إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاَحُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ! وَإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ.
امام علیه السلام فرمود : هنگامى كه صلاح و نيكى بر زمان و اهلش ظاهر گردد اگر كسى در اين حال به ديگرى كه از او گناهى ظاهر نشده، گمان بد برد به او ستم كرده است وهنگامى كه فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر كس گمان خوب به ديگرى برد خود را فريب داده است!
شرح و تفسير
معيار حُسن ظن و سوء ظن
مسئله حسن ظن و سوء ظن در اسلام از مسائل بسيار مهم است كه در آيات و روايات بازتاب گسترده اى دارد. البته اصل بر حسن ظن مسلمانان نسبت به يكديگر است; ولى اين اصل استثنايى هم دارد كه امام(عليه السلام) در جمله بالا به آن اشاره كرده، مى فرمايد: «هنگامى كه صلاح و نيكى بر زمان و اهلش ظاهر گردد اگر كسى در اين حال گمان بد به ديگرى برد كه از او گناهى ظاهر نشده به او ستم كرده است و هنگامى كه فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر كس گمان خوب به ديگرى ببرد خود را فريب داده است»; (إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلاَحُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ! وَإِذَا اسْتَوْلَى الْفَسَادُ عَلَى الزَّمَانِ وَأَهْلِهِ، فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُل فَقَدْ غَرَّرَ). همان گونه كه گفتيم، اصل در جامعه اسلامى بر حسن ظن است، چنان كه در سوره «حجرات» آيه 12 مى خوانيم: «(يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ); اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد چرا كه بعضى از آنها گناه است». در روايات اسلامى نيز تأكيد شده كه كار برادر مسلمانت را حمل بر صحت كن و از سوء ظن بپرهيز; در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «ضَعْ أمْرَ أخيكَ عَلى أحْسَنِهِ… مَحْمِلاً; عمل برادر مسلمانت را بر نيكوترين وجه ممكن حمل كن مگر اين كه دليلى بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخنى كه از برادر مسلمانت صادر شده گمان بد مبر و مادامى كه مى توانى محمل نيكى براى آن بيابى حمل بر صحت كن». در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إذا اتَّهَمَ الْمُؤمِنُ أخاهُ انْماثَ الاْيمانُ مِنْ قَلْبِهِ كَما يَنْماثُ الْمَلْحُ فِى الْماءِ; هنگامى كه شخص باايمان برادر مسلمانش را متهم كند ايمان در قلب او ذوب مى شود همان گونه كه نمك در آب». مطابق كلام حكمت آميز بالا اين مطلب مربوط به زمانى است كه چهره اسلام در محيط نمايان باشد و غالب مردم راه صلاح بپويند; اما زمانى كه فساد، غالب بر زمان شد و اكثر مردم به راه خلاف مى روند حسن ظن نسبت به افراد سبب مى شود انسان خودش را فريب دهد و بايد جانب احتياط را نگه دارد تا گرفتار توطئه ها و مفسده ها نگردد. اين بدان معنا نيست كه انسان سوء ظن خود را به اشخاص آشكار سازد و آنها را متهم كند، بلكه منظور اين است كه بدون اين كه عكس العمل منفى كه سبب اهانت به مؤمن مى شود ظاهر سازد، در عمل جانب احتياط را از دست ندهد. گاه افرادى كه در يك زمان زندگى مى كنند با هم متفاوتند; بعضى سوابق خوبى دارند كه بايد به آنها حسن ظن داشت و بعضى داراى سوابق سوءاند كه بايد درباره آنها جانب احتياط را رعايت كرد، بنابراين معيار، فساد تمام مردم زمان نيست، از اين رو امام(عليه السلام) در كلام حكمت آميز بالا فرمود: «بِرَجُل لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ» و «حَوْبَة» به معناى گناه است، بنابراين سوء ظن به كسى كه سابقه سويى از او ديده نشده ممنوع است. تعبير به «فَقَدْ ظَلَمَ» به اين معناست كه سوء ظن به برادر مسلمانى كه خلافى از او ديده نشده ظلم و ستم بر اوست. اين احتمال نيز در تفسير اين جمله امكان دارد كه چنين كسى به خودش نيز ستم كند، زيرا خود را از همكارى او محروم مى سازد. در واقع، امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اشاره به همان قاعده «حمل شىء بر اغلب» فرموده و غلبه صلاح را براى حمل به صحت كافى دانسته مگر اين كه فردى سوء سابقه داشته باشد و در مقابل، غلبه فساد را براى سوء ظن و احتياط لازم مى داند (مگر اين كه واقعا كسى داراى سوابق خوبى است كه او را با آن مى شناسيم). اين سخن در روابط ملت ها و دولت ها نيز كاملاً صادق است; هرگاه دولت هاى ستمگرى كه غالباً براى حفظ منافع خود حقوق ديگران را زير پا مى گذارند درِ باغ سبز به ما نشان دهند هرگز نبايد كار آنها را حمل بر صحت كنيم، بلكه بايد فرض بر اين باشد كه آنان براى فريب ما دامى گسترده اند.