نامهای مبارک پیامبرصلوات الله علیه وآله:
معروفترين نام آن بزرگوار: «محمّد»، و «احمد» و کنيه او «ابوالقاسم» است؛ امّا نامهاي ديگري نيز براي او در قرآن و روايات آمده است که ميتوان گفت القاب آنگرامي هستند و از آن جمله:
رسول اللَّه، مصطفي، نبيّ، امّي، نذير، بشير، شاهد، مبشّر، داعي، مدّثّر، مزمّل، طه، يس، امين، حبيب اللَّه، خيرة اللَّه، سيّد المرسلين، خاتم النبيّين، سيّد الاوّلين و الآخرين.
حضرت امام باقرعليه السلام فرمودند: نام رسول خداصلي الله عليه وآله در صحف ابراهيمعليه السلام «ماحي» است، و در تورات موسيعليه السلام «حادّ»، و در انجيل عيسيعليه السلام «احمد»، و در قرآن «محمّد».
پرسيدند: معناي «ماحي» چيست؟
فرمود: محو کننده تصوير صنمها و محو کننده همه بتها و تيرهاي قمار و هر معبودي غير از خداي رحمان.
پرسيدند: معناي «حادّ» چيست؟
فرمود: با هر کس که با خدا مخالف باشد چه خويش و چه بيگانه، مخالفت ميکند.
پرسيدند: معناي «احمد»؟
فرمود: خداي متعال در کتاب آسماني کردار او را ستوده و از او به نيکي ياد کرده است.
پرسيدند: معناي «محمّد»؟
فرمود: خداوند و فرشتگان و همه پيامبران و رسولان او و همه امّتهاي ايشان او را ميستايند و بر او درود ميفرستند؛ و همانا نام او بر عرش مکتوب است: «محمّد رسول اللَّه»
حضرت امام صادقعليه السلام به «کلبي» (مورّخ و نسب شناس عرب که خود را بسيار خبير و آگاه ميدانست) فرمود: در قرآن براي پيامبرصلي الله عليه وآله چند اسم آمده است؟
«کلبي» گفت: دو يا سه اسم!
امام فرمود: اي کلبي! براي پيامبرصلي الله عليه وآله در قرآن ده اسم ياد شده است:
محمّد: «و ما محمّد الّا رسول قدخلت من قبله الرسل – محمد جز رسولي که پيش از او نيز رسولاني آمدهاند نيست»
احمد: «و مبشّراً به رسول يأتي من بعدي اسمه احمد – (عيسيعليه السلام گفت) و بشارت ميدهم به رسولي که بعد از من ميآيد و نام او احمد است»
عبداللَّه: «و لمّا قام عبداللَّه… کادوا يکونون عليه لبداً – و چون بنده خدا (پيامبر) براي نيايش برخاست نزديک بود پريان از ازدحام بر روي او بريزند»
طه: «طه ما انزلنا عليک القرآن لتشقي – طه، ما قرآن را بر تو فرود نياورديم که به مشقت افتي»
يس: «يس و القرآن الحکيم انک لمن المرسلين علي صراط مستقيم – يس، به قرآن پر حکمت سوگند که تو از پيامبران مرسلي و بر راه راست قرار داري»
ن: «ن و القلم و ما يسطرون ما أنت بنعمة ربک بمجنون – ن، به قلم و آنچه مينويسند سوگند که تو به عنايت پروردگارت ديوانه نيستي»
مزمّل: «يا ايّها المزمّل… اي جامه بر خود پيچيده»
مدّثر: «يا ايّها المدّثر… اي جامه بر سر کشيده».
ذِکْر: «قد انزل الله اليکم ذکراً رسولاً… خدا بر شما ذکري نازل کرده است، پيامبري که …»
پس «ذکر» نامي از نامهاي محمدصلي الله عليه وآله است و مائيم «اهل ذکر» پس اي کلبي هر چه ميخواهي بپرس!
کلبي ميگويد: به خدا سوگند من همه قرآن را فراموش کردم و يک حرف از آن در يادم نبود که از او بپرسم!
حضرت امام باقرعليه السلام در مورد آيه «فاسئلوا اهل الذکّر إن کنتم لا تعلمون …. اگر نميدانيد از اهل ذکر بپرسيد»
فرمودند:
«ذکر» رسول خداصلي الله عليه وآله است، و ما امامان «اهل ذکر» هستيم؛ و در مورد کلام الهي که ميفرمايد «و انّه لذکر لک و لقومک و سوف تسألون … و آن ذکري براي تو و قوم توست و از شما سؤال خواهد شد» ، فرمود: ما قوم او هستيم و از ما سؤال ميشود .
حضرت امام رضاعليه السلام نيز در تبيين فضايل عترت طاهرينعليه السلام فرمودند:
«ذکر» رسول خداصلي الله عليه وآله است و ما اهل او هستيم، و اين موضوع در کتاب الهي روشن است آنجا که ميفرمايد: «الّذين آمنوا قد انزل اللَّه اليکم ذکراً، رسولاً يتلو عليکم آيات الله مبيّنات …. آنانکه ايمان آوردند همانا خدا براي شما ذکري نازل فرموده است، رسولي که بر شما آيات روشن الهي را تلاوت ميکند»
پس «ذکر» رسول خداصلي الله عليه وآله است و ما اهل آن ذکريم
و «ابورافع» ميگويد: رسول خداصلي الله عليه وآله فرمودند وقتي فرزند خود را «محمّد» نام نهاديد ديگر او را به زشتي ياد مکنيد، و او را مرانيد و ردّ نکنيد، و او را نزنيد؛ خانهاي که در آن نام «محمّد» باشد و محفلي که در آن نام «محمّد» باشد، و ياران و همنشيناني که در آنان نام «محمّد» باشد از برکت و ميمنت بر خوردار است .