[اعتكاف و احكام آن]
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ «الحمد للّٰه ربّ العالمين و الصلاة و السّلام على أشرف خلقه محمّدٍ و آله الطيّبين الطاهرين». قال اللّٰه تبارك و تعالى: وَ عَهِدْنٰا إِلىٰ إِبْرٰاهِيمَ وَ إِسْمٰاعِيلَ أَنْ طَهِّرٰا بَيْتِيَ لِلطّٰائِفِينَ وَ الْعٰاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ. «1» «و ما از ابراهيم و (فرزندش) اسماعيل پيمان گرفتيم كه: خانه مرا براى طوافكنندگان و اعتكافكنندگان و ركوع و سجدهكنندگان (از هر پليدى) پاك و پاكيزه كنيد».
______________________________
(1). سوره بقره، آيه 125.
اعتكاف عبادت است
اعتكاف «1» به معناى توقّف و ماندن در مسجد به قصد عبادت است؛ و قرآن، روايات، اجماع و عقل دلالت بر رجحان و عبادت بودن آن دارند.
1) قرآن
الف) [آيۀ وَ عَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهّرَا بَيْتِىَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعَاٰكِفِينَ]
«وَ عَهِدْنٰا إِلىٰ إِبْرٰاهِيمَ وَ إِسْمٰاعِيلَ أَنْ طَهِّرٰا بَيْتِيَ لِلطّٰائِفِينَ وَ الْعٰاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ» «2» «و ما از ابراهيم و (فرزندش) اسماعيل پيمان گرفتيم كه: خانه مرا براى طوافكنندگان و اعتكافكنندگان و ركوع و سجدهكنندگان (از هر پليدى) پاك و پاكيزه كنيد». اين آيۀ مباركه دلالت دارد بر اين كه طواف، اعتكاف، ركوع و سجود در يك سياق و راستا بوده و محبوب
______________________________
(1). اعتكاف (افتعال) از واژۀ عَكَفَ است؛ و در اصل، به معناى محبوس ماندن و در مكانى مقيم شدن و ملازم چيزى بودن است (مكث و لبث)؛ و در اصطلاح شرع، به معناى توقّف و ماندن در مساجد به قصد عبادت است.
(2). سوره بقره، آيه 125.
و مطلوب پروردگارند؛ لذا، خداوند متعال دو پيامبر عظيم الشأن خود، حضرت ابراهيم خليل و اسماعيل ذبيح عليهما السلام را بر مهيّا نمودن و تطهير بيت اللّٰه الحرام براى طوافكنندگان و اعتكافكنندگان و ركوع و سجدهكنندگان مأمور مىكند.
ب) [آيۀ وَ لَا تُبَاٰشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَاٰكِفُونَ فِى الْمَسَاٰجِدِ]
«وَ لٰا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عٰاكِفُونَ فِي الْمَسٰاجِدِ» «1» و با زنان آميزش نكنيد در حالى كه در مساجد به اعتكاف پرداختهايد. اين آيه نيز رجحان و عبادت بودن اعتكاف را مىفهماند، و در مطلوب بودن آن ظهور دارد.
2) روايات
روايات بسيارى بر رجحان و عبادت بودن اعتكاف دلالت دارد كه از باب نمونه به چند روايت اشاره مىكنيم: الف) امام صادق عليه السلام از پدران گرامىاش عليهم السلام نقل كرده
______________________________
(1). سورۀ بقره، آيۀ 187.
است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودهاند:
«إعْتِكافُ عَشْرٍ فِي شَهْرِ رَمَضانِ تَعْدِلُ حَجَّتَيْن وَ عُمْرَتَيْن»
«1»؛ ده روز اعتكاف در ماه رمضان معادل دو حجّ و دو عمره است. علاوه بر روايات، سيره و عمل پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز بر اين بوده كه در ماه مبارك رمضان، به خصوص دهۀ آخر آن، در مسجد معتكف مىشدند؛ اين عمل پيامبر، عبادت بودن آن را به روشنى مىرساند. «2» ب) از ديگر رواياتى كه عبادت بودن اعتكاف را ثابت نموده و مطلب مهمترى را نيز مىرساند، روايت ذيل است: عن ابن مهران قال: كنت جالساً عند الحسن بن علي عليهما السلام فأتاه رجل فقال له: يا بن رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم إنّ فلاناً له عليّ مالٌ و يريد أن يحبسني. فقال عليه السلام: و اللّٰه ما
______________________________
(1). وسائل الشيعة، كتاب الاعتكاف، باب 1، ح 3.
(2). برخى روايات مربوط به اعتكاف پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در كتاب «وسائل الشيعة»، كتاب الاعتكاف، باب 1، موجود است.
عندي مال فأقضي عنك. قال: فكلّمه. قال: فلبس نعله؛ فقلت له: يا بن رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم أنسيت اعتكافك؟ فقال عليه السلام: لم أنس، و لكنّي سمعت أبي يحدّث عن جدّي رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله و سلم أنّه قال: من سعى في حاجة أخيه المسلم فكأنّما عبد اللّٰه عزّ و جلّ تسعة آلاف سنة صائماً نهاره و قائماً ليله». ابن مهران مىگويد: امام مجتبى عليه السلام اعتكاف كرده بودند كه مردى خدمت حضرت آمد و گفت: اى پسر رسول خدا، من به فلان شخص بدهكارم و توان پرداخت ندارم، و مىخواهد مرا به زندان بيفكند. امام مجتبى عليه السلام فرمودند: سوگند به خدا نزد من مالى وجود ندارد كه بدهى تو را بپردازم. آن مرد گفت: پس با او صحبت كن (واسطه بشو). ابن مهران گويد: حضرت كفشش را پوشيد كه از مسجد خارج شود، به آن حضرت عرض كردم:
اى پسر رسول خدا، آيا فراموش كردهايد كه در حال اعتكاف به سر مىبريد (و معتكف نبايد از مسجد خارج شود)؟ فرمود: فراموش نكردهام، ولى از پدرم شنيدم كه
از جدّم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حديث كرد كه فرمود:
هركس در برآوردن حاجت برادر مسلمانش كوشش كند، مثل اين است كه خداوند را به مقدار نُه هزار سال كه روزهايش را روزه گرفته و شبهايش را به عبادت ايستاده باشد، عبادت كرده باشد. «1» روايت فوق، علاوه بر اين كه عبادت بودن اعتكاف را مىرساند، بيانگر اهمّيت برآوردن حاجت مسلمان نيز مىباشد.
3) اجماع
دليل ديگر بر عبادت بودن اعتكاف، اجماع و اتّفاق نظر همه مسلمانان است كه هم آن را گفتهاند و هم بدان عمل كرده و عمل مىكنند.
4) عقل
دليل ديگر، حكم عقل است كه ماندن و توقّف در خانه
______________________________
(1). وسائل الشيعة، ابواب اعتكاف، باب 7، حديث 4.
محبوب را از مهمترين آرزوهاى حبيب مىداند. حبيب اميدوار است كه از افاضات محبوب بهرهمند و از توجّهات و كرامات او بيشتر استفاده نمايد. چرا چنين نباشد؟ و حال آن كه ملاحظه شد خداوند متعال به خليل خود حضرت ابراهيم عليه السلام امر نمود كه خانهاش را براى اعتكافكنندگان تطهير نمايد؛ و با چنين دستورى، آيا هيچ عاقلى احتمال ردّ و نااميد كردن معتكف را مىدهد؟ هرگز، هرگز، مخلوقى كه خانهاش را براى واردين مهيّا مىكند، كسى را از درب آن ردّ نمىكند، تا چه رسد به ربّ العالمين.
احكام و اقسام اعتكاف
اعتكاف در اصل عملى مستحبّ است و با نذر، قسم، عهد و يا اجاره واجب مىشود (به لحاظ اين كه عمل به نذر، قسم، عهد و اجاره واجب است)؛ امّا اعتكافِ زن اگر با حقّ شوهر منافات داشته باشد، حرام است؛ و همچنين اعتكاف فرزند در صورتى كه موجب اذيّت پدر و مادر گردد، حرام مىباشد.
مقدار اعتكاف
اعتكاف به مقدار كمتر از سه روز صحيح نيست، ولى زيادتر از سه روز مانعى ندارد؛ هرچند مقدار زيادتر، يك روز، يا نصف روز، يا يك شب و يا نصف شب باشد. يادآور مىشوم: بعد از آن كه شخص مسلمان دو روز در مسجد معتكف شد، اعتكاف روز سوّم واجب مىشود؛ هرچند اصل آن مستحبّ بوده باشد؛ و اگر به مدّت پنج روز در اعتكاف ماند، اعتكاف روز ششم واجب مىشود؛ و اگر هشت روز معتكف شدند، اعتكاف روز نهم واجب مىشود. بلى، چنانچه اعتكاف مستحب باشد، مىتوانند در روز اوّل و دوم تا قبل از مغرب، از ادامه آن صرف نظر كنند و نيّت قطع اعتكاف كنند؛ امّا اگر روز دوّم را تا مغرب به قصد اعتكاف در مسجد توقّف نمودند، اعتكاف روز سوّم بر شخص واجب مىشود.
شرط بهم زدن اعتكاف
كسانى كه قصد اعتكاف دارند، مىتوانند در حين نيّت اعتكاف، شرط كنند كه در ايّام اعتكاف، هر زمانى كه
خواستند اعتكاف خود را بهم بزنند؛ هرچند روز سوّم باشد و عذر و عارضهاى پيش نيايد، به عنوان مثال: هنگام نيّت در روز اوّل بگويند: «للّٰه عَليّ أنْ اعْتَكِفَ بِشَرْطِ أنْ يَكُونَ لِي الرُّجُوعُ عِنْدَ عُرُوضِ كَذَا، أوْ مُطْلَقاً». يا به فارسى بگويند: «براى خدا بر عهده من است كه براى خدا اعتكاف كنم، به شرط اين كه اگر فلان عارضه و فلان عذر برايم پيش آمد، يا هرچند عارضه و عذرى برايم پيش نيايد، بتوانم اعتكاف خود را بهم بزنم و از ادامه آن صرفنظر كنم». با چنين شرطى، افراد هر وقت مايل بودند مىتوانند اعتكاف خود را بهم بزنند و روزه خود را افطار نمايند و اگر خواستند، از مسجد خارج شوند، هرچند روز سوّم باشد؛ و در اين صورت، قضا نيز واجب نمىباشد. بلى بايد اين شرط هنگام نيّت ذكر شود و در صورتى كه قبل يا بعد از آن بگويند، اثرى ندارد.
مكان اعتكاف
يكى از شرايط صحّت اعتكاف اين است كه در مسجد جامع باشد و در صورت امكان احتياط، اين است كه افراد در مسجد الحرام، يا مسجد النّبى، يا مسجد كوفه و يا مسجد بصره اعتكاف كنند. مسجد جامع- اعمّ از مساجد شهر و روستا- مسجدى است كه در آن عموم مردم رفت و آمد دارند و اجتماعات عمومى در آن زياد است و به صورت مرتّب در آن مسجد با حضور قشرهاى مختلف مردم، نماز جماعت برپا مىشود و اختصاص به گروه خاصى ندارد؛ در طول سال داير، و رفت و آمد در آن جريان دارد. در غير مسجد جامع- مانند: مسجد بازار- اعتكاف صحيح نيست؛ و در صورتى كه در شهرى دو مسجد جامع يا بيشتر وجود دارد، افراد مىتوانند براى اعتكاف، هر كدام از آنها را كه مايل بودند، انتخاب كنند؛ ولى انتخاب آن كه بيشتر محلّ عبادت مردم باتقوا و با ورع است و يا جمعيّت نماز جماعتش زيادتر است، رجحان دارد.
شرايط صحت اعتكاف
1- ايمان؛ 2- عقل؛ 3- قصد قربت؛ (كه اگر از روى ريا اعتكاف كنند، يا قسمتى از آن را ريايى انجام دهند، باطل مىشود؛ و در اين جهت، اعتكاف با نماز فرقى ندارد.) 4- نيّت اعتكاف و توقّف در مسجد قبل از طلوع فجر (قبل از اذان صبح) تا مغرب روز سوّم؛ و تعيين كنند كه اعتكافشان واجب است (كه با نذر يا غير آن واجب شده) و يا مستحبّ. 5- روزه گرفتن در ايّام اعتكاف؛ 6- اين كه اعتكاف از سه روز كمتر نباشد؛ و اگر كمتر از سه روز نيّت كنند، اعتكاف باطل است؛ و افراد مىتوانند بيشتر از سه روز را براى معتكف شدن نيّت كنند، به تفصيلى كه قبلًا بيان شد. 7- در مسجد جامع باشد؛ 8- روزهاى اعتكاف را بايد بطور مستمرّ در مسجد توقّف كنند و نبايد از مسجد خارج شوند، مگر براى كارى
ضرورى؛ آنهم اگر طولانى شود به طورى كه صورت اعتكاف بهم بخورد، اعتكاف باطل مىشود.
زمان اعتكاف
اعتكاف در تمام روزهاى سال صحيح است، جز روز عيد فطر و قربان كه روزه گرفتن در اين دو روز حرام است.
افضل اوقات اعتكاف ماه رمضان، به خصوص دهۀ آخر آن مىباشد. در روايات ائمه معصومين عليهم السلام وارد شده است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هميشه در ماه رمضان و در دهه آخر آن اعتكاف مىفرمودند. «1» امّا اينكه مرسوم شده در خصوص ايّام البيض ماه رجب، اعتكاف مىكنند، ظاهراً وجه آن روايتى است كه ابن بابويه و شيخ طوسى و سيّد بن طاوس قدس سرهم نقل فرمودهاند؛ و ما در اين رابطه، عبارات «زاد المعاد» علّامه مجلسى قدس سرّه را كه در ضمن اعمال ماه رجب مرقوم فرموده است، مىآوريم.
______________________________
(1). ر. ك: وسائل الشيعة، باب 1 از ابواب اعتكاف.
عمل امّ داود
علّامه مجلسى قدس سرّه فرموده است: و بدان كه عمده اعمال نيمۀ رجب، دعاى امّ داود است كه ابن بابويه و شيخ طوسى و سيّد بن طاوس رحمهم الله به سندهاى معتبر آن روايت كردهاند؛ و براى برآمدن حاجات، كشف كربات و دفع ظالمان مجرّب است. خلاصۀ رواياتش آن است كه فاطمه مادر داود بن الحسن پسرزادۀ امام حسن مجتبى عليه السلام و دايۀ حضرت امام جعفر صادق عليه السلام كه آن حضرت را به شير داود شير داده بود، چنين نقل مىكند چون محمّد بن عبد الله بن الحسن در مدينه خروج كرده، منصور دوانيقى لشكر فرستاد؛ او و برادرش ابراهيم را شهيد كردند و عبد الله بن الحسن و جمعى از سادات حسنى را با غل و زنجير از مدينه به عراق بردند كه داود نيز در ميان ايشان بود. امّ دواد گفت: چون مدّتى از حبس فرزند من گذشت و از او خبرى به من نرسيد، پيوسته دعا و تضرّع مىكردم و از صلحا، نيكان و برادران مؤمن استدعاى دعا مىنمودم، ايشان نيز تقصير نمىكردند؛ لكن مطلقا اثر استجابت
نمىيافتم. گاه خبر به من مىرسيد كه داود را كشتهاند و گاه مىگفتند كه او را با پسر عموهايش در زير عمارت، زنده گذاشتهاند؛ روز به روز، مصيبت من زيادتر و اندوه من بيشتر مىشد، تا جائى كه از غم او گداختم و پير شدم و از ملاقات او نااميد گرديدم. تا آنكه شنيدم حضرت صادق عليه السلام را علّتى عارض شده است. به عيادت آن حضرت رفتم، احوال گرفتم و دعا كردم؛ چون خواستم برگردم، حضرت فرمودند: از داود چه خبر دارى؟ و من شير داود را به آن حضرت داده بودم. چون نام داود را شنيدم، گريستم و عرض كردم: فداى تو شوم، داود كجاست؟! او در عراق محبوس بوده و من از ملاقات او قطع اميد كردهام؛ و از شما التماس دعا دارم كه او را دعا كنيد؛ او برادر رضاعى شماست. حضرت فرمودند: چرا غافلى از دعاى استفتاح و دعاى اجابت و نجاح؟، و آن دعائى است كه درهاى آسمان براى آن گشوده مىشود و ملائكه از خواننده آن استقبال نموده و او را به اجابت دعايش بشارت مىدهند. دعائى كه از مجيب الدّعوات محجوب نمىگردد و خوانندۀ آن را به غير
از بهشت، ثوابى نيست. امّ داود عرض كرد: اى فرزند طاهرين و راستگويان، آن دعا چيست؟ حضرت فرمودند: اى مادر داود! ماه محترم يعنى ماه رجب، نزديك شده و آن ماهى است مبارك و محترم، و حرمت آن عظيم، و دعاها در آن مستجاب است؛ و چون آن ماه درآيد، روزهاى سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم آن را كه ايّام البيضاند، روزه بدار. پس، حضرت كيفيّت آن عمل را تعليم او نمود و فرمود:
اين دعا را حفظ كن و به همه كس تعليم مكن كه مىترسم به دست كسى افتد كه از براى امر باطل و نامشروعى اين دعا را بخواند. به درستى كه اين دعا بسيار شريف بوده و مشتمل است بر اسم اعظم خدا و هر كه آن را بخواند، البته حاجت او برآورده مىشود؛ و اگر درهاى زمين و آسمان، همه بسته شود يا درها، ميان تو و حاجتت حايل باشند، چون اين دعا را بخوانى، البته حق تعالى رسيدن تو را به مطلب آسان مىگرداند، و حاجت تو را برمىآورد. هر كه اين دعا را بخواند، خداوند آن را مستجاب
مىگرداند، خواه مرد باشد و خواه زن؛ و اگر جنّ و انس همه دشمن فرزند تو باشند، خداوندِ قادر، كفايت شرّ دشمنان از او مىكند و زبان ايشان را مىبندد و ايشان را منقاد فرزند تو مىگرداند. امّ داود گفت: حضرت اين دعا را براى من نوشت و به خانه برگشتم و چون ماه رجب داخل شد، آنچه حضرت فرموده بود، به عمل آوردم و در شب شانزدهم نماز شام و خفتن را ادا كردم و از روزه افطار نموده، قدرى عبادت كردم و به خواب رفتم. در خواب جميع ملائكه و پيغمبران و شهدا و عُبّاد را كه من بر ايشان صلوات فرستاده بودم ديدم. حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مرا خطاب فرمود: اى مادر داود! بشارت باد تو را، اين جماعت را كه مىبينى، همه برادران و ياوران و شفيعان تواند و از براى تو طلب آمرزش مىكنند؛ و بشارت مىدهند تو را به آن كه حاجتت برآورده شده است؛ پس، بشارت دهند تو را به آمرزش خدا و خشنودى خدا؛ و خدا تو را جزاى خير دهد؛ شادباش، كه حقّ تعالى فرزند تو را حفظ مىكند و به تو برمىگرداند.
إن شاء اللّٰه تعالى.
امّ داود گفت: من از خواب بيدار شدم و بعد از آن، به آن قدر زمان كه سوار تندروى از عراق به مدينه آيد، داود به نزد من آمد و گفت: اى مادر! من در عراق در زندان بسيار تنگ و سنگينى، در بند و زنجير بودم و از خلاص شدن نااميد بودم؛ چون شب نيمۀ ماه رجب فرا رسيد، در خواب ديدم كه بلندىهاى زمين هموار گرديد و تو را ديدم كه بر روى حصير نماز خود نشسته بودى و بر دور تو مردانى چند بودند كه سرهاى ايشان در آسمان بود و پاهايشان در زمين، و تسبيح و تنزيه خدا مىكردند؛ پس، يكى از ايشان كه از همه خوشروتر و خوشبوتر بوده، و جامههاى بسيار پاكيزه در برداشت، و گمان كردم حضرت رسالت پناه صلى الله عليه و آله و سلم، جدّ من است، به من خطاب كرد: بشارت باد تو را اى فرزند عجوزۀ صالحه كه حق تعالى دعاى مادرت را در حقّ تو مستجاب كرد. چون بيدار شدم، فرستادگان منصور دوانيقى به در زندان رسيده، به طلب من آمده بودند؛ در نيمه شب مرا به نزد او بردند؛ پس امر كرد كه زنجيرها را از تن من برداشتند و ده هزار درهم- كه به حساب آن زمان زياده از هزار تومان
بوده- به من عطا كرد و دستور داد كه مرا بر شتر راهوار سوار كنند و به نهايت سرعت به مدينه بياورند. امّ داود گفت: من داود را به خدمت حضرت صادق عليه السلام بردم. حضرت فرمود: سبب خلاص تو آن بود كه منصور حضرت امير المؤمنين عليه السلام را در خواب ديد كه به او فرمود:
فرزند مرا رها كن؛ و اگر نكنى، تو را در اين آتش مىاندازم؛ چون نظر كرد، درياى آتشى در زير پاى خود ديد. پس از آن كه از خواب بيدار شد، از كرده خود پشيمان گرديد و تو را رها كرد. كيفيّت اين عمل شريف امّ داود گفت: حضرت صادق عليه السلام فرمود: روز سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب را روزه بدار و در روز پانزدهم در وقت زوال (ظهر شرعى) غسل كن …؛ و به روايت ديگر، نزديك به زوال، غسل كن؛ و چون زوال شد، پاكيزهترين جامههاى خود را بپوش و به خانه خلوتى برو و سعى كن كه كسى به نزد تو نيايد تا تو را مشغول گرداند و با تو سخن بگويد. ابتدا هشت ركعت نماز نافلۀ زوال را به عمل آور و ركوع و سجود آنها را خوب به عمل آور … ادامه
اعمال و دعاها در «مفاتيح الجنان» ضمن اعمال نيمه رجب آمده است، به آنجا مراجعه شود. «1» يادآورى در اين روايت نيامده است كه حضرت فرموده باشند اين اعمال در مسجد و در حال اعتكاف انجام شود؛ بنابراين، كسانى كه از اعتكاف معذور هستند و يا براى آنها مشكل است، طبق اين روايت مىتوانند عمل امّ داود را در غير مسجد و در غير حال اعتكاف بجا آورند؛ و حتّى (مثلًا) مىتوانند فقط سوّمين روز آن ايّام كه نيمه رجب است، در مسجد حاضر و اعمال را در مسجد، همراه اعتكافكنندگان انجام دهند؛ إن شاء اللّٰه به حاجاتشان مىرسند.
محرّمات حال اعتكاف
پنج چيز بر معتكف حرام است: 1) امور شهويّه مربوط به زنان، مثل آميزش، لمس كردن
______________________________
(1). داستان و عمل امّ داود، در بحار الأنوار، ج 98، ص 398، كتاب اعمال السنين و الشهور، باب 26، باب عمل خصوص ليلة النصف من رجب و يومها … نيز ذكر گرديده است.
و بوسيدن از روى شهوت؛ ولى نگاه التذاذى به همسر حرام نيست؛ هر چند احتياط آن است كه از آن اجتناب كنند. 2) استمناء بنا بر احتياط. 3) بو كردن عطر و ريحان (سبزىها و گلهاى خوشبو) اگر با لذّت باشد. 4) خريدوفروش؛ ولى اگر براى غذا و نيازهاى روزانه ناچار باشد و نتواند كسى را وكيل در خريد كند، مىتواند به مقدار حاجت خريد كند و حرام نيست. 5) بحث و جدال در مسائل دنيوى، دينى و علمى، در صورتى كه به قصد اظهار فضل و به منظور غلبه بر مخاطب باشد؛ ولى چنانچه به قصد اثبات حق و اظهار مطلب علمى باشد، مانعى ندارد.
مبطلات اعتكاف
چيزهايى كه اعتكاف را باطل مىكند، عبارت است از: 1) تمام چيزهايى كه روزه را باطل مىكند، اگر در روز واقع شود، اعتكاف را باطل مىكند؛ (مبطلات روزه، در صورتى كه در روز اتفاق بيفتد، مبطل اعتكاف نيز مىباشد.)
چون شرط صحّت اعتكاف، روزه است و هرگاه روزه باطل شد، اعتكاف نيز قهراً باطل مىشود. 2) مطلق آميزش مبطل است، چه در روز واقع شود و چه در شب. همچنين لمس و تقبيل اگر از روى شهوت باشد، اعتكاف را باطل مىكند؛ و بنابر احتياط، ارتكاب ساير محرمات نيز موجب بطلان اعتكاف مىشود. امّا چنانچه سهواً مرتكب يكى از محرّمات اعتكاف شدند، اعتكاف باطل نمىشود؛ مگر آميزش كه اگر سهواً نيز انجام شود، اعتكاف نيز باطل مىشود. يادآورى چنانچه اعتكاف را به يكى از مبطلات باطل كردند، در صورتى كه آن اعتكاف واجب بوده، واجب است آن را قضا كنند؛ و همچنين در صورتى كه مستحبّ بوده، ولى بعد از دو روز اوّل آن را باطل كنند؛ امّا اگر اعتكاف، اعتكاف مستحبّ بوده و در دو روز اوّل آن را باطل كردند، قضا ندارد. در ضمن، در مواردى كه قضاى اعتكاف واجب مىشود، واجب نيست فوراً قضاى آن را بجا آورند.
كفّاره باطل كردن اعتكاف
اگر اعتكاف واجب را با آميزش باطل كردند، كفّاره بر آنها واجب مىشود؛ و كفّاره باطل كردن اعتكاف، مثل كفّاره باطل كردن روزه ماه رمضان است. امّا اگر آن را با ارتكاب ساير محرّمات باطل كردند، بنا بر احتياط مستحبّ، كفّاره دارد و كفّاره آن نيز مثل كفّاره باطل كردن روزه است. البته درباره اعتكاف مسائل زيادى وجود دارد كه در كتب مربوطه بيان شده است و چون كمتر مورد ابتلا بوده و بناى اين جزوه بر اختصار است، لذا از آنها صرف نظر كردم.
فوائد و اثرات اعتكاف
اين عبادت- علاوه بر اين كه تأسّى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم است و داراى ثواب عظيم مىباشد- اثر عميقى در تصفيه روح مىگذارد، انسان را متوجّه پروردگار مىكند و موجب توجّه مخصوص به معنويات و عالم آخرت مىشود. زيرا، در اعتكاف، دورى از مسائل دنيا و ماديّات و زندگىِ حيوانى و امور شهوانى محقّق مىشود؛ و انسان ارتباط خود را با
خانه، همسر، فرزند و ساير مظاهر و علايق دنيوى قطع، و در مقابل، ارتباطش را- با بودن در خانه خدا، با گرفتن روزه و اشتغال به تلاوت قرآن و دعا- با خالق خود هرچه بهتر و بيشتر برقرار مىكند؛ به خصوص اگر عمل امّ داود و آن سورهها و دعاها را در فضاى معنوى اعتكاف، با كمال توجّه و اخلاص بخواند و به پايان برساند.
آداب اعتكاف
برخى از آداب اعتكاف در ضمن يكصد پرسش و پاسخ همين جزوه آمده است، ولى مناسب ديدم علاوه بر آنها تذكر ديگرى نيز بدهم. از آنجا كه مراسم اعتكاف در مساجد و به صورت دستهجمعى برگزار مىشود، لازم است اعتكافكنندگان به وظايف اجتماعى و حقوق ديگران بيشتر توجه داشته، و آداب دعا و عبادات دسته جمعى را بهتر رعايت كنند. چه آن كه رعايت حال ديگران در هنگام استراحت و در رفت و آمدها و به خصوص در هنگام خواندن دعاها لازم و ضرورى است؛ و عقل، عرف و شرع بر آن سفارش
و تأكيد دارد. در اين رابطه دو مطلب بيشتر سفارش شده است: 1- كيفيّت دعا خواندن. 2- رعايت حقوق ديگران.
مطلب اوّل: بهترين دعاها، دعاى با خشوع و پنهانى است
راجع به خواندن دعا در حال خشوع و بطور آهسته و پنهان، خداوند متعال در قرآن كريم فرموده است: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً إِنَّهُ لٰا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ» «1» «خداى خود را به تضرّع و زارى و به صداى آهسته بخوانيد كه خداوند هرگز تجاوزكاران را دوست نمىدارد». همچنين خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است: «وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ
______________________________
________________________________________
لنكرانى، محمد فاضل موحدى، اعتكاف و احكام آن، در يك جلد، مركز فقهى ائمه اطهار عليهم السلام، قم – ايران، اول، 1427 ه ق
سلام ودرود بر سرباز گمنام عالی بود…موفق باشید.
سلام و درود بر رییس آذرباد شما هم موفق باشید فقط بخش پیام خصوصی مشکل اساسی داره و پیام ارسال نمیشه تقاضامندم … 😥
چشم دارم درستش می کنم…یه کم زمان میبره…