شرح-نهج-البلاغه

رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ.

امام(عليه السلام) فرمود: چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته، در حالى كه علمش با اوست;اما به حالش سودى نمى بخشد.

شرح و تفسير

عالم جاهل منش

در اين گفتار حكيمانه و كوتاه و پرمعنا امام به عالمان بى عمل و آلوده به رذائل اخلاقى اشاره كرده مى فرمايد: «چه بسيار دانشمندى كه جهلش او را كشته در حالى كه علمش با اوست; اما به حالش سودى نمى بخشد»; (رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَعِلْمُهُ مَعَهُ لاَ يَنْفَعُهُ). همان گونه كه در بالا اشاره شد امام(عليه السلام) در اين عبارت كوتاه و پرمعنا از عالمان نادانى سخن مى گويد كه جهلشان قاتل آنها شده است در اين كه چگونه علم و جهل در وجود آن ها جمع مى شود تفسيرهاى مختلفى مى توان بيان كرد. از همه روشن تر اين كه علم اگر با عمل همراه نشود همچون جهل است، بنابراين نكوهش امام(عليه السلام) از عالمانى است كه از علم خود بهره نمى گيرند و به آن عمل نمى كنند و سبب هلاكت مادى و معنوى آنها مى شود. در حديثى در كتاب شريف كافى از امير مؤمنان على(عليه السلام)مى خوانيم كه «إنَّ الْعالِمَ الْعامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجاهِلِ الْحائِرِ الَّذى لا يَسْتَفيقُ عَنْ جَهْلِهِ; شخص عالمى كه به علمش عمل نكند مانند جاهل سرگردانى است كه از بيمارى جهل بهبود نمى يابد. سپس حضرت در همان روايت مى فرمايد: «بَلْ قَدْ رَأيتُ أنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أعْظَمُ وَالْحَسْرَةُ أدْوَمُ; بلكه حجت الهى را بر او بزرگ تر و حسرت او را پايدارتر ديدم». همين عبارت با اندك تفاوتى در ذيل خطبه 110 نهج البلاغه نيز آمده است. در حديث ديگرى در غررالحكم از همان حضرت مى خوانيم: «عِلْمٌ لا يُصْلِحُكَ ضَلالٌ وَمالٌ لا يَنْفَعُكَ وَبالٌ; دانشى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و ثروتى كه تو را (در راه خشنودى خدا) سودى نبخشد بدبختى است». اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از «جهل» صفات جاهلانه اى مانند غرور و تكبر و خودخواهى و سودجويى و رياكارى باشد; هر گاه علم با اين صفات نكوهيده جاهلانه همراه گردد عالم را به نابودى مى كشاند، همان گونه كه در طول تاريخ مصاديق زيادى دارد. آيا طلحه و زبير عالم به احكام اسلام و قرآن نبودند؟ آيا موقعيت على(عليه السلام)را در اسلام و نزد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نمى شناختند؟ چه شد كه علمشان سودى به آنها نبخشيد؟ آيا جز اين است كه جاه طلبى و پيروى از هواى نفس آنها را به جنگ جمل كشانيد و نه تنها علمشان به حالشان سودى نداشت، بلكه صفات جاهلانه آنها سبب مرگشان در دنيا و مجازاتشان در آخرت شد. حدود هفده هزار نفر از مسلمانان را به كشتن دادند و هرگز به مقصدشان نيز در دنيا نرسيدند. نيز احتمال مى رود منظور اين باشد كه ظواهرى از علم دارد ولى به عمق آن نرسيده است و به تعبيرى ديگر، علم او فاقد بصيرت است همان گونه كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْعامِلُ عَلى غَْيرِ بَصيرَة كَالسّائِرِ عَلى غَيْرِ الطَّريقِ فَلا تُزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعْداً; آن كس كه بدون بينش و بصيرت عمل مى كند همانند كسى است كه در بيراهه گام بر مى دارد، چنين كسى هر قدر تندتر برود از راه اصلى دورتر مى شود». جمع ميان اين تفسيرها نيز مانعى ندارد.

author-avatar

درباره کیان آرامش

به داد اسلام برسید،و بدانید که خدا محتاج به عبادت و استعانت شما نیست. اگر دین او را یاری نکنید،او دینش را به امتی دیگر می سپارد. (طلبه شهید محمد فاضلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *