phoca_thumb_l_ra1
اثر عرفاني الهي روزه….
در حديث قدسي (يعني احاديثي كه سلسله سندش منتهي به خود خداي تعالي مي‏شود) آمده: كه خداي تعالي فرمود: «كل عمل آدم هو له غير الصيام، هو لي و انا أُجزي به»؛ از ميان اعمال و عبادات فرزندان آدم، فقط «روزه» براي من است و من پاداش روزه‏ام.
اين روايت را شيعه و سني البته با مختصر اختلافي نقل كرده‏اند و وجه اين كه روزه براي خداي متعال است، اين است كه تنها عبادتي است كه از امور عدمي تشكيل مي‏شود، به خلاف عبادات ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، كه از امور وجودي تركيب مي‏يابد، و يا حد اقل امور وجودي هم در آنها دخالت دارند، و روشن است كه فعل وجودي نمي‏تواند محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت خداي متعال باشد؛ زيرا خالي از نقايص مادي و آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممكن است در انجام آن قصد غير خدا (ريا) نيز به ميان آيد، و سهمي از آن را براي غير خدا انجام دهد، چنان كه در موارد ريا و سمعه و سجده براي غير خدا اين آفات مشاهده مي‏شود، به خلاف عملي كه همه آن نفي است، يعني روزه كه عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و ترك بسياري از مشتهيات ديگر كه صاحبش خود را بالاتر از اسارت در برابر ماديات مي‏بيند، و با خويشتن‏داري خود را از لوث شهوات نفس پاك نگه مي‏دارد، و اين امور عدمي چيزي نيست كه غير خدا هم سهمي از آن داشته باشد؛ زيرا امري است تنها ميان بنده و پروردگارش (پنهان از چشم ديگران است) و طبعا كسي جز خدا از آن با خبر نمي‏شود.
و اين كه فرمود: «و انا اجزي به» اگر واژه «اَجزي به» را به صيغه معلوم بخوانيم، يعني من جزاي آن را مي‏دهم، آن وقت دلالت مي‏كند بر اين كه در دادن اجر به بنده، كسي ميان او و خدا فاصله و واسطه نمي‏شود، همان طور كه بنده هم در بندگي و عبادت خدا به وسيله روزه كسي را دخيل قرار نداد، و نگذاشت كسي از روزه‏داريش با خبر شود، چنان كه در باره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا مي‏گيرد، و بين صدقه دهنده و خدا كسي واسطه نيست، و در قرآن‏كريم نيز آمده: «و ياخذ الصدقات»و فقط خداوند مي‏گيرد صدقات را. چنان كه در روايتي تصريح شده كه همه اعمال آدمي را فرشتگان تحويل مي‏گيرند، جز «صدقه» كه به طور مستقيم به دست خدا مي‏رسد!
و اما اگر «اُجزي به» را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين مي‏شود: خود من (خدا) جزاي روزه قرار مي‏گيرم.
علامه طباطبائي (ره) درباره اين حديث مي‏نويسد: در اين صورت كنايه از نزديكي روزه‏دار به خداي تعالي است.بر سالكان حق اهل تحقيق پوشيده نيست كه اين حديث شريف داراي معناي بلندي است كه سزاوار بود دانشمند بزرگواري چون علامه طباطبائي درباره آن سخن مي‏گفت. ولي به هر حال درك معناي اين حديث بسيار مشكل است؛ زيرا تساوي ميان كالا و بهاي آن از بديهيات عقلايي است و درباره پاداش اعمال بندگان، هر چه خداوند عطا فرمايد، تفضل است و كسي از او حق مطالبه ندارد. ازاين‏رو، معقول است حق تعالي، عدل جان انسان را، فردوس برين، قرار دهد، آن‏گونه كه فرموده است: «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريداري مي‏كند كه (در برابرش) بهشت براي آنان باشد….»يا درباره روزه‏داران آمده است، كه باب مخصوصي در بهشت دارند، «ان للجنه بابا يدعي الريان لا يدخل منه الاّ الصائمون.»
به هر حال معناي اين كه خداوند متعال پاداش روزه‏دار است، «من پاداش روزه‏ام» بدين معناست كه خداوند مي‏فرمايد: من خود را به روزه‏دار مي‏دهم؛ خودم را به او مي‏دهم، يعني او را خدايي مي‏كنم و اين، همان است كه در روايت آمده است كه اخلاقتان را خدايي كنيد. (تخلقوا باخلاق الله) يعني انسان «خداگونه» شود. چنان كه در حديث قدسي آمده است: «… وقتي كه بنده‏ام در اثر عبادت و كارهاي شايسته به من نزديك شود، او را دوست خواهم داشت و در نتيجه آن، من كه به توسط من مي‏بيند و زبان و دست او هستم، به طوري كه او به توسط من مي‏گويد و مي‏گيرد.»
شايان ذكر است كه روزه‏اي اين پاداش را دارد كه تمام اعضا و بدن و قلب آدمي صائم (روزه‏دار) باشد. در اين صورت شخص به گونه‏اي از ماديات فاصله مي‏گيرد و با عالم عقل كه نزديكترين موجود به خداست نزديك مي‏شود، تا جايي كه فاني در اراده خدا مي‏گردد و به مبدأ مطلق اتصال مي‏يابد و به مقام صائمين واقعي (خواص الخواص) مي‏رسد.

دیدگاهی در مورد “اثر عرفاني الهي روزه

  1. سلام دردود بر شما احسنت واقعا عالی بود 😛 😛

  2. محمد علی گفت:

    سلام. ممنون برادر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *