مَا كَذَبْتُ وَلاَ كُذِّبْتُ، وَلاَ ضَلَلْتُ وَلاَ ضُلَّ بِي.
امام علیه السلام فرمود : هرگز دروغ نگفتهام و هيچ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به اينكه آنچه پيامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبودهام و كسى نيز به وسيله من گمراه نشده است.
شرح و تفسير
آنچه مى گويم حق است
امام(عليه السلام) براى رفع ابهام از پيشگويى هايى كه درباره آينده دارد اين جمله پرمعنا را بيان كرده مى فرمايد: «هرگز دروغ نگفته ام و هيچ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به اين كه آنچه پيامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده ام و كسى نيز به وسيله من گمراه نشده است»; (مَا كَذَبْتُ وَلاَ كُذِّبْتُ ، وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِي). همان گونه كه در سند اين گفتار حكيمانه اشاره شد، امام(عليه السلام) اين جمله را در حوادث مختلف بيان كرده است از جمله در داستان «ذوالثدية مخدج» است او كسى بود كه چون پيامبر(صلى الله عليه وآله) مشغول تقسيم غنايم جنگى بود آمد و با عصبانيت گفت: عدالت را رعايت نكردى. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: واى بر تو اگر من به عدالت رفتار نكنم چه كسى به عدالت رفتار خواهد كرد؟ به دنبال اين رخداد آيه 58 سوره توبه نازل شد: «(وَمِنْهُمْ مَّنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ); و در ميان آنها كسانى هستند كه در (تقسيم) غنايم به تو خرده مى گيرند اگر سهمى از آن (غنايم) به آنها داده شود راضى مى شوند و اگر چيزى به آنها داده نشود خشمگين مى شوند (هر چند حقى نداشته باشند)» در اين ماجرا يكى از حاضران (عمر بن خطاب) از پيامبر(صلى الله عليه وآله)اجازه خواست گردن او را بزند، ولى پيامبر(صلى الله عليه وآله) او را از اين كار باز داشت و فرمود: او را رها كن او در آينده پيروانى پيدا خواهد كرد كه از دين خدا خارج مى شوند، همان گونه كه تير از كمان رها مى شود. آنها گروهى خواهند بود كه (به ظاهر) نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنان ناچيز خواهيد شمرد. قرآن (بسيار) مى خوانند ولى از شانه و گلوگاهشان فراتر نمى رود. اميرمؤمنان به پيروان خود پيش از جنگ نهروان خبر داده بود كه آن مرد در ميان خوارج است و كشته خواهد شد; ولى بعد از جنگ جسد او را پيدا نكردند. امام(عليه السلام) فرمود: نه من دروغ گفته ام و نه آن كسى كه به من خبر داده به من دروغ گفته است ناگهان مردى آمد عرض كرد: اى اميرمؤمنان جنازه او را يافتيم. امام(عليه السلام)به سجده افتاد و خدا را شكر گفت. از اين جمله (علاوه بر احاديث فراوان ديگر) به خوبى استفاده مى شود كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)اخبار غيبى فراوانى مربوط به حوادث آينده به اميرمؤمنان على(عليه السلام)داده بود و امام(عليه السلام) نيز با اعتماد و يقينى كه به اخبار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)داشت، آنها را در حوادث مختلف بازگو مى كرد و هر گاه كسى در آن ترديد مى نمود مى فرمود: «نه من دروغ مى گويم و نه آن كسى كه به من خبر داده دروغ گفته است» و اين حوادث عيناً رخ مى داد و گاه كه يكى از ياران آن حضرت سؤال كرد كه اى اميرمؤمنان شما داراى علم غيب هستيد امام خنديد و در جواب براى اسكات او فرمود: «لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْب، وَ إنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم; اين علم غيب نيست علمى است كه از صاحب علمى (پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)) آموخته ام». براى توضيح بيشتر و پاره اى از مسائل مربوط به علم غيب به شرحى كه در ذيل خطبه 128 در جلد پنجم از همين كتاب داده ايم مراجعه فرماييد تا تفسير آيات مربوط به علم غيب روشن گردد.