راضی به رضای حقthSOPVFU1K

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) حوادث تلخ آینده را برای حضرت زهرا (علیها السلام) توضیح داد ، ودر تداوم مباحث آینده نگری به شهادت حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) اشاره کرد ، حضرت فاطمه پرسید: (ای پدر! چه کسی فرزندم و نورچشمم ومیوه ی دلم حسین را شهید می کند ؟)

فرمود: بدترین افراد امت من . بار دیگر پرسید :

ای پدر! سلام مرا به جبرئیل برسان واز او بپرس که در کجا حسین (علیه السلام) مرا شهید می کنند؟ رسول خدا فرمود : در سرزمینی که به آن کربلا می گویند .

ودر روایت دیگری فرمود :ای پدر ! در برابر خواسته های خدا تسلیم و راضی ام وبه خدا توکل کرده ام .

راضیه

از القاب زیبای حضرت فاطمه (علیها السلام) است .زنی که به آنچه خداوند برایش نوشته خرسند است .

فاطمه زهرا(علیها السلام) هر سختی ورنجی که خداوند برای او مقدر کرده بود ، تحمل کرد وبه آن راضی بود .سراسر زندگی پر برکت ایشان با رویداد های غمبار همراه است

؛ اما هیچ گاه سخنی از شکوه و ناخرسندی به میان نمی آورد . نه تنها در همه ی این حوادث دردناک ، به آنچه خداوند برایش خواسته ، تن داده و کوچک ترین شکایتی نمی کند ؛ بلکه هیچ گاه تقدیر و سرنوشت را بهانه ای برای بازماندن از مبارزه قرار نمی دهد. از رویارویی با غاصبان ولایت و فدک نمی هراسد و همواره با تمام توان به وظیفه ی خود عمل می کند .

رضایت به آنچه که پروردگار تبارک و تعالی برای بنده ی خود مقدر فرموده است ، از رفیع ترین درجات ایمان است و سرور زنان جهان ، فاطمه زهرا (علیها السلام) به آنچه از مرارت ها و ناراحتی ها و رنج های این دنیا که خدای بزرگ برایش معین کرده بود ، راضی بود .

راکعه

اهل رکوع و فروتنی در برابر خداوند.از القاب حضرت زهرا (علیهاالسلام) است .

رشیده

فهمیده و اندیشمند.از القاب حضرت زهرا (علیهاالسلام) است .

رشیده زنی است که از سوی خداوند هدایت شده ، ودر مسیر حق راستی استوار گام برداشته و هدایت گر دیکران می شود .

از القاب زیبای حضرت فاطمه (علیهاالسلام) است .

رضایت امیرالمومنین

روزهای آخر عمر حضرت زهرا (علیهاالسلام) نزدیک می شد .روزی حال حضرت به شدت منقلب شد در حالی امیرالمومنین (علیه السلام) و فرزندانش در کنار بستر او نشسته بودند .در ان حال خطاب به همسرش عرض کرد :

ای پسر عمو! بدان که من از تو راضی هستم .آیا تو نیز از من راضی هستی ؟ من به اندازه ی طاقتم در خدمت تو بودم ودرباره ی کارهای دنیا به اندازه ی توانم تورا یاری کردم .

من روزها جو آرد کردم و شب ها با مشک آب آوردم واکنون به کوتاهی در حق تو اعتراف می کنم .مرا ببخش !

امیرالمومنین (علیه السلام) در حالی که میگریست ، رضایت خود را با این جمله اظهار داشت :« ای دخترمحمد مصطفی و ای بانوی بانوان ، روح من فدای روح تو باد .»

روز نا خوشایند

پس از سه روز که برنامه ی نماز بر بدن پیامبر (صلی الله علیه وآله) پایان یافت ، امیرالمومنین (علیه السلام) جنازه ی مطهر رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) را طی مراسمی به خاک سپرد در حالی که عده ی بسیاری به یاری غاصبان خلافت شتافته و برای نماز بر بدن پیامبر (صلی الله علیه وآله) حضور نیافته بودند .

حضرت زهرا (علیهاالسلام) در روز دفن پدر به گونه ای که اهل سقیفه بشنوند صدازد : « عجب روز ناخوشایندی »! ابوبکر با شنیدن صدای حضرت در جواب گفت : روز تو ناخوشایند است !!

پس از دفن پیامبر (صلی الله علیه وآله) حضرت زهرا (علیهاالسلام) بر سر قب آمد ومشتی از خاک آن برداشت وبر چشمان و صورتش گذاشت واین اشعار را خواند:

کسی که تربت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را می بوید ، هرگز در طول زمان عطرهای گران بهارا نخواهد بویید، مصیبت هایی بر من وارد شد که اگر بر روزها نازل می شد شب می شدند.

روزه داری

حضرت فاطمه (علیه السلام) فرمود : « اگر روزه ، زبان وگوش وچشم ودست و پای روزه دار را از ارتکاب اعمال ناپسند دور نکند ، روزه را می خواهد چه کند (وبه چه دردش می خورد ؟)»

ره آورد بعثت

حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود : ای مردم ! بدانید که من فاطمه هستم ، و پدرم محمد است ، آغاز و پایان سخن من بر حق است آنچه می گویم ناروا نیست ، و آنچه انجام دهم بر ظلم و ناروا تکیه ندارد .

(پیامبری از خود شما مردم برای هدایت شما آمد که رنج های شما بر او گران ، واو بر شما امید وار و بر مومنان مهربان و رحمت آور بود . )

اگر اورا بشناسید ، می دانید که پدر من است نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من (علی ابن ابی طالب ) است ، نه مردان شما چه نیکو بزرگواری است که این نسبت را به او دادم ، پیامبر رسالت خود را به گوش مردم رساند ، و آنان را از عذاب الهی ترساند ، راه خود را از پرتگاه سقوط مشرکان گردانید ، شمشیر بر فرق آنان نواخت وگلوگاه آنان را فشرد ، وبا زبان حکمت و موعظه مردم را به را خدا دعوت کرد .

بت ها را در هم شکست ، سر شجاعان شرک را بر سنگ کوبید ، تا اجتماع مشرکان پراکنده واز میدان گریختند تا صبح صادق از دل شب تاریک بیرون زد ، و چهره ی حق از نقاب در آمد وحق خالص جلوه گر شد .و زمامدار دین به سخن حق گویا شد ، و عربده های شیطان خاموش ، و طرفدارانشان لال شدند و خار نفاق از سر راه برداشته شد ، و گره های کفر و تفرقه ، از هم گشوده شد ، و دهان های شما به کلمه ی اخلاص باز شد ، به برکت گروهی از از مجاهدان سپید روی نورانی که شکم هایشان از گرسنگی به پشت چسپیده بود .

 رویای فاطمه (علیها السلام)     

در یکی از روزهای بیماری که حضرت زهرا (علیهاالسلام) در اثر آن جراحات در بستر بود ، از خواب بیدار شد و امیرالمومنین را صدا زد و عرض کرد :

در بین خواب و بیداری پدرم را دیدم که نزد من آمد .سپس ملائکه در صف های متعدد آمدند در حالی که دو ملک پیشاپیش آنان بودند و مرا به آسمان بردند . در آنجا قصرهایی بلند و باغ ها و نهرهایی جاری و قصری بعد از قصری و بوستانی بعد از بوستانی دیدم .

در آن قصرها حوریانی دیده می شدند که گفت وگو می کردند وبه روی من تبسم می نمودند و می گفتند :«مرحبا بر کسی که بهشت به خاطر او آفریده شده و ما به خاطر پدرش خلق خلق شده ایم »

آنگاه حضرت زهرا (علیهاالسلام) از ملاقات خود با پیامبر (صلی الله علیه و آله) در درجات عالی بهشت خبر داد و فرمود : پرسیدم : این خانه و این نهر متعلق به کیست ؟ گفتند :«این فردوس اعلی که بالاتر از این بهشتی نیست ، خانه ی پدرت و پیامبرانی است که با اویند و هرکس که خدا دوست دارد .»

پرسیدم : این نهر برای کیست ؟ گفتند:«این کوثر است که خدا وعده داده به تو بدهد .»

پرسیدم پدرم کجاست ؟ گفتند :«نزد تو خواهد آمد.» ناگهان پدرم را دیدم که بر فرشی روی تختی نشسته و جماعتی با او هستند .

th3JBY396B

او مرا در آغوش گرفت وبین دو چشمانم را بوسید و فرمود : مرحبا بر دخترم آنگاه مرا در دامانش نشانید و فرمود :ای حبیب من آیا می بینی که خدا برای تو چه 

آماده کرده وبه کجا خواهی آمد؟

سپس قصرهای نورانی به من نشان داد که در آن ها انواع زینت و لباس های قیمتی بود و فرمود : « این خانه ی تو و فرزندت و فرزندانت است و هر کس که تو آن ها را دوست بدارد .آسوده خاطر باش که تو بعد از چند روز نزد من خواهی آمد .»

1 نظر در “الفبای فاطمی ….

  1. سلام ودرود بر شما بسیار عالی بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *