آیا ما با منتقدین خود اینگونه رفتار می کنیم؟

1.      انگیزه خوانی

معروف ترین روش با ناقدان انگیزه خوانی است. یعنی هنگامی که به کسی نقد می نویسیم طرف در برخورد من به نحوی به من اشاره می کند و می گوید، این آدم شهرت طلب است. این آدم شهرت نفس دارد. یعنی به جای اینکه به مدعا بپردازند، به مدعی می پردازند.

البته این شیوه خیلی هم رواج دارد. یعنی اینقدر تکرار شده است که فکر کی کنیم کار درستی هم هست. در صورتی که هیچ دلیل اخلاقی و عقلی بر این یگانگی و این وحدت و این نقد زدن وجود ندارد.

2. نقد متقابل

اشکال دومیعنی جلوه دوم که از این شیوه وجود دارد، نقد متقابل است. یعنی وقتی بنده نقدی را متوجه کسی می کنم و شخص مورد انتقاد به جای این که بیاید به من جواب دهد، متقابلاً نقدی را هم متوجه من می کند.

مثلاً من به یک دوست می گویم عزیز من، شما خیلی غیبت می کنید، خوب نیست زبانت را کنترل کن، او برمیگردد و می گوید شما هم آدم بی نظمی هستید.

در حالی که بی نظم بودن من ممکن است درست باشد، ولی این دوتا پرونده جدا هستند.جمع دو تا خطا به یک صحیح نمی شود. می گویند اگر کسی یک اشکال داشت من به او اشکال گرفتم او اشکال متقابل گرفت، این مشکل حل نمی شود، به همین دلیل در فرمایش امام علی (علیه السلام) داریم که می فرمایند: شما عیب دوستان خودتان را می بینید ولی از ترس اینکه مبادا آنها عیب شما را بگویند، چیزی نمی گویید.

این باعث می شود یک سیکل معیوب شکل بگیرد. من عیب دوستم را می بینم، می دانم اگر به او بگویم او هم عیبی را متوجه من می کند، لذا سکوت می کنم. در نتیجه هم عیب من و هم عیب او باقی می ماند، این سیکل معیوب ادامه پیدا می کند و به تعبیر مقام معظم رهبری نقد تبدیل به مداحی می شود

3.       تحقیر ناقد

نکتهت سوم تحقیر ناقد است. یکی از شیوه های که با ز وجود دارد تحقیر ناقد است که معمولاً دیدیم، این جواب ازسوی کسانی صورت می گیرد که از سنین بالا و از مقام و منزلت اجتماعی خاصی برخوردار باشند. بله شما قبل از اینکه در صلب پدرتتان باشید و در شکم مادرتان منعقد شوید ما کتاب می نوشتیم، ما فلان می کردیم، شما از راه نرسیده، دهنتان بوی شیر می دهد، می خواهید بر ما انتقاد وارد کنید. در حالی که این هیچ وجه اخلاقی ندارد.

پیامبر و ائمه چنین رفتاری با دیگران نداشته اند. نه تنها تحقیر ناقد، که تحقیر و استهزاء انسان، ناقد که جای خود دارد. سنت مشرکان است « و لا یسخر قومٌ من قوم، عصی إن یکن خیرٌ منکم» این آموزه قرآن است. ما در همه جا به خصوص در عرصه نقد باید این را به کار ببندیم.

4. بازخواست اخلاقی

و چهارمین روش برخورد ناسالم، بازخواست اخلاقی است. به این معنا وقتی که نقدی می کنند پاسخ دهنده به جای اینکه به نقد من بپردازد فوراً برمی گردد و می گوید تو ادب را رعایت نکردی. تو برو الفبای نقد را بخوان. تو بر اخلاقت را درست کن و اگر کسی از پیشینه نقد خبر نداشته باشد، تصور می کند من در نقدم هتاکی کردم.

دشنام دادم یعنی گاهی ناقد یک سری کلیات را پیش می کشد و می گوید ناقد باید آداب نقد را بداند، ناقد باید اخلاق نقد را رعایت کند. این درست است ولی باید شما نشان دهید که من در کجا نقد خلاف اخلاق را مرتکب شدم. ثانیاً بر فرض که خلاف اخلاق را مرتکب شده باشم این دلیل نمی شود که نقد نادرستی باشد. این درباره جنیه ناقد بود….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *