شرح-نهج-البلاغه

مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ.

امام(عليه السلام) فرمود: كسى كه راز خود را بپوشاند همواره اختيار آن به دست اوست (و كسى كه نپوشاند از اختيارش بيرون مى رود).

شرح و تفسير

روش حفظ اسرار

امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه تأكيد بر حفظ اسرار مى كند و مى فرمايد: «كسى كه راز خود را بپوشاند همواره اختيار آن به دست اوست (و كسى كه نپوشاند از اختيارش بيرون مى رود.)»; (مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ). منظور از سرّ، امورى است مربوط به انسان كه اگر ديگران از آن آگاه شوند ممكن است مشكلات عظيمى براى وى فراهم سازند; مثلاً شخصى كه معتقد به مذهب اهل بيت است و در ميان متعصبان لجوج و نادانى از مخالفان قرار گرفته است، بديهى است اگر سرّ خويش را فاش كند جانش به خطر مى افتد و گاه افشاى اسرار سبب مى شود كه حسودان انسان را از رسيدن به نتيجه كارش باز دارند و به اصطلاح چوب لاى چرخ هايش بگذارند يا رقيبانى باشند كه براى حفظ منافع خود پيش دستى كنند و كارى را كه او ابداع كرده از وى بگيرند و به ثمر برسانند و از فوايد آن بهره گيرند و ابداع كننده اصلى را محروم سازند. بديهى است عقل مى گويد: در چنين مواردى اسرار را بايد مكتوم داشت و حتى براى عزيزترين عزيزان بازگو نكرد، زيرا آن عزيزان هم عزيزانى دارند كه براى آنها بازگو مى كنند و چيزى نمى گذرد كه آن سرّ، همه جا منتشر مى شود و صاحب سرّ در رسيدن به اهدافش ناكام مى ماند. در نامه 31 نهج البلاغه (نامه امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(عليهما السلام)) نيز اشاره به كتمان سرّ شده است. همچنين در حكمت 6 و 48 نيز امام(عليه السلام)بر اين معنا تأكيد كرده است. مسئله كتمان اسرار به قدرى اهميت دارد كه در حديثى امام صادق(عليه السلام) آن را همچون خونى مى شمرد كه فقط بايد در درون رگ هاى خود انسان جريان يابد، مى فرمايد: «سِرُّكَ مِنْ دَمِكَ فَلاَ تُجْرِيهِ فِي غَيْرِ أَوْدَاجِكَ». البته مسئله كتمان سرّ در مسائل اجتماعى كه براى يك جامعه سرنوشت ساز است از اهميت بسيار بيشترى برخوردار است و چه بسا افشاى يك سرّ سبب حمله غافل گيرانه دشمن و ريخته شدن خون هاى بى گناهان گردد. در تاريخ زندگى پيامبر(صلى الله عليه وآله) موارد زيادى مى بينيم كه از طريق كتمان، پيشگيرى از خسارات مهمى بر جامعه اسلامى كرد و از آن جمله مسئله كتمان اسرار در فتح مكه بود كه با دقت انجام شد و هنگامى كه لشگر اسلام با عِدّه و عُدّه فراوان در كنار مكه فرود آمدند تازه مكيان از جريان باخبر شدند و همين امر سبب شد مقاومتى نشان ندهند و خونى ريخته نشود و فوج فوج اسلام را پذيرا شوند. گاه مى شد رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) هنگامى كه به گروهى براى يكى از جنگ هاى اسلام مأموريت مى داد براى اين كه دشمن از هدف آگاه نشود دستور مى داد نامه اى بنويسند و آن را به صورت سربسته به فرمانده لشگر مى داد و مى فرمود: هنگامى كه به فلان نقطه رسيديد نامه را باز كنيد و مطابق دستور عمل نماييد و به اين ترتيب دشمن از نقشه هاى مسلمانان آگاه نمى شد. اين سخن را با حديث پربار ديگرى از اميرمؤمنان(عليه السلام) ادامه مى دهيم كه فرمود: «جُمِعَ خَيْرُ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ فِي كِتْمَانِ السِّرِّ وَمُصَادَقَةِ الاَْخْيَارِ وَجُمِعَ الشَّرُّ فِي الاِْذَاعَةِ وَمُوَاخَاةِ الاَْشْرَارِ; خير دنيا و آخرت در دو چيز جمع شده است: «كتمان سرّ و دوستى با نيكان و تمام شرور در دو چيز جمع شده: فاش كردن اسرار و دوستى با اشرار». البته اين قاعده كلى مانند غالب قواعد كلّى استثناى محدودى نيز دارد و آن در موردى است كه انسان مى خواهد با شخص عاقل و دانايى مشورت كند و با كلى گويى نمى تواند نظر او را جلب نمايد، بلكه بايد جزئيات مطلب را با او در ميان بگذارد تا بتواند از مشورت او بهره گيرد. هرگاه چنين كسى انسان رازدارى باشد مى توان اسرار را در اختيار او براى رسيدن به اهداف مشورت گذارد. امام صادق(عليه السلام) در حديثى كه درباره شرايط شخص مورد مشورت بيان كرده مى فرمايد: «چهارمين شرط (بعد از عقل و ديانت و صداقت) اين است: «أَنْ تُطْلِعَهُ عَلَى سِرِّكَ فَيَكُونَ عِلْمُهُ بِهِ كَعِلْمِكَ بِنَفْسِكَ ثُمَّ يُسِرَّ ذَلِكَ وَيَكْتُمَهُ فَإِنَّهُ… إِذَا أَطْلَعْتَهُ عَلَى سِرِّكَ فَكَانَ عِلْمُهُ بِهِ كَعِلْمِكَ تَمَّتِ الْمَشُورَةُ وَكَمَلَتِ النَّصِيحَةُ; چهارمين شرط اين است كه او را بر سرّ خود آگاه سازى و همان گونه كه تو درباره موضوع مورد مشورت آگاهى دارى او هم آگاهى داشته باشد سپس سرّ تو را پنهان و مكتوم دارد… هرگاه او را بر سرّت آگاه ساختى و علم او نسبت به آن موضوع مانند علم تو شد مشورت كامل مى شود و خيرخواهى به كمال مى رسد». نكته: حفظ اسرار و اهداف مهم آن گاه سؤال مى شود كه براى چه منظورى ما اسرار را كتمان كنيم و از ديگران پنهان داريم. با كمى دقت معلوم مى شود كه آثار قابل ملاحظه اى مى تواند داشته باشد از جمله: 1. عدم توانايى طرف مقابل بر تحمل آن سرّ; همان گونه كه در مورد ائمه هدى(عليهم السلام) و مطالب مربوط به مقامات آنها يا معارف خاص الهى در احاديث ديده مى شود و همان گونه كه در داستان خضر و موسى در قرآن مجيد آمده كه خضر ـ آن مرد الهى ـ به موسى گفت: «تو توانايى تحمل بعضى از كارهاى مرا ندارى». 2. گاه مكتوم بودن سرّ به نفع مردم است; مثل اين كه شب قدر به صورت سرّى در آمده و سبب مى شود كه مردم در ليالى مختلف به اميد درك شب قدر به در خانه خدا بروند و يا پنهان بودن زمان عصر ظهور تا قيام قيامت كه سبب آمادگى مداوم مردم مى شود و همچنين مكتوم بودن پايان زندگى انسان ها. 3. گاه مى شود افشاى سرّ سبب سوء استفاده دشمن مى گردد و كارى كه ممكن است به سادگى انجام گيرد بسيار پيچيده و پرهزينه مى شود همان گونه كه در مورد مستور ماندن زمان حركت لشگر اسلام براى فتح مكه در تاريخ اسلام ثبت شده است. 4. گاه افشاى سرّ سبب برانگيخته شدن حسادت ها مى گردد و براى پرهيز از آن چاره اى جز پوشانيدن آن نيست. همان طور كه در حديثى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «اسْتَعِينُوا عَلَى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمَانِ فَإِنَّ كُلَّ ذِي نِعْمَة مَحْسُودٌ». 5. پرهيز از توقعات بيجا; گاه مى شود اگر مردم از امكانات فرد خاصى، با خبر شوند توقعات بيجا و بيش از حد از او داشته باشند و او را در تنگنا قرار دهند به همين دليل سرّ خود را مى پوشانند. 6. پرهيز از كارشكنى ها; گاه مى شود انسان براى كار مثبتى نقشه كشيده و اگر آن را فاش كند گروهى به هر دليل مشغول كارشكنى مى شوند، از اين رو چاره اى جز كتمان آن سرّ نيست تا زمانى كه به ثمر برسد و خود را نشان دهد. 7. پرهيز از آبروريزى افراد; بسيار مى شود اسرارى نزد انسان است كه اگر بازگو كند آبروى افراد آبرومندى كه زمانى گرفتار لغزشى شده اند مى ريزد و يا سبب شماتت دشمن نسبت به خود انسان مى شود، زيرا مصيبتى به انسان رسيده كه اگر آن را مكتوم دارد يك مصيبت است و اگر آشكار كند مصيبت شماتت دشمنان به آن افزوده مى شود، همان گونه كه شاعر مى گويد: مگوى اندوه خويش با دشمنان *** كه لا حول گويند شادى كنان 8 . پرهيز از رياكارى; گاه انسان خدماتى به افرادى كرده كه اگر آن را افشا كند بيم رياكارى دارد. در اين صورت، سرّ را مكتوم مى دارد كه به اخلاص خويش كمك كند. 9. پرهيز از كارهاى عجولانه; گاه انسان سرّى دارد كه اگر عجله در افشاى آن كند ممكن است به نتيجه نرسد ولى هر گاه براى مطالعه و تحقيق بيشتر آن را مكتوم دارد و در فضاى آرامى به نتيجه برساند به نفع اوست. 10. پرهيز از وحشت افراد كم ظرفيت; بسا حوادث تلخى ممكن است براى جامعه اى در پيش باشد كه اگر مسئولين آن را فاش كنند، بسيارى از افراد وحشت زده مى شوند از اين رو آن را مكتوم مى دارند تا آرامشى در كار باشد و يا شخصى مبتلا به بيمارى خطرناكى شده، طبيب آن را به او نمى گويد تا آرامش خود را از دست ندهد. از اينجا روشن مى شود اين كه امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه مى فرمايد: «هر كس سرّ خود را بپوشاند اختيارش به دست اوست» تا چه اندازه داراى فلسفه هاى گوناگون و مثبت است.

author-avatar

درباره کیان آرامش

به داد اسلام برسید،و بدانید که خدا محتاج به عبادت و استعانت شما نیست. اگر دین او را یاری نکنید،او دینش را به امتی دیگر می سپارد. (طلبه شهید محمد فاضلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *