سلام و درود برآن شکنجه دیده در قعر زندان ها و تاریکی سیاه چال ها ، آن که ساق پایش به وسیله ی حلقه های زنجیر خرد شده . سلام بر او که جنازه اش را در نهایت غریبی حرکت دادند…
دلم میل هوای یار دارد که او موسی بن جعفر نام دارد
همان شاهی که جان داد توی زندان بدان باب الحوائج نام دارد
زدرد بی کسی با حالت زار زدست ظلم هارون ستم کار
دمادم با خدا می کرد مناجات دهان روزه و باچشم بیدار
دو پایش بسته بود با کندو زنجیر به ظلم کافران گردیده دل گیر
سلام و درود بر امام غریب و شکنجه دیده ای که آثار شکنجه و غربت از زیارت نامه ی او پیداست .«المعذب فی قعر السجون» یعنی او را عذاب دادند و نه دریک زندان ، بلکه در زندان های فراوان ، که خصوصیت این زندان ها تنگی و تاریکی است .
«ظلم المطامیر» یعنی این زندان ها ، زندان نبودند . بلکه سیاه چالی بودند ، که در بعضی از آن ها نه جای خوابیدن بو و نه امکان داشت که حضرت پاخای مبارکش را دراز کند .
ماجرای شهادت امام کاظم (علیه السلام)
سرانجام هارون به تنگ آمد . او میدید روز به روز بر عظمت امام کاظم افزوده می شود ، شیعیان بسیاری از او پیروی می کنند و به امامت او معتقدند ، احساس خطر کرد و تصمیم گرفت آن حضرت را مسموم کند .
مقداری خرما طلبید . چند عدد از آن را خورد ، سپس یک کاسه طلبید و بیست عدد خرما در آن گذاشت . سوزنی را بانخ آماده نموده و نخ آن را به زهر آلوده کرد و بعد سوزن را همراه بانخش از خرما ها رد کرد . به این ترتیب خرماها زهر آلود کرد .
خادم خرماها را به زندان نزد امام کاظم (علیه السلام) آورد و پیام هارون را به آن حضرت ابلاغ کرد . آن حضرت خلالی طلبید و از آن خرما مقداری میل نمود .
در عبارت دیگری می خوانیم : سندی بن شاهک ، مقداری خرمای زهر آلود نزد آن حضرت گذاشت و حضرت ده عدد از آن خرماها را میل کرد . سندی بن شاهک گفت : بیشتر بخورید . آن حضرت فرمود : « همین مقدار کافی است . با همین مقدار تو به آنچه مامور بودی و مقصود تو بود نائل شدی » .
امام کاظم (علیه السلام) پس از آن که مسموم گردید ، سه روز براثر آن در بستر بود و بعد به شهادت رسید .
مردم به غریبی و ندارد خبرم کس زدوری رضا نور دو چشمان تر من
معصومه کجایی به عزایم بنشینی ای دختر غم خوار و ضیاء بصر من
باسلام واحترام:درود بر لله احسنت ..مطالب را زیبا ویرایش می کنید…..نیاز به دستکاری بنده ندارند..موفق وپیروز باشید.
(((پاینده باد رهبر)))