از القاب زیبای حضرت فاطمه است . با ارزش و صاحب فضیلت . زنی را که دارای ارزشمندی و فضیلتی ویژه باشد ، فاضله گویند . تمام ازرش ها و فضلیت ها در فاطمه زهرا جمع شده است .
فاطمه
از حضرت رضا (علیه السلام) از پدرانشان نقل است که : «رسول خدا فرمودند : فاطمه ، آیا می دانی که چرا فاطمه نامیده شده ای ؟ امیرالمومنان (علیه السلام) سوال کرد : چرا چنین نامیده شد ؟ فرمودند : زیرا او و شیعیانش را از آتش باز داشتند .»
فاطمه (صلی الله علیه و آله) و ملائکه
روایت شده : محمد بن ابی بکر ، آیه ی 51سوره ی مبارکه ی حج را اینطور تلاوت کرد : وما أرسلنا من قبلک من رسول ولا نبی ولا محَدّث ، راوی می گوید : به وی گفتم : مگر ملائکه با غیر از انبیاء هم حدیث می گویند ؟ و گفت و گو می نمایند ؟ گفت : حضرت مریم پیغمبر نبود .( ولی ملائکه با وی گفت و گو می کردند ).
ساره زوجه ی حضرت ابراهیم ملائکه را دید ، ملائکه به وی بشارت اسحاق و بعد از اسحاق بشارت یعقوب را دادند ، در صورتیکه او پیغمبر نبود . فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله) پیغمبر نبود ، ولی ملائکه باوی سخن می گفتند .
فداها ابوها
(پدرش به فدایش شود). این عبارتی بود که رسول خدا در باره ی دختر گرامی اش حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به کار می برد .
فراق پدر
حادثه ی عظیم و غمبار رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) امت اسلامی را غرق در ماتم کرده بود و فاطمه (علیهاالسلام) هم در فراق پدر می سوخت . و شاهد غربت و انزوای اسلام بود .
از یک سو قدرت طلبی ها و زنده شدن دوباره ی ارزش های جاهلی را مشاهده می کرد ، و از سویی دیگر تهاجم و تجاوز به حریم حرمت ولایت را نظاره گر بود.
کوهی از غم ها و درد ها ، بر جان نورانیش سنگینی می کرد . که درد آلود و سوزناک لب به فریاد گشود، و خطاب به پدرچنین فرمود : پدر جان ! دریغ و آه از فراق تو ، ای پدر چه بسیار بزرگ است تاریکی و ظلمتی که در مجالس پس از تو مشاهده می گردد ، ومن دور مانده از جناب تو دریغ و افسوس می خورم که هرچه زودتر نزد تو آیم .
(در عزای تو) اباالحسن امین سوگوار است ؛ پدر دو فرزندت حسن و حسین ، برادر و امام برگزیده و دوست بی مانند تو ، همو که در کودکی او را بزرگ و تربیت کردی و سپس برادرت خواندی .
او که در پذیرش اسلام از همه پیشی گرفت و یاور دین گشت و هجرت کرد .
ای (پدر بزرگوار) بهترین انسانها ! اکنون (بیاو بنگر که) او را اسیر گونه (به طرف بیعت تحمیلی) می کشند و می برند .
(پدر جان !) غم سوگواری (تو) ما را فرا گرفته (و در هم کوبیده ) است و گریه (های مداوم) قصد جان مارا دارد و بدی روزگار دامن گیر مان شده است .
فریاد ای محمد: فریاد ای دوست ، فریاد ای پدر ، فریاد ای اباالقاسم ، فریاد ای احمد ، فریاد از کمی یاران و یاوران ، فریاد از ناله ی بسیار ، فریاد از مشکلات فراوان ، فریاد از مصیبت و اندوه زیاد، فریاد از مصییبت جانکاه .
پس از آن سحنان درد آلود و غمبار ، صیحه ای زد و بیهوش بر زمین افتاد.
فریاد فاطمه (علیهاالسلام)
عمر در نامه ای به معاویه نوشت :… به در لگدی زدم در حالی که فاطمه خود را به آن چسبانده بود تا آن را نگه دارد ، شنیدم فریاد زد فریادی که گمان کردم مدینه را زیرو رو ساخت گفت : پدرم ! ای رسول خدا ! آیا چنین به محبوب و دخترت روا میدارند ! آه ، فضه ! مرا دریاب ، به خدا سوگند ، کودکی که در درون داشتم ، کشته شد … .
فضائل حضرت محسن (علیه السلام)
1- نام محسن در تورات ذکر شده است .
2- نام محسن در قرآن آمده است .
3- خبر دادن خداوند متعال به شهادت محسن در معراج.
4- کلام حق تعالی در مدح محسن .
5- محسن نام خداوند متعال است .
6- محسن هم نام سومین فرزند هارون نبی است .
7- اشتراک او در مبدأ اسم با دو امام همام : حسن و حسین (علیهم السلام)
8- او از ما اهل بیت است نه از دیگری.
9- پیوستن محسن به جدش رسول خدا و پیوستن اطفال محبان اهل بیت به ابراهیم و ساوه .
10- محسن سرور اطفال مومنان ، بلکه از بزرگان آن ها و بلکه از بزرگان عالم است .
11- محسن در آسمان از زمین معروف تر است .
12- محسن اولین فردی است از اهل بیت پیامبر که به جدش پیوست .
13- محسن سند واقعی در مظلومیت آل محمد و شقاوت دشمنانشان به شمار می رود .
14- محسن اولین کسی است که در قیامت درباره ی قاتلینش حکم خواهد کرد .
15- محسن ، گنج علی (علیه السلام) در بهشت .
16- خون محسن همان خون فاطمه و گوشت بدنش همان گوشت بدن فاطمه است .
17- محسن (علیه السلام) همان سر مستودع است .
18- مادر محسن ، خودرا فدای همسرش کرد و اونیر خویشتن را فدای پدرو مادرش کرد .
19- محسن ، همچون مادر خویش خود را فدای ولایت کرد.
20- اولین کار حضرت مهدی (عجل الله تعالی) بعد از ظهورش ، (انتقام از قاتلان محسن است .)
فضه ی خادمه
ابوالقاسم قشیری در کتاب خود از شخصی نقل می کند که گفت :
من در صحرا از کاروان دور افتادم و با زنی مصادف شدم ، به وی گفتم کیستی؟ گفت : وقل سلام فسوف تعلمون . وقتی به او سلام کردم و گفتم : اینجا چکار می کنی ؟ گفت : من یهدی الله فلا مضل له ، گفتم : ازجن یا انس می باشی ؟ گفت : یا بنی آدم خذوا زینتکم . گفتم از کجا می آیی؟ گفت : ینادون من مکان بعید . گفتم به کجا می روی ؟ گفت : والله علی الناس حج البیت ، گفتم : چند وقت است که از قافله عقب افتاده ای ؟ گفت : و لقد خلقناالسماوات والارض فی ستة ایام ، گفتم : آیا به غذا اشتها داری ؟ گفت : و ما جعلنا هم جسدا لا یاکلون الطعام ، من به وی غذا دادم ، گفتم : آهسته برو تعجیل منمای ! گفت : لا یکلف الله نفسا الا وسعها گفتم : بیا تا تو را در عقب خویش سوار کنم ، گفت : لو کان فیهما آلهة الاالله لفسدتا ، وقتی من پیاده شدم و او را سوار کردم ، گفت : سبحان الذی سخر لنا هذا .
موقعی که به قافله رسیدیم به وی گفتم : تو کسی را در این قافله داری ؟ گفت : یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض وما محمد الا رسول ، یا یحیی خذالکتاب ، یا موسی انی اناالله.
آن گاه صاحبان این نام ها را صدا زد ، ناگاه دیدم چهار جوان به سوی او شتافتند .
من به او گفتم : اینان چه نسبتی با تو دارند؟
گفت: المال والبنون زینة الحیات الدنیا، وقتی آن جوانان نزد وی آمدند گفت : یا ابت استأجره ، ان خیر من استأجرت لفوی الامین ، آنان اشیایی به من اعطا کردند او گفت : والله یضاعف لمن یشاء.
آنان چیزهای دیگر نیز به من دادند من از آن جوانان پرسیدم : این زن کیست ؟
گفتند: این مادر ما فضه است که خادمه ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) بوده مدت بیست سال است که جز به وسیله ی قرآن سخن نمی گوید.
سلام آبجی سپاس از مطاتب خوبتون اجر تون باحضرت زهرا(سلام الله علیها)
سلام آبجی ممنون از مطالب خوبتون اجرتون با حضرت زهرا (سلام الله علیها)…
درودبر لله.احسنت بر شما موفق باشید.واقعاً زیبا ویرایش کردید. 😛