الفبای فاطمی…
عارفه
زن با شناخت و در ک کامل .
عرب ، زنی بلند مرتبه را عالیه گوید . زهرا (علیهاالسلام) برترین زنان و همچون شوهرش ، حضرت علی (علیه السلام) که عالی و بلند مرتبه است عالیه و بلند مرتبه است . در زیارت نامه ی حضرتش می خوانیم : خداوندا ! بر سردر بانوان که (قبرش) از دیدگان پنهان شده ، زنی با کرامت و پسندیده ، زنی شهیده در راه خدا ، زنی بلنذ همت و رشیده ، درود فرست .
عالی مقام
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) پس از ازدواج حضرت علی (علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام)، و سپری شدن مراسم عروسی ، ابتدا از علی (علیه السلام) پرسید : همسرت فاطمه را چگونه یافتی ؟
امام پاسخ داد: (خوب یارو یاوری است در اطاعت کردن از خدا )
سپس از دخترش پرسید : شوهرت را چگونه یافتی ؟ فرمود :بهترین شوهر است .
عبادت خالصانه
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود : کسی که عبادت های خالصانه ی خود را به سوی خدا فرستد ، پروردگار بزرگ ، برترین مصلحت اورا بسویش فرو خواهد فرستاد .
عترت
خاندان پیغمبر اکرم ، اهل بیت عصمت و طهارت ، ائمه ی شیعه . عترت به فرزندانی که از نسل کسی باشند گفته می شود . از امیرالمومنین پرسیدند : عترت کیست ؟ فرمود : من ، حسن ، حسین و نه امام از فرزندان حسین (علیه السلام) که نهمین آنان مهدی و قائم ایشان است ، آنان از قرآن جدا نمی شوند و قرآن از آنان جدا نمی شود ، تا کنار حوض کوثر بر پیامبر وارد شوند . عترت پیامبر ، همتای قرآن کریم اند و رسول خدا قر آن و عترت را به عنوان میراث و یادگار خویش برای امت معرفی کرده است .
عدیله
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در نهایت پاکی وطهارت بود و از آن جا که پاکی و طهارت حضرت مریم (علیهاالسلام) در قرآن مطرح شده است ، گفته اند : فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در پاکدامنی و عدیله همسان مریم است .
عذر تراشی
و آن گاه که مهاجرین و انصار در عذر خواهی پافشاری کردند ، حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود :
(دور شوید و مرا به حال خود واگذارید . پس از کوتاهی و سهل انگاری ، جایی برای عذر خواهی نمانده است ، آیا پدرم پیامبر (صلی الله علیه و آله) پس از حادثه ی غدیر خم جایی برای عذر تراشی و (بی تفاوتی) باقی گذاشته است ؟)
عذری نیست
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود : پس از غدیر خم ، خداوند برای هیچ کس عذر و بهانه ای نگذاشته است .
عزاداری اسماء
اسماء بیرون اتاق منتظر بود . هنگام نماز که رسید صدا زد : «ای دختر محمد مصطفی ، ای دختر بهترین فرزند آدم ، ای مادر حسن و حسین ، ای پاره ی تن پیامبر ، ای صدیقه طاهره ، ای زکیه مرضیه ، ای طیبه عالمه ، ای نور چشمان پیامبر ، وقت نماز شده است .» اما جوابی نشنید . دوباره صدا زد : ای دختر محمد مصطفی ، ای دختر بهترین کسی که زاده شده ، ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین قدم برداشت ، ای دختر کسی که به خدایش نزدیک شد به اندازه ی قاب و قوسین یا نزدیک تر ، ای دختر کسی که از همه مقرب تر به پروردگارش بود ، یا فاطمه زهرا ، ای دختر رسول خدا ، ای بانوی بانوان عالم .
اسماء که هیچ پاسخی از حضرت زهرا (علیهاالسلام) نشنیده بود وارد اتاق شد و تا فهمید حضرت از دنیا رفته فریاد زد :«وا فاطمتاه» ، ودر حالی که اشک می ریخت خود را بر روی بدن حضرت انداخت .
عزاداری امیرالمومنین (علیه السلام)
امیر المومنین (علیه السلام) هرروز قبر حضرت زهرا (علیهاالسلام) را زیارت می کرد . در یکی از روزها بر سر قبر آمد و خود را برروی قبر انداخت و در حالی که می گریست فرمود :
چه شده است که بر سر قبر حبیبم ایستاده ام و سلام می کنم ولی جواب مرا نمی دهد . ای حبیب ، چرا جواب نمی دهی ؟ آیا پس از جدایی دوستان را فراموش کرده ای ؟
اما می دانم که حبیبم در پاسخ خواهد گفت : چکونه سلام تورا بدهم در حالی که اسیر خاک گشته ام .
عزیزه
ارجمند و گران قدر.
به زن ارجمند و گران قدری که عزت نفس خویش را نگه دارد و نزد نامحرمان سبک سر نباشد ، «عزیزه» گویند.
عطرفاطمه (علیهاالسلام)
ام سلمه می گوید : از حضرت زهرا (علیهاالسلام) پرسیدم که آیا عطرو بوی خوش ذخیره کرده ای ؟
فرمود : آری ، رفت و شیشه ی عطری آورد و مقداری در کف دست من ریخت ، بوی خوشی داشت که هرگز نبوئیده بودم .
گفتم : این عطر خوشبو را از کجا تهیه کرده ای ؟ فرمود : این عطر ، مشکی است که از بال و پر جبرئیل فرو ریخته است .
عفاف فاطمه (علیهاالسلام)
مردی نابینا پس از اجازه گرفتن ، وارد منزل امیرالمومنین شد .
پیامبر (صلی الله علیه و آله) مشاهده فرمود که حضرت زهرا (علیهاالسلام) بر خاست ، فرمود : دخترم ! این مرد نابیناست .
پاسخ داد : پدر اگر او مرا نمی بیند ، من او را می نگرم ! اگرچه او نمی بیند اما بوی زن را استشمام می کند !
رسول خدل پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود : شهادت می دهم که تو پاره ی تن من هستی .
علم غیب
عمار یاسر نقل می کند : روزی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) خطاب به حضرت امیرالمومنین فرمود : علی جان ! نزدیک بیا تا اطلاع دهم ، شمارا از آن چه در گذشته اتفاق افتاد و آن چه در حال و قوع پیوستن است وآن په در آینده رخ می دهد .
علی و فاطمه
عایشه می گوید : والله ، احدی را در نزد رسول خدا محبوب تر از علی ندیدم و نیز در روی زمین زنی را از همسر وی پیش پیامبر ، عزیز تر و گرامی تر نیافتم .
عیادت زنان مدینه
کم کم حال حضرت زهرا (علیهاالسلام) به جایی رسید که دیگر نتوانست برای گریه از خانه بیرون رود و در بستر افتاد . در یکی از روزها زنان مهاجرین و انصار که تا آن هنگام هیچ یادی از یادگار پیامبر نکرده بودند به عیادت آن حضرت آمدند و گفتند : ای دختر پیامبر حالتان چگونه است ؟ حضرت فرمود : صبح کرده ام در حالی که از دنیای شما روی گردانم و آن را رها کرده ام و نسبت به مردان شما غضبناکم . با امتحان اول ، آنان را به دور افکندم و با آزمایش عمق ایمانشان ، آنان را مورد غضب و ملامت قرار دادم .
ننگ بر کند شدن شمشیر وبی استقامتی نیزه و اضطراب فکر و تزلزل روح جدیت و ترس از فتنه و جنگ . وای بر آنان ! خلافت را از کوههای بلند رسالت و پایه های نبوت و محل نزول روح الامین با وحی مبین و از عالمان آگاه و حاذق در امر دنیا و دین به کجا کشاندند ! بدانید که این زیان آشکار است .
از ابوالحسن چه چیزی را نمی پسندید ؟ به خدا قسم ، نا راضی بودند از صلابت شمشیرش و بی پروایی او از مرگ و شدت حمله هایش و برخورد های عبرت آموز او در جنگ و از تبحر او در کتاب خداوند و غصب او در امر الهی …
اگر خلافت را به او می سپردند در های برکات آسمان ها و زمین به روی آنان گشوده می شد ولی آنان از حق روی گرداندند . به زودی خداوند کسانی را که ظلم نمودند به سزای اعمالشان می رساند و نمی توتنند مانع چنین عاقبتی شوند …
قسم به لایزالی خداوند ، بدانید که اکنون فتنه با ر دار شده است ! پس زمان کوتاهی منتظر بمانید تا ثمره اش ظاهر گردد . آن گاه کاسه ای لبریز از خون تازه و زهر تلخ کشنده از او بدوشید .
زنان عیادت کننده که پاسخ ملاقات دیر هنگام خود را دریافت کرده بودند ، با سکوت بر خاستند و به خانه های خود باز گشتند و سخنان حضرت زهرا (علیهاالسلام) را برای همسران خود باز گو کردند.
عیادت عباس بن عبدالمطلب
در یکی از روزها عباس عموی پیامبر برای عیادت آمد . اما به دلیل شدت حال حضرت زهرا (علیهاالسلام) اجازه ی ورود به او داده نشد.
لذا به خانه بازگشت و فرستاده ای را نزد امیرالمومنین فرستاد و گفت : ای پسر برادر ، فدایت گردم ، اگر دختر رسول خدا (صلی الله علیه وآله)
رفت مهاجرین و انصار را جمع کن تا با حضور در نماز بر جنازه ی او به ثواب برسند که برای دین ما آبرویی خواهد شد .
امیرالمومنین (علیه السلام) در حضور عمار به فرستاده ی عمویش فرمود :
به عمویم سلام برسان و بگو : فاطمه (علیهاالسلام) دختر پیامبر با مظلومیت ، از حق خود محروم گردید و از میراثش دور نگه داشته شد ،
وصیت پیامبر و حق خدا و رسول دربا ره ی او رعایت نشد .
عمو جان ، من از تو می خواهم که اجازه دهی به مشورت تو عمل نکنم چرا که فاطمه (علیهاالسلام) وصیت کرده مراسم او را مخفیانه
انجام دهم .
عیادت مردان مدینه
با رسیدن خبر سخنان فاطمه (علیهاالسلام) ، عده ای از بزرگان مهاجر و انصار به عنوان عذر خواهی نزد آن حضرت آمده گفتند : ای سیده النساء ، اگر ابوالحسن این مسئله را قبل آن که پیمانی ببندیم و بیعتی محکم کنیم به ما یاد آور می شد ، ما او را رها نکرده و سراغ دیگری نمی رفتیم !!
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در پاسخ فرمود: از من دور شوید که عذری از شما پذیرفته نیست …بعد از روز غدیر خم خداوند برای هیچ کس عذری باقی نگذاشته است .
غدیر
آب گیر. آب که سیل در جایی وا می گذارد . آب گیر و تالاب که آب باران و سیل در آن جمع شود و بماند . هر آب بارانی که
در گودالی جمع شده باشد ، خواه بزرگ و خواه کوچک ، و به هر حال تا تابستان نمی ماند. پاره ای از آب که از سیل در جایی فراهم شده باشد.
غصب حق
از حضرت زهرا (علیهاالسلام) در حالی که در احد بر مزار حضرت حمزه (علیه السلام) عزاداری می کرد پرسیدند : چرا مردم بر ضد شما و علی (علیه السلام) هجوم آوردند و حق مسلم او را غصب کردند ؟
حضرت پاسخ داد : این همه کینه توزی ها از جنگ بدر ، و انتقام جویی ها از جنگ احد است که در دل های منافقان پنهان بود اما روزی که حکومت را غصب کردند تمام آن کینه ها و حسادت ها را بر ما فرو ریختند.
غلاف شمشیر
امام صادق (علیه السلام) فرمود : … سبب وفات او(فاطمه) این بود که قنفذ غلام آن مرد (عمر) ، به دستور اربابش ، فاطمه را با غلاف شمشیر زد .
غصب فدک
سران سقیفه ایتدا غصب فدک را با ادعای حدیث جعلی ، و شهادت شهود می خواستند اسلامی جلوه دهند، اما استدلال های قرآنی زهرا (علیهاالسلام) ، و افشاگری های کوثر قرآن ، همه ی آن ترفندها را نقش بر آب نمود و ناچار شدند با سرنیزه و سیلی زدن و فشار و قدرت ، فدک را در دست خود نگه دارند .
وقتی ابوبکر از حدیث دروغین دست کشید و به شهادت گواهان تکیه نمود ، حضرت زهرا (علیها السلام) پس از گواهی امیرالمومنین (علیه السلام) و ام ایمن به ابوبکر فرمود :
به درستی که پدرم فدک را به من بخشید و علی (علیه السلام) و ام ایمن هم شهادت می دهند .
ابوبکر به ظاهر تسلیم شد ، دستور داد کاغذی آوردند که در آن نوشت :
فدک جزو اموال فاطمه (علیهاالسلام) است ، به او بازگردانید.
حضرت زهرا (علیهاالسلام) نامه ی خلیفه را گرفت و به طرف منزل می آمد که عمر در بین راه ، توطئه ی غصب فدک را افشا کرد ، و با حرکت خشن خود نشان داد که جعل حدیث و شهادت شاهدان ، و طرح مباحث حقوقی در غصب فدک ، همه بهانه ای بیش نبود .
عمر با خشونت پرسید : از کجا می آیی فاطمه (علیهاالسلام) ؟
از نزد ابوبکر می آیم ، به او خبر دادم که رسول خدا فدک را به من اعطا فرمود و علی (علیه السلام) و ام ایمن بر حقانیت من گواهی می دهند . بنابراین ابوبکر تسلیم شد و نامه ای به جهت بازگرداندن فدک برای من نوشت .
عمر قدم پیش گذاشت و گفت : نامه ی ابوبکر را بده .
حضرت امتناع ورزید، اما عمر باشدت نامه ی ابوبکر را گرفت و بر ان آب دهان انداخت و سیلی به صورت زهرا (علیهاالسلام) نواخت ونامه را پاره کرد.
درود بر شما عالی بود. 😛