زمينهها و راههاي تحقق عدالت
اجراي عدالت، چون ديگر مسائل اجتماعي، به زمينة مناسب نياز دارد. درتعاليم علوي، اصول و معيارهاي فراواني وجود دارد كه جامعه را به طوربنيادين به حقگرايي و دادگري سوق ميدهد و عدالت را در انديشهها نهادينهميسازد. بخشي از اين اصول عبارت است از:
1. زمينههاي فرهنگي
أ . رعايت حقوق انسانها
در مكتب علوي، رعايت حقوق انسانها جايگاهي ويژه دارد. در اينمكتب، جامعة انساني جامعهاي خدايي است و خدمت به انسان، سبب قرب بهخداي متعال ميشود. حقوق انسان در حق خدا ريشه دارد و حقوق الاهيخاستگاه اصلي حقوق انسان است. امام علي (ع) ميفرمايد:
خداي متعال، رعايت حقوق بندگانش را مقدمهاي براي رعايت حقوقخود قرار داد. پس هر كه به اداي حقوق بندگان خدا قيام كند، اين خودسبب قيام به اداي حقوق خدا خواهد شد.
هر انسان، راه رسيدن انسان ديگر به خداوند است و راه تكامل اجتماعي وعروج معنوي انسان، از مسيري به نام انسان ميگذرد؛ يعني كمك به انسان بسترتكامل آدمي و راه خشنودي خدا و قرب به او است. راز اين امر در جايگاهانسان نهفته است. انسان، ارزشمندترين پديده است و حريم و حُرمت او برهمة تكليفها و حرمتها برتري دارد. در اين انديشه، هيچ حقوقي با حق وحرمت انسان توان برابري ندارد. و در موارد تزاحم، حقوق انسان اصل ومعيار قرار ميگيرد. بر اساس اين ديدگاه، توحيد و خداباوري، به انسان باوريميانجامد و انسان باوري در درون خداباوري و دينداري قرار ميگيرد.از اين رو، ايمان به خدا بزرگترين پشتوانة انسان و ارج نهادن به شخصيت ومنزلت انساني است. امام علي(ع) ميفرمايد:
… هنگامي كه پيامبر مرا به يمن روانه كرد، گفت: اي علي، با كسي پيشاز آن كه وي را دعوت به اسلام كرده باشيم، كارزار مكن. به خداسوگند كه اگر فردي را به دست تو هدايت كند، براي تو بهتر است ازهمة آنچه خورشيد بر آن طلوع و غروب كرده است… .
انسانها خانوادهاي يگانهاند كه خانوادة خدايي خوانده ميشوند؛مسؤوليت در برابر انسان، در حقيقت مسؤوليت در برابر خدا است.امامعلي(ع) ميفرمايد:
همة شما خانوادة خداييد و خداي سبحان سرپرست و كفيل خانوادةخود خواهد بود.
اين گونه نگاه به انسان در سراسر گفتار و كردار امام موج ميزند ونهجالبلاغه به راستي كتاب انسان است؛ كتاب انسانهاي محروم و گرسنه؛كتاب شور و سوزهاي كران ناپيداي امام علي(ع) در برابر دردهاي انساني.علي(ع) در نيكي به انسانها و رعايت حقوق آنها، به باورهاشان توجهنميكند. وقتي انسان غيرمسلمان، در قلمرو فرمانروايياش ستم ميبيند، ازسوداي دل ناله سر ميدهد و ميگويد:
به من خبر رسيده است كه مردي از لشكريان متجاوز معاويه بر زنيمسلمان يا كافر در ذمة اسلام وارد شده و خلخال و دستبند وگوشوارهاش را به زور ستانده است. اگر مسلماني پس از اين از اندوهبميرد، نبايد سرزنش شود؛ بلكه سزاوار است در چنين غصهايبميرد.
چنين بينشي دربارة انسان، زمينة فرهنگي عدالت اجتماعي و تن دادن بهحقوق انسانها را سامان ميدهد. در تعاليم علوي، مسائلي چون تربيت وارزشهاي اخلاقي، مسؤوليتهاي مالي، مددكاري اجتماعي و مشاركتثروتمندان و بينوايان نيز وجود دارد كه در پديد آوردن زمينههاي فرهنگيعدالت اجتماعي بسيار سودمند است و پرداختن به آنها، نوشتاري مستقلميجويد.
ب . ظلم ستيزي
عدالت بدون ظلم ستيزي افسانه است و توازن و تعادلطلبي بدون نفيتعادل شكنان و امتيازخواهان پنداري پوچ.
در منطق امام علي (ع) تلاش براي برقراري عدل به اندازة مبارزه با ستمضرورت دارد.
لا يحمل الانسان علي الحقّ ال من ورّعهم عن الباطل.
مردمان را به عمل طبق حق وانميدارد، مگر آن كه ايشان را از باطلپرهيز دهد.
تفكيكناپذيري عدلگرايي و ظلمستيزي در كلام امام بسيار به چشم ميخورد.
با اجراي عدالت و ابزار آن ميتوان با ستمها به نبرد برخاست:
با قدرت عدالت با ظلم نبرد كنيد.
وجود ظلم در هر بخش از جامعه، و هر عضو از اندام اجتماعي، حاكميت عدلدر آن بخش را ناممكن ميسازد و به ديگر بخشها و اعضا نيز سرايت ميكند:
از لوازم عدل، دوري از هرگونه ظلم است.
امام كاظم(ع) در اين زمينه سخني ژرف و ارزنده دارد كه روشنگر تعاليمعلوي است:
عدالت را اجرا نتواند كرد، مگر كسي كه آن را به بهترين وجه اجراكند.
به بهترين وجه اجرا كردن، در پرتو قاطعيت اجرايي تحقق مييابد.قاطعيت اجرايي يعني درهم شكستن همة موانع و سدها.
ج . همكاري دولت و ملت
حقوق متقابل ملت و دولت، ترديدناپذير است. دولتها وظيفه دارند، درقلمرو و اختيارات خويش، شرايط رشد و تعالي مادي و معنوي مردم را فراهمكند و زمينة تكامل و توازن اجتماعي و دستيابي عادلانة هر كس به حق وحقوقش را فراهم سازند. مردم نيز وظيفه دارند، به تعهدات خود در برابرزمامداران وفا كنند، كارهاي جامعه را انجام دهند، مسؤوليتپذير باشند وبراي استواري جامعه تلاش كند. افراد بايد بدانند كه كارهاي فردي بُعداجتماعي نيز دارد، مجموعة تلاشهاي فردي حركتي بزرگ و پيوسته پديدميآورد، سبب بسامان شدن جامعه ميشود و حق و حقوق را حاكم ميسازد؛چنان كه امام فرمود:
حق و حقوق عزّت مييابد و نشانههاي عدالت و تعادل اجتماعيآشكار ميگردد و عدل در پهنة اجتماع فروغ ميگسترد و فرد يا گروه ويا طبقهاي در جامعه از گسترة عدالت بيرون نميماند. زماني كه رعيتحق خود را نسبت به دولت بگزارد و دولت نيز حق خود را نسبت بهمردم ادا كند، حق در ميان آنها عزت يابد و پايههاي دينشان استواريگيرد و نشانههاي عدالت برپا گردد.
2. زمينههاي اقتصادي
در اجراي عدالت اجتماعي، امام(ع) تنها به زمينههاي فرهنگي ومعيارهاي تربيتي بسنده نميكند و با وجود زيربنايي بودن اموري چون فكر وفرهنگ و اخلاق و ارزشگرايي، در همة بخشهاي زندگي به بسترسازياقتصادي ميپردازد؛ با تعاليمي اصولي در اين زمينه، جامعه را به سوي توازناقتصادي سوق ميدهد و راه دشوار عدالت اجتماعي را هموار ميسازد.پارهاي از اين معيارها به اختصار عبارت است از:
أ . عمران و آبادي زمين
ايجاد توازن اقتصادي، رفع نيازهاي همگاني و دستيابي به توسعة پايدار،در پرتو بهرهبرداريِ درست از اراضي صورت ميگيرد. امام علي(ع) درعهدنامة اشتري ميفرمايد:
… بايد توجّه تو به آباد كردنِ زمين بيش از توجّه به گرفتن خراج باشد؛چه خراج جز در نتيجة آبادي فراهم نميآيد. هر كسي بدون آباد كردنزمين خواستار خراج شود، كشور را خراب و مردم را هلاك كرده استو كار او جز اندكي راست نخواهد شد. پس اگر از زيادي ماليات(خراج) يا رسيدن آفت آسماني يا قطع شدن آب يا نيامدن باران ياخراب شدن بذر در نتيجة غرق شدن زمين در زير آب يا نابود شدنمادة غذايي از زمين شكايت كنند، بايد چنان بار مردم را سبك كني كهكارشان اصلاح شود؛ و اين كار نبايد بر تو گران افتد؛ زيرا اين اقدامهمچون ذخيرهاي است كه مردم خود آن را با آباد كردن و آراستن وپيراستن سرزمينها باز ميگردانند. علاوه بر اين، سپاسگزار تو نيزخواهند شد و خود از اين كه با عدل و داد با مردمان رفتار كردهايشادمان خواهي بود….
بسا كه در آينده حادثهاي پيش آيد كه چون در آن به ياري ايشان چشمداشته باشي، با كمال صفاي دل آن را تحمّل كنند؛ زيرا چون بلاد آبادگردد، هر چه بر عهدة مردمش نهي، انجام دهند. كه ويراني زمين از فقرمردم آن نتيجه ميشود و زماني مردمان فقير ميشوند كه واليان درانديشة جمع مال و نسبت به باقي ماندن بر سر كار خود بدگمانباشند… .
ب . سرمايهگذاري
نقش سرمايهگذاري در رشد توليد، ايجاد كار و تأمين رفاه عمومي وتعادل اقتصادي ترديدناپذير است. براي دستيابي همگان به نيازهاي خود بايدهمة امكانات و سرمايهها در جهت رشد توليد هدايت شود، فراواني كالاهاپديد آيد، نظام عرضه و تقاضاي عمومي هماهنگ گردد و قيمتها تعادليابد. امام علي(ع) ميفرمايد:
در مال راكد[ذخيره شده ] زياده [و رشد]نيست.
آن كس كه معروف (و نيكيهاي) خود را در مسير رشد (و افزايش)قرار ندهد، آن را تباه ساخته است.
در انديشة امام(ع) تهيدستي مردم، عامل ويراني و توسعهنيافتگي واستفاده نكردن يا استفادة نابهينه از امكانات بالقوه است:
و انّما يوتي’ خراب الارض من اعواز اهلها.
ويراني زمين از تهيدستي مردم آن پديد آيد.
زمامداران وظيفه دارند، بار مشكلات را از دوش مردم بردارند و اموال وسرمايههاي آنان را فزوني بخشند تا بتوانند به سرمايهگذاري و عمران و آباديروي آورند. رشد سرمايههاي مردم، عامل افزايش درآمد و رشد اقتصادي وتعادل جامعه است و دولت را در تأمين هزينههاي دولتي ياري ميدهد.امام علي (ع) در اين باره ميفرمايد:
و لا يثقلنَّ عليك شييء حفّفتَ به المؤونة عنهم، فانّه ذخر يَعودون به عليكفي عمارَةِ بلادك… .
و اين كار (كمك و ياري به مردم) نبايد بر تو گران آيد؛ زيرا اين (ياريرساني) همچون ذخيرهاي است كه مردم آن را با آباد كردن به توباز خواهند گرداند… .
اگر سرمايههاي ملي و مردمي در خدمت توليد و توسعه قرار گيرد، درآمدملي افزايش مييابد و بخشي از آن در قالب ماليات به دولت ميرسد و درآمددولت فزوني مييابد. حتي دولتهاي سطحينگر كه به زيباسازي پايتخت ومراكز استانها و با ساختن ادارات و وزارتخانههاي تشريفاتي دل خوش دارندو اموري چون كاخ و خيابان و پارك و فواره را عامل اقتدار حكومت ميدانندنيز بايد با سرمايهگذاري قدرت اقتصادي مردم را رشد دهند تا به هدفهايخويش دست يابند. امام (ع) مالك اشتر را از اين شيوهها بيم ميدهد و از اوميخواهد سرمايههاي مردمي و مالياتها را به سوي آرايش ظاهري گسيلندارد. در نظر امام، دولتمردان بايد ساده و بيتشريفات باشند و سرمايهها وامكانات مردم را در دست خودشان باقي بگذارند تا توان عمران و آباداني وتوسعة اقتصادي وجود داشته باشد. جذب همة سرمايهها به سوي تجملگرايي،تباهسازي اموال است.
مردم و زمامداران وظيفه دارند براي رشد و اصلاح نظام اقتصادي جامعهبكوشند. اصلاح و صلاح مال به رشد آن، هزينه كردنش در امور توليدي وپرهيز از مصرفهاي اسرافي و تجملي بستگي دارد. اگر سرمايهها در جهتتوليد به كار نيفتد، جامعه در گرداب تهيدستي فرو ميغلتد و زمينةبيماريهاي فردي و اجتماعي پديد ميآيد. بيماريهايي كه فرار از مسؤوليتو انجام دادن درست كارها يكي از نشانههاي آن است:
هر گاه توان و قدرت [اقتصاد يا غير] آن كاستي يابد، سر باز زدن وعذر آوري اوج ميگيرد.
زمامداران بايد نيك باور داشته باشند كه قدرت آنان در قدرت مردمنهفته است و قدرت مردم جز در پرتو سرمايهگذاري و توان مالي به دستنميآيد.
كل مقدرة يحتاج الي بذل.
هرگونه قدرتي به هزينه نياز دارد.
ج . مديريت كارآمد و برنامهريزي درست
برنامهريزي و مديريت آگاه و ماهر، شرط لازم توازن و تعادل اقتصادياست و بدون آن، عدالت اجتماعي تحقق نمييابد. امام علي(ع) گاه اين عنصررا «حسن التدبير» و گاه «تقدير في المعيشة» (اندازهداري و حسابگري درمسائل معيشتي و برآورد هزينهها و درآمدها در امور اقتصادي) ميخواند.برنامهريزي و مديريت و حسابگري دو ركن اقتصاد جامعه و فرد است.زمامداران شايسته و آگاه به اين برنامهريزي توجه ويژه دارند و اگر لازم باشد،با بهرهگيري از مديران آگاه و لايق داخلي، در اين راه سرمايهگذاري ميكنند.
قوام زندگي به اندازهداري (و حسابگري) بستگي دارد و ملاك و معيارزندگي به برنامهريزي درست (و مديريت ماهر) مربوط است.
امام علي(ع) از چيرگي مسؤولان بيتدبير و تهي از دانش و حسابگري برجامعه بيمناك است و غارت بيتالمال و بردگي ملتها را رهاورد آنميشمارد:
ولي اندوه من از اين است كه مشتي بيخردان و ناواردان و تبهكاران[خائنان] اين امت، حكومت را به دست گيرند، و مال خدا را ميانخود دست به دست گردانند، و بندگان خدا را به بردگي گيرند… .
تدبير نيكو (مديريت و برنامهريزي درست) با (سرمايهاي در حدّ)كفاف و بسندگي، براي تو بسندهتر است از (سرمايه و امكانات) بسياربا اسراف.
در صورت نبود تدبير و برنامهريزي سنجيده، تمام امكانات در امورغيرلازم يا نادرست و بدون توجيه اقتصادي هزينه ميشود و توسعة پايدار وفراگير كه تضمينكنندة عدالت اجتماعي است، به آرماني دست نيافتني تبديلميگردد.
د . صرفهجويي و رياضت اقتصادي
براي دستيابي به توازن و تعادل اقتصادي، رياضت اقتصادي و قناعتپيشگي و صرفهجوييهاي بسيار دقيق و منطقي اجتنابناپذير است. در پرتواين روش، عدالتي فراگير پديد ميآيد و همه به نيازهاي خود دست مييابند.امام علي (ع) ميفرمايد:
و لا مال اذهب للفاقة من الرضي بالقوت… .
هيچ سرمايهاي چون بسنده كردن به مقدار لازم (و صرفهجويي) فقر رابيشتر از بين نميبرد.
تجربة كشورهاي توسعهيافته بهترين شاهد اين موضوع است. در صورتتقسيم عادلانة كمبودها و زهد و قناعت اقتصادي، همه به كار و تلاش رويميآورند و از انتظارات خود ميكاهند؛ و همين امر بستري مناسب برايعدالت اجتماعي فراهم ميآورد:
لاتنال نعمة الا بعد اذي’.
هيچ نعمت[رفاه و تعادل اقتصادي ] دست نخواهد آمد مگر پس از(دورهاي) رنج و زحمت و دشواري.
ه . كار و تلاش
بيكارگي سبب هرز رفتن نيروها است، و سرچشمههاي زايندة توان ونيروي انسان را ويران ميسازد. بيكاران آسايش طلب با ركود فعاليتهايبدني و ذخيرهسازي نيرو روبهرو ميگردند، قواشان فرسايش مييابد و چه بسادر دام پيري و مرگ زودرس گرفتار ميآيند. امام علي (ع) ميفرمايد:
من يعمل يزدَدْ قوة، و من يُقَصِّر في العمل يزدد فترة.
آن كس كه كار كند توانش فزوني مييابد و آن كس كه كم كار كند (وبيكاره باشد) ناتوانياش افزون ميگردد.
بنابراين، كار قانوني طبيعي به شمار ميآيد كه نظام طبيعت بر دوش انساننهاده است و سر باز زدن از آن، چون سرپيچي از ديگر قوانين طبيعت، بهسقوط و تباهي ميانجامد. كار در اسلام از منزلتي والا برخوردار است.امام علي(ع) ميفرمايد:
انّ الله يحب المحرّف الامين… .
خداوند پيشهور درستكار را دوست دارد.
امام خود كارگري نستوه بود. احداث قنات، كشاورزي، درختكاري ازكارهاي روزانة امام(ع) به شمار ميآمد؛ حتي در دوران زمامداري، پس ازفراغت از كارهاي حكومتي، به مزرعه ميشتافت؛ بيل و كلنگ به دستميگرفت و به كار ميپرداخت.
و . امنيت و انسجام اجتماعي
عدالت و امنيت اجتماعي، رابطة متقابل دارند؛ يعني امنيت اجتماعي زمينةدادگرايي و توازن بخشي است و دادگرايي و توازن بخشي زمينة امنيتاجتماعي. امنيت اجتماعي موجب ميگردد سرمايهها از گردونة كارهايسازندة اقتصادي خارج نشود، كارهاي كاذب و سودهاي لحظهاي و تورّمسازاقتصاد جامعه را بيمار نسازد، نيروي كاري با اميد و دلگرمي به توليد و تلاشمشغول باشد و كارگر و كارفرما از همبستگي و همكاري صميمانه بهره برند.امام علي (ع) ميفرمايد:عدالت نظام حكومت است.
امنيت اجتماعي در پرتو عدالت پديد ميآيد. وقتي مردم اطمينان يافتندحق پايمال نميگردد، بهاي كار و كالاي مردمان به طور كامل پرداختميشود، هر كس ميتواند نيازهايش را از شيوههاي عادلانه تأمين كند و هيچمقام اقتصادي و اجتماعي نميتواند به ديگر ستم روا دارد، آرامش و امنيتواقعي در جامعه پديد ميآيد و انسانها از احساس برابري و برادري سرشارميشوند. در اين موقعيت جامعه به استواري و انسجامي پولادين ميرسد ونظام حاكم از كمك و پشتوانة خارجي بينياز ميگردد.
سادهدلاني كه ميخواهند با فراموش كردن عدالت اجتماعي راهسرمايهگذاري را هموار سازند و توسعة اقتصادي پديد آورند، در اشتباهيبزرگ به سر ميبرند. چگونه ممكن است مردم بيعدالتيهاي ويرانگرِاقتصادي، تبعيضها و فشارهاي كوبندة تورّمِ ساختگيِ سرمايهداران رابنگرند، به كمترين حقوقشان دست نيابند و آرام بنشينند و برنياشوبند و امنيتجامعه را حفظ كنند؟! امام علي (ع) ميفرمايد:
… استعمل العدل، و احذر العَسفَ و الحيف؛ فانّ العَسفَ يعودُ بالجلاء، والحيفَ يدعو الي السيف.
… عدالت را به كار گير و از بيانصافي و بيعدالتي برحذر باش؛ كهبيانصافي كردن با مردم آنان را آواره ميكند و بيعدالتي به قياممسلّحانه وا ميدارد.
منبع:زمينهها و موانع تحققعدالت اقتصادي
محمد حكيميبه سفارش كانون انديشهجوان،ناشر: مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر