شرح-نهج-البلاغه

لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ» لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ، وَلَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: «وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ»، وَمَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ؛ لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَيَكْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَكْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ. (قالَ الرَّضي: وَهذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِي التَّفْسيرِ).

امام(عليه السلام) فرمود: هيچ كس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه مرا امتحان كنى، زيرا هيچ كس نيست مگر اين كه امتحانى دارد. ولى اگر كسى مى خواهد به خدا پناه برد و دعا كند، از آزمون هاى گمراه كننده به خدا پناه برد، خداوند سبحان مى فرمايد: «بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شماست». معناى اين سخن آن است كه خداوند مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى كند تا آن كس كه از روزى اش خشمگين است از آن كه شاكر و راضى است عمل آشكار گردد). مرحوم سيّد رضى مى گويد: «آنچه امام(عليه السلام) در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است كه از آن حضرت شنيده شده است».

شرح و تفسير

فلسفه امتحان الهى

امام(عليه السلام) در اين گفتار حكمت آميز خود به نكته مهمى اشاره مى كند و آن عموميت امتحان براى همه انسان ها و حتمى بودن آن در هر شرايط است. نخست مى فرمايد: «هيچ كس از شما نگويد خداوندا! به تو پناه مى برم از اين كه امتحان شوم»; (لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ»). سپس به ذكر علت آن پرداخته مى فرمايد: «به اين دليل كه هيچ كس نيست مگر اين كه امتحانى دارد»; (لاَِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلاَّ وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَة). اصولا دنيا دار امتحان، تكاليف و مسئوليت هاست و بشر براى تكامل آفريده شده و تكامل ها از مسير امتحانات مى گذرد و بى امتحان راهى به سوى كمال نيست، بنابراين چنين دعايى مثل اين است كه انسان بگويد: خداوندا مرا به هيچ تكليفى مكلّف نكن. بديهى است چنين دعايى دور از استجابت است. آن گاه امام در ادامه اين سخن راه صحيح دعا كردن و پناه بردن را درباره امتحانات به انسان ها مى آموزد و مى فرمايد: «ولى اگر كسى مى خواهد به خدا پناه ببرد و دعا كند، از امتحانات گمراه كننده به خدا پناه ببرد»; (وَلَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلاَّتِ الْفِتَنِ). به بيان ديگر از خدا توفيق پيروزى در امتحانات را بخواهد و از ذات پاكش در اين راه يارى بطلبد تا توفيق الهى شامل حال او گردد و در آزمايش هاى الهى رو سفيد شود. آن گاه امام در ادامه اين سخن به دو دليل نقلى و عقلى تمسك مى جويد: نخست مى فرمايد: «زيرا خداوند سبحان مى گويد: بدانيد اموال و اولاد شما وسيله آزمايش شما هستند»; (فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ: (وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ)). لازم به ذكر است كه «فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در كوره است تا ناخالصى هاى آن گرفته شود و خالص از ناخالص شناخته گردد سپس به هرگونه آزمايش اطلاق شده البته اين واژه گاه به معناى شكنجه، گمراه ساختن و ايجاد مشكلات اجتماعى و آشوبگرى نيز استعمال شده است. آيات زيادى درباره حتمى بودن امتحانات الهى در قرآن مجيد وجود دارد. امام انگشت روى دو مورد از موارد بسيار روشن امتحانى گذارده است. سپس در تفسير اين آيه به بيان دليلى عقلى مى پردازد و مى فرمايد: «معناى اين سخن آن است كه خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمايش مى كند تا آن كس كه از روزى اش خشمگين است از آن كس كه شاكر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاه تر است; ولى اين براى آن است كه كارهايى كه موجب استحقاق ثواب و عقاب مى شود ظاهر گردد»; (وَمَعْنَى ذَلِكَ أَنَّهُ يَخْتَبِرُهُمْ بِالاَْمْوَالِ وَالاَْوْلاَدِ لِيَتَبَيَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِيَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ كَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَكِنْ لِتَظْهَرَ الاَْفْعَالُ الَّتِي بِهَا يُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ). اين سخن اشاره به نكته پرمعنايى است و آن اينكه صفات درونى و نيات اشخاص هرگز سبب پاداش و عقاب نمى شود جز آنكه اين صفات و نيات در عمل آشكار گردد. به بيان ديگر معيار ثواب و عقاب، اعمال است نه نيات و صفات درونى، بنابراين خدا در عين اينكه نيات و صفات درونى انسان ها را كاملاً مى داند، بلكه از خودشان به آن آگاه تر است، باز هم امتحان مى كند تا در صحنه اعمال ظاهر شوند و معيار ثواب و عقاب تحقق يابد. به تعبير ديگر مسير تكامل از طريق افعال مى گذرد و آزمايش هاى الهى همه براى همين هدف است. باز به زبان ديگر، آنچه ملاك پاداش و كيفر است حسن فعلى است نه تنها حسن فاعلى. آن گاه امام در پايان اين سخن انگشت روى چند مصداق از نيات انسان ها گذارده مى فرمايد: «زيرا بعضى از مردم (مثلا) پسر را دوست دارند و از فرزندان دختر ناخشنودند و بعضى افزايش مال را مى خواهند و از نقصان آن ناراحتند (هيچ يك از اين نيات سبب پاداش و كيفر نمى شود مگر زمانى كه در ميدان عمل آشكار گردد)»; (لاَِنَّ بَعْضَهُمْ يُحِبُّ الذُّكُورَ وَيَكْرَهُ الاِْنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ يُحِبُّ تَثْمِيرَ الْمَالِ، وَيَكْرَهُ انْثِلاَمَ الْحَالِ). آنها كه تنها فرزندان پسر را دوست دارند و از دختر متنفرند كسانى هستند كه از نعمت هاى الهى ناخرسندند و از عهده امتحان الهى بر نيامده اند و آنها كه در پى جمع مال اند و از هرگونه نقصان ناراحت، نيز گروهى هسنند كه در اين امتحان قبول نشده اند. مرحوم سيّد رضى بعد از بيان اين كلمات حكمت آميز مى گويد: «آنچه امام در اين بيان آورده است از تفسيرهاى عميق و پيچيده اى است كه از آن حضرت شنيده شده است»; (قالَ الرَّضي: وَهذا مِنْ غَريبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِي التَّفْسيرِ). اشاره به اينكه تفسيرى است فشرده و پرمعنا بر مسئله آزمايش هاى الهى، زيرا امام روشن مى سازد كه آزمايش هاى الهى براى كشف مجهول نيست، بلكه براى به فعليت رسيدن استعدادها و نيات و صفات درونى است. نكته ها 1. جهان ميدان آزمايش آزمون هاى بشرى با دو هدف انجام مى شود: گاه براى كشف مجهولى است مانند تمام امتحاناتى كه در سطوح مختلف آموزش و پرورش و دانشگاه هاست; همه براى اين است كه بدانند كدام شاگرد دروس خود را به گونه صحيح و كامل آموخته و كدام نياموخته است و يا اين كه طلاى مشكوكى را به درون كوره مى برند تا معلوم شود باطن آن چيست; آيا واقعاً طلاست يا فلز ديگر و اگر طلاست خالص است يا ناخالص. نوع ديگرى از امتحان براى كشف مجهول نيست، بلكه براى رساندن به كمال صورت مى گيرد، مثل اين كه مى دانيم فلان طلا ناخالصى دارد، آن را به كوره مى بريم تا ناخالصى ها بسوزد و طلاى خالص به دست آيد و از اين قبيل تمام تمرين هايى است كه ورزشكاران پيش از حضور در ميدان مسابقه انجام مى دهند; همه اينها براى پرورش و رسيدن به كمال مطلوب است. آزمون هاى الهى به معناى اول نيست، همان گونه كه امام(عليه السلام)در جمله بالا به آن اشاره فرموده و مى گويد: «وَإنْ كانَ سُبْحانَهُ أعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ» و همان گونه كه در سوره «عنكبوت» آمده «(أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ); آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند ايمان آورديم به حال خود رها مى شوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما كسانى را كه پيش از آنها بودند آزموديم (و اينها را هم آزمايش مى كنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى گويند و كسانى كه دروغ مى گويند تحقق يابد». بنابراين تمام امتحانات الهى براى اين است كه ناخالصى ها برطرف گردد و بندگان به خلوص واقعى برسند، همان گونه كه در آيه شريفه 155 سوره «بقره» آمده است: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنَ الاَْمْوالِ وَالاَْنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ). مطابق اين آيه خداوند با انواع مشكلات، ناامنى ها، گرسنگى ها، كمبود محصولات زمينى و آفات انسانى بندگانش را مى آزمايد تا صابران يعنى كسانى كه دربرابر اين آزمايش ها مقاومت كردند به وجود آيند و به آنها بشارت نيل به مقامات عاليه داده شود. و در آيه 141 «آل عمران» اين مطلب با وضوع بيشترى بيان شده، زيرا بعد از ذكر پاره اى از امتحانات الهى مى فرمايد: «(وَ لِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكافِرينَ); هدف اين است كه خداوند افراد باايمان را خالص گرداند و كافران را نابود سازد». 2. معيار پاداش و كيفر؟ به يقين نيت انسان رابطه نزديكى با صفات درونى او دارد. كسى كه نيت كار خيرى مى كند انسان وارسته، با سخاوت و ايثارگرى است، هرچند به مقصود خود نرسد و آن كس كه نيت آزار و اذيت و كشتار مردمان دارد به يقين آدم شرورى است; ولى نه در شرع و نه در عرف عقلا كسى را بر نيتش كيفر نمى دهند مگر اين كه بر طبق آن كارى انجام داده باشد. نيز كسى را به دليل نيتش مستحق پاداش نمى بينند. در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه اگر چنين است چرا در روايات اسلامى آمده است كه نيت شر، كيفر ندارد اما نيت خير، پاداش دارد؟ در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِيرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِي حَتَّى أَفْعَلَ كَذَا وَكَذَا مِنَ الْبِرِّ وَوُجُوهِ الْخَيْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ ذَلِكَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّة كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الاَْجْرِ مِثْلَ مَا يَكْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ; بنده مؤمن تنگدست مى گويد خداوندا به من روزى فراوان ده تا چنين و چنان از كارهاى نيك و برنامه هاى خوب انجام دهم. هنگامى كه خدا بداند او در اين نيتش صادق است اجر و پاداشى را كه اگر عمل مى كرد به او مى داد، به سبب نيتش مى دهد. خداوند بخشنده و كريم است». در روايت ديگرى نيز در همان باب آمده است كه هرگاه افراد با ايمان نيت خيرى كنند و موفق بر انجام آن نشوند يك حسنه براى آنها نوشته مى شود و اگر عمل كنند ده حسنه; ولى هنگامى كه نيت معصيتى كنند تا عمل نكرده اند چيزى براى آنها نوشته نمى شود. پاسخ اين سؤال روشن است و آن اين كه ثواب بر دوگونه است ثواب استحقاقى و ثواب تفضلى; پاداشى كه بر عمل داده مى شود از باب استحقاق است (هرچند استحقاق نيز خود نوعى تفضل الهى است) و پاداشى كه به نيت داده مى شود پاداش تفضلى است.

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *