان پرستی نیست ولی سوالی مطرح است  که چرا این رفتار با اظهار نظرها از سوی آنان به طور مداوم دیده میشود؟

2.فیلم ها:

این نماد به طور دائمی در فیلم های مختلف دیده میشود که باعث تبلیغ و ترویج آنان میگردد.به عنوان مثال میتوان این نمونه هارا اشاره کرد:

فیلم های رمز داوینچی، گنجینه ی ملی،سه ایکس هیلسینگ، طالع نحس،جن گیر،هری پاتر،ارباب آرزوها،ارباب حلقه ها،خانه ،مرا به جهنم ببر،بازی کودک،پناه گاه شیطان،سرزمین دور افتاده، مکس پین،گابریل،ارسن لوپن،کشتی ارواح و….

در چنین فیلمهای نمادها معرفی میشوند و مطرح میشوند و در بعضی فیلم ها راه حل مشکل یا امر مهم درک همان نماد است و قهرمان فیلم به طور دائمی با آن نماد درگیر است.

3.اینترنت:

در وبلاگها و پایگاه های اینترنتی اشخاص برای تبلیغ و ترویج این نماد ها تلاش می کنند. در صدر آن ها می توان از پایگاه اینترنتی کلیسای شیطان را یاد کرد که نمادها را به صورت مختلفی معرفی و تبلیغ می کردنند. ناگفته نماند در بعضی پایگاه های اینترنتی به بررسی مفاهیم آن ها می پردازند که گاهی به دلیل نبود تخصص وآگاهی کافی، باعث تبلیغ بیشتر آن ها می گردید.

[/membersonly]

منابع کلی:

  1. قرآن کریم
  2. شناخت و بررسی شیطان پرستی،جواد امین خندقی،انتشارات توس،چاپ پنجم،1389
  3. شناخت و نقد فرقه ی شیطان پرستی ،حمید کریمی،اتشارات مرکز و چاپ نشر دفتر تبلیغات حوزه علمیه،چاپ هفتم،1388
  4. ،جهان تاریک، حمید کریمی،اتشارات مرکز و چاپ نشر دفتر تبلیغات حوزه علمیه،چاپ هفتم،1388

 منابع مطالب:

[1] ابن منظور.لسان العرب:دارالصادر.بیروت.ج.13.ص.237/238

[2] قریشی.علی اکبر.قاموس قرآن.دار الکتاب.اسلامیه.ج.4.ص.33

[3] همان.ج.1.ص.226

[4] (ترحیم/6)

[5] (جن/14)

[6] (انعام/128)

[7] (اعراف/27)

[8] (مومنون/97)

[9] (انسان/3)

[10] (انسان/2)                                                                                                                       

[11] حییم.«سلیمان؛فرهنگمعاصر انگلیسی-فارسی.تهران.1382ش.ص340.

[12] این مکتب برین باور است کهتنها روح وجود دارد جسم وشکل تظاهری است.

[13] جریان فکری ومذهبی است که شناخت خدارا از طریق الهام بر دل امکانپذیر می دانند.

[14] باطنی.محمد رضا.فرهنگ معاصر انگلیسی-فارسی،ص.427سسسسس

[15] به معنای آزاده خواهی انسان بر اساس نظام اشتراکی است.

[16] یکی از تمدن های باستانی است که به معنای دروازه خدا است که در حوزه ی رود فرات است.

.17یا نوزایی،جنبش فرهنگی مهمیکه آغز گردورانی از انقلاب های علمی وتغییرات هنری در اروپاست

[18] واژه ی یونانی(devi)به معنای شیطان است ولی لاوی آن رامنتسببه زبان سانسکریت میداند.

[19] کشیش ومترجم انجیلبه زبان آلمانی است.و او شخصیتی بزرگ در تاریخ مسیحیت است.

[20]تئولوژیست ورفومر پروتستان در قرن 16 است.

[21] مبلغی آ بادانی؛عبد الله.تاریخ ادیان ومذاهب جهان،ج2،ص791

[22] به طور مثال مارتین لوتر یهودیان را فرزندان خدا وسایرین را مهمان وبیگانه  می دانست.

[23] فیلسوف بزرگ و مشهور آلمانی که از مشهورترین عقاید وی دین و فلسفه ی امروزی بوده است.

[24] ر.ک.ذاکری.احمد حیدری.فاطمه.کتاب زبان وادبیات فارسی.سرفراز.کرج.1384.ص284-286

[25] به معنای مادیگری فلسفی است.

[26] البته طبق نظر بیشتر محققان سه دسته ی اولی اصلی هستند ودیگر دسته ها به این سه دسته بر می گردند.

[27] فتح / 29

[28] تغابن / 14

[29] شاخه ای از علم روان شناسی است که انسان را از حالت هوش یاری خارج می کند.

[30] معروف به مرلین مونرو یکی از فاسد ترین بازیگران وخواننده ها ومدل های آمریکایی بود

[31] یکی از مخوف ترین،ومشهور ترین ومخفی ترین سازمان هایی شیطان پرستی است.

[32] وی یکی از افراد موثر در ترویج شیطان پرستی نوین است،که در حال حاضر به عنوان خواننده ی متال شهرت دارد.

[33] مجله ی آمریکایی که به موسیقی«لیبرالیسم»وموضوعات عام پسند می پردازد.

[34] ر.ک.ایگاه اینترنتی موعود

[35] بخشی از آموزه های شیطان پرستی نوین

[36] کریمی.حمید.جهان تاریک.ص.21-36

[37] نزد یزیدیان همان شیطان است که بر انسان سجده نکرد .

[38] روستای در مرکز کردستان عراق

[39] محلی که حج یزیدی در آن برگزار می گردد.

[40] مشکور«محمد جواد، فرهنگ فرِق اسلامی .»ص473

[41] روز نامه ی جهموری اسلامی ایران.به نقل از محمدی نیا، اسدالله.آوای شیطان،ص98

[42] واحد تصویر است.هر ثانه ی تصویربر اساس سیستمPALاز 24عکس پی در پی درست شده است.

[43] کریمی.حمید.جهان تاریک.ص128

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *