قفقفق

بهشت جاويد:

هر نفس آواز عشق، مى‏رسد از چپ و راست – – ما به فلك مى‏رويم، عزم تماشا كه راست؟

خود زفلك برتريم، وز ملك افزون تريم – – زين دو چرا نگذريم؟ منزل ما كبرياست

((مولوى)) از ((بهشت)) در قرآن كريم و نهج البلاغه و روايات ائمه طاهرين عليه‏السلام غالبا به ((جنة)) تعبير شده است، و درباره اين واژه گفته‏اند: جنت به فتح جيم به معنى بهشت و بستان، و جمع آن جنان و جنات است و نيز هر باغى است كه داراى درختان باشد، و زمين از درختان آن پوشيده شده باشد، و بهشت را كه جنت گويند يا به خاطر شباهت به باغ‏هاى زمين است، و يا به خاطر مستور و پوشيده شدن نعمت‏هاى آن از انظار مى‏باشد. صاحب مقاييس اللغة گويد: ((جنت جايى است كه مسلمين در آخرت به آنجا رفته و ثواب مستور و پوشيده‏اى است از آنها.)) و نيز گويد: ((جنت بستان است، زيرا درختان با برگ‏هاى خود آن را مى‏پوشانند)). – دائرة الفرائد در فرهنگ قرآن، دكتر محقق، ج 5.? در نهج البلاغه محورهاى گوناگونى براى بهشت طرح شده است كه هر محورى تحت عنوان مخصوصى تقديم خوانندگان گرامى مى‏گردد:

بهشت چگونه مكانى است؟

امام عليه‏السلام درباره تقوا پيشگان فرمود:

يخلده فيما اشتهت نفسه، و ينزله منزل الكرامة عنده فى دار اصطعنها لنفسه، ظلها عرشه، و نورها بهجته، و زوارها ملائكته و رفقائها رسله… – نهج، فيض، خ 182، صبحى خ 183.?

((…خداوند او انسان پارسا و با تقوا را در آنجا كه خود مى‏خواهد زندگى جاويد مى‏دهد، و در نزد خود در جايگاه گرامى و با ارزش منزل مى‏دهد، در سرايى كه خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سايبان آن عرش او، و روشنايى آن، خوشنودى او، و ديدار كنندگان آن، فرشتگان، و دوستان آن، پيامبران مى‏باشند…))
خادمان بهشت:

در توصيف فرشتگان فرمود:

…و منهم ألحظة لعباده، و السدنة لأبواب جنانه… – نهج، فيضى و صبحى، خ 1.?

((…و برخى از آنان فرشتگان نگهبانان بندگان خدا، و خدمتگذاران دروازه‏هاى بهشت او هستند…))

نعمت‏هاى بهشت:

…فلور ميت ببصر قلبك نحوما يوصف لك منها لعزقت نفسك عن بدائع ما أخرج الى الدنيا من شهواتها و لذاتها، و زخارف مناظرها و لذهلت بالكفر فى اصطفاق أشجار غيبت عروقها فى كثبان المشك على سواحل أنهارها، و فى تعليق تغليق كبائس اللولوء الرطب فى عساليجها و أفنائها و طلوع تلك الثمار مختلفة فى غلف أكمامها، تجنى من غير تكلف فتأتى على منية مجتنيها و يطاف على نزالها فى أفنية قصورها بالأعسال المصفقة، و الخمور المروقة قوم لم تزل الكرامة تتمادى بهم حتى حلوا دار القرار و أمنوا نقلة الأسفار، فلو شغلت قلبك أيها المستمع بالوصول الى ما يهجم عليك من تلك المناظر المونفة، لزهقت نفسك شوقا اليها و لتحملت من مجلسى هذا الى مجاورة أهل القبور استعجالا بها، جعلنا الله و اياكم ممن يسعى بقبله الى منازل الأبرار برحمته . – نهج، فيض، خ 164، صبحى، خ 165.?

((…پس اگر با ديده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنيا، همچون شهوت‏ها و خوشى‏ها و زيورها و منظره‏هاى دل‏انگيز و زيباى آن كه براى تو آفريده شده است بيزارى جسته و با انديشيدن در صداى برگ‏هاى درختانى كه در اثر وزش نسيم پديد مى‏آيد و ريشه‏هاى آن درختان در درون تپه‏هايى از مشك بر ساحل جوى‏هاى بهشت پنهان گرديده است، و نيز با انديشيدن در خوشه‏هاى مرواريد، و شاخه‏هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن ميوه‏ها به صورت‏هاى گوناگون، در پوست شكوفه‏هاى آن درختان، جان تو حيران و سرگردان و از خود بيخود مى‏گردد. انديشيدن در آن ميوه‏هايى كه بدون زحمت چيده شده و به آن گونه كه چيننده بخواهد حاضر مى‏شود و براى ساكنان آن در گرداگرد كاخ‏هاى آن، عسل‏هاى صاف و خالص، و شراب‏هاى تصفيه شده به چرخش در مى‏آيد. اهل بهشت گروهى هستند كه همواره بزرگوارى شامل آنان شده تا اينكه به سراى آرامش بهشت جاويد رسيده و از نقل مكان‏ها و سفرها آسوده گردند، پس اى شنونده! اگر دل خود را از هر چيزى بازداشته، و به رسيدن به آن منظره‏هاى شگفت‏انگيز مشغول گردانى، جان تو در اشتياق بهشت پرواز نموده و براى تعجيل در رسيدن به آن، مجلس سخنرانى مرا رها نموده و همسايگى به گور خوابيدگان را بر خواهى گزيد. خداوند ما و شما را از كسانى قرار بدهد كه با رحمت خداوند و با تمام وجود براى رسيدن به جايگاه نيكان تلاش مى‏نمايند.))

…فاما أهل الطاعة فاثابهم بجواره، و خلدهم فى داره، حيث لا يظعن النزال، و لا تتغيربهم الحال و لا تنوبهم الأفزاع و لا تنالهم الأسقام و لا تعرض لهم الأخطار و لا تشخصهم الأسفار… – نهج، فيض، خ 108، صبحى، خ 109.?

((…پس آنان كه پيرو و مطيع خداوند هستند، خداوند به آنان پاداش همجوارى با خود را بخشيده و در سراى خود آنان را زندگانى جاويد داده است. آن جايى كه وارد شوندگان آن بيرون نيايند و حال آنان دگرگون نشود، ترس‏ها بدانان روى نياورد و بيمارى‏ها به آنان نرسد و به خطرها گرفتار نگردند و سفرها آنان را به رنج نيندازد…)) كفى بالجنة ثوابا و نوالا. – نهج، فيض، خ 82، صبحى، خ 83.? ((…بهشت به عنوان پاداش و رسيدن به نعمت‏ها بس است…))

…و ليس شى‏ء بخير من الخير الا ثوابه، و كل شى‏ء من الدنيا سماعه أعظم من عيانه، و كل شى‏ء من الأخرة عيانه أعظم من سماعه فليكفكم من العيان السماع و من الغيب الخير، و اعلموا أن ما نقص من الدنيا و زاد فى الاخرة خير مما نقص من الاخرة و زاد فى الدنيا . – نهج، فيض، خ 113، صبحى، خ 114.?

((…و هيچ نيكى بهتر از نيكى ديگر نيست جز پاداش خداوند، و هر چيزى از نعمت‏هاى دنيا شنيدنش بزرگتر مهمتر و با عظمت‏تر از ديدن آن، و هر چيزى از آخرت، ديدن آن، بزرگتر از شنيدنش است نعمت‏هاى دنيا وصفشان بهتر از ديدنشان، ولى نعمت‏هاى آخرت ديدنشان بهتر از وصفشان است پس هم اكنون كه در دنيا زندگى مى‏كنيد و شما را ياراى ديدن نعمت‏هاى آخرت نيست به شنيدن نعمت‏هاى آخرت به جاى ديدن نعمت‏هاى آن، و نيز به خبرهاى غيبى از جهان رستاخيز به جاى ديدن آنچه كه اكنون از ديدگان شما پنهان است بسنده كنيد، و بدانيد آنچه از دنيا كاهش يافته و بر آخرت افزوده گردد، بهتر است از آنچه كه از آخرت كاهش يافته و بر دنيا افزوده گردد…))

…لا ينقطع نعيمها، و لا يهرم خالدها و لا يبأس ييأس ساكنها . – نهج، فيض، خ 84، صبحى، خ 85.?

((…نعمت‏هاى آن زوال ناپذير است، كسى كه در بهشت جاويد جاى بگيرد، پير و شكسته نمى‏شود و كسى كه در آن سكونت گزيند، نيازمند نااميد نخواهد شد…))

درجات بهشتيان:

…درجات متفاضلات و منازل متفاوتات…– همان.? ((…بهشت داراى درجه‏ها و رتبه‏هايى است كه برخى بر برخى ديگر برترى دارد، و داراى جايگاه‏هايى است كه از يكديگر متمايزند…)) از اين سخن به روشنى به دست مى‏آيد كه اهل بهشت همه در يك پايه نيستند، بلكه بر اساس اعتقاد و عمل و فكر، داراى پايه‏ها و مراتب و درجات گوناگون مى‏شوند، گروهى در بالاترين رتبه‏هاى بهشت، و گروهى ديگر در پايين‏ترين رتبه‏هاى آن، و گروهى نيز در ميانه اين دو دسته قرار دارند و اين گروه نيز خود داراى درجات گوناگون مى‏باشند. چنانكه امام عليه‏السلام درباره فضيلت جهاد و مجاهدان فرمود:

فان الجهاد باب من أبواب الجنة، فتحه الله لخاصة أوليائه… – نهج، فيض و صبحى، خ 27.?

((پس به راستى كه پيكار در راه خدا دروازه‏اى از دروازه‏هاى بهشت است كه خداوند آن را براى دوستان مخصوص خود گشوده است…)) ظاهرا مقصود امام عليه‏السلام از دروازه همان جايگاه و درجه و رتبه ارزش و عظمت نعمت‏ها است، و گرنه تنها ورود از يك دروازه نمى‏تواند ملاك ارزش باشد. بنابراين، مقصود از دروازه‏هاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجه‏اى از بهشت است كه ويژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند.

author-avatar

درباره بسیجی

حب الحسین رشته تحصیل ماست. دانشجوی کارشناسی ارشد شیعه شناسی-کلام... طلبه سطح سه حوزه http://karbala-2.kowsarblog.ir/

دیدگاهی در مورد “بهشت چگونه مکانی است؟؟؟

  1. سلام ودرود خیلی عالی بود… 😛

  2. سرباز گمنام گفت:

    سلام خیلی ممنون رئیس قابل نداشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *