اشعارتوحیدی منسوب به امام سجاد (علیه السلام)
عارف گران مایه حضرت استاد عبدالقائم شوشتری مدظله العالی می فرماید: در ایام عمره که مشغول طواف مسجدالحرام بودم عربی بلند قامت را دیدم که روبه روی کعبه ایستاده و اشعاری بسیار زیبا می خواند. در اول هر شعر نام خدا بود و حاجتی مناسب آن اسم در قالب شعر از خدا طلب می کرد. صبر کردم تا مناجاتش تمام شد و بعد از او سوال کردم این اشعار زیبا از چه کسی است؟
گفت: سیدنا علی ابن الحسین ابن علی ابن ابی طالب(علیه السلام)
سوال کردم : حسین ابن فاطمه بنت رسول الله (صلی الله علیه و آله)
گفت :ای!نعم
از روی تعجب باز هم سوال کردم: ابن الحسین الذی استشهد بکربلاء
گفت: نعم! نعم ! گفتم اهل طریقت هستید؟ گفت: بله گفتم: کدام طریقت؟ گفت: طریقه شاذلیه(از اهل سنت مصر) گفتم این اشعار کجاست؟ گفت: در کتابی به نام جامع الاوراد الشیخ الدردیری.
از او تشکر کرده و خداحافظی نمودم، او قبل از جدا شدن گفت: ولی متاسفانه صاحب کتاب این اشعار را به خودش نسبت داده و نام حسین ابن علی (ع) را حذف کرده است …
وقتی به ایران برگشتم مدتها در کتابخانه های قم و مشهد جستجو کردم و این کتاب را پیدا نکردم. تا اینکه خداوند توفیق داد و به زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه (ع) رقتم، بک شب از عربی ناشناس سوال کردم: آیا دمشق خانقاه شاذلیه را می شناسید؟ گفت بله و آدرس را داد. طبق آدرس رفتم ولی آنها مرا راه ندادند، به آنها گفتم: به پیر خود سلام برسانید و بگویید: یک شیخ شیعه ایرانی با شما صحبتی دارد. آن شخص رفت و برگشت و با احترام گفت: بفرمایید وارد شدم، آنها مشغول ذکر و تکرار اسماء جلاله الهی با صدای بلند شدند و بعد از مدتی ساکت شدند و مشغول پذیرایی با چای شدند.
من هنگام پذیرای شروع کردم به صحبت کردن و ابتدا این طور شروع کردم: درزمانی که با کمال تاسف اکثر مسلمانان یاد خدا را فراموش کرده اند و به شما تبریک می گویم که شما ذکر خدا را می گویید. سپس شروع کردم به قسمتی از دعا های امام سجاد (ع) را که حفظ بودم قرائت کردم. همه با دقت گوش می دادند و اکثرا گریه می کردند و پیر آنها به شدت گریه می کرد. بعد سوال کردند: این چه دعایی بود و از کجا خواندید؟ گفتم این دعا در صحیفه سجادیه است،که مجموعه ای از مناجات های امام زین العابدین علی ابن الحسین الشهید حضرت سجاد (ع) است.پیر آنها گفت: ممکن است این کتاب را به ما نشان بدهید. بلافاصله کتاب که همراهم بود به او هدیه دادم. سوال کرد: ظاهرا شما با ما کاری داشتید؟ من هم ماجرای ملاقات با آن مرد عرب را در کنار خانه خدا نقل کردم. خوشحال شد و بعد به یکی از مریدان خود گفت: یک نسخه از این کتاب را به او بدهید. وقتی آن شخص کتاب را به من می دادگفت: شما با صحیفه سجادیه کاری کردی که پیر ما و مریدان او تحت تأثیر امام سجاد(ع) قرار گرفتند و من مطمئن هستم که پیر ما از این به بعد در شب هایی که ذکر داریم صحیفه سجادیه را خواهد خواند.
سلام ودرود……جالب وبه موقع بود…