ولادت
شیخ عبـد الحسیـن امینى معروف به علامه امینـى صاحب الغدیـر در سـال 1320 هـ .ق مطـابق بـا 1281 هـ .ش در روستاى (سردها) از تـوابع شهرستان سـراب به دنیا آمـد و در آغوش پدرى پرهیزگار که از عالمان آن سامان بود پرورش یافت.
خاندان :
خاندان امینى، خاندانى اهل علـم و فضل و تقوا، بینـش و داراى سابقه در خدمات دینى بود.
پدر علامه امینى حجت الاسلام حاج میرزا احمد امینـى (متـوفـى 1370 هـ . ق) خـود از افـاضل و عالمـان نامـى و معروف منطقه بـود. نیاى علامه، (مولى نجف على) مشهور به (امیـن الشرع) (متوفى 1340 هـ . ق) نیز از فاضلان و متقیان بـوده و علاقه شـدیـدى به گردآورى کلمات ائمه اطهار (علیهم السلام) داشت که در ایـن مقوله مجموعه هایى گرد آورده بود وى به فارسـى و ترکـى شعر مـى سرود نسبت این خاندان به امینى از همیـن لقب (امین الشرع) نیاى آنان بوده است.
تحصیلات :
وى با استعداد و نبـوغ عجیبى که داشت از همان اوان کودکى مقـدمـات علـوم را در مـدارس تبـریز بیامـوخت اما چون نفـس استعـلا طلب وى در آموختـن علـم در محدوده آذربایجان قانع نشد عاقبت از تبریز رخت بـر بست و راهـى نجف اشـرف گردیـد و در آنجا از محضر اساتید بزرگ آن دیار کسب علم نمود تا به درجه اجتهاد رسید.
اساتید :
علامه از محضـر عالـمانى چـون :
1_ سید محمد مولانا
2_ سید مرتضى خسرو شاهى
3_ شیخ حسین
4_ سیـد محمـد فیـروز آبادى
5_ سیـد ابـو تـراب خوانسارى
و دیگران استفاده برده است، همچنین ایشان از مراجع بزرگى چـون :
1_ سید ابـوالحسـن اصفهانى
2_ میرزا حسین نائینى
3_ شیخ عبد الکریم حائرى
4_ شیـخ محمـد حسین کمپانـى اصفهان
وبه خطـوط خود آن بزرگان اجازه اجتهاد دریافت داشته است.
تألیفات :
علامهى امیـنى را غیر از الغدیـر تألیفات ارزشمنـد دیگـرى است، هـم چـون: کامل الزیارات، سیرتنا و سنتنا، سیـره نبینا، اعلام الانام فـى معرفة الملک، شهداى راه فضیلت، تفسیـر سـوره حمـد، ثمرات الاسفار، رساله در علـم درایه، رساله در نیت، ریاض الانـس، راه و روش ما راه و روش پیامبر ماست .
اما گل سر سبـد تألیفات علامه حاصل زحمات 40 ساله و مـوجب شهرت ایشان در اقطار ممالک اسلامـى، کتاب بـى ماننـد الغدیر است که بالغ بر بیست جلد مى باشد.
کتاب الغدیر در حسـن تنظیم و انشاء بسیار ممتاز و کثرت منابع و نقل مدارک که به فرموده خـود علامه بیـش از ده هزار جلد مى باشد، و استنتـاج به تجزیه و تحلیل و کشف اغراض سـوء مخـالفان در کتب خـودشان و پرده بـرداشتـن از چهره شخصیت هاى مغرض و خیانتکار از نـاقلیـن اخبـار و روایات مجهول از راویان مجهول الهویه و غیـر اینها از امور بسیار استثنایى و بى مانند محسـوب مى شـود، بخصـوص در فصاحت بیان و تنظیـم جملات و انسجام و شیـوایـى عبـارات فـوق ممتاز است.
خصوصیات اخلاقى :
علامه امینـى روحـانـى کامل عیارى بـود که در او نـور عقل شـرعى به وجه احسـن تجلى کرد ایـن مرد بزرگ از جهات عدیده مانند علـو طبع، استغناى روح، بـى اعتنایى به ریاست، صراحت لهجه، زبان صدق گـویا، قلـم و بیان شیوا و رسا، قیافه جذاب و سیماى دل نشیـن و هیکلـى متناسب و آراستگـى به صفات کـریمه دیگـر از قبیل تـوکل، ادب، شجـاعت، ابـراز شخصیت در بـرابـر مخالف و در مقام دفاع از حقیقت و امثـال اینها در میـان اقـران کـم نظیـر بود.
عالى تریـن صفات ممتاز وى محبت و ولاى کامل نسبت به خاندان رسالت بود که سرآمد تمام مزایاى وجودى او به شمار مى رفت به همیـن جهت است که علامه را بایـد در ایـن عصـر، یگانه غواص دریاى بـى کـران ولایت دانست.
مقام علمى :
علامه امینى در علـوم اسلامى مانند تفسیر، حدیث درایه و علـم رجال استاد و متبحرى بى مانند و به خصـوص در علم فقه و تاریخ گویى سبقت را از همه محققان در ربود هنگامى که نخستیـن تألیف وى تحت عنوان شهداى راه فضیلت در، سى و پنجمیـن سال زندگى پر برکتش منتشر شد مراجع و علماى بزرگ زمان هـم چـون سید ابـوالحسـن اصفهانى، حاج آقا حسیـن طباطبایى قمـى، شیخ آقا بزرگ تهرانـى، شیخ محمد حسین کمپانـى، و شیخ محمد خلیل عاملـى زبان به تحسین گذاردند و ایـن زمانى است که هنوز سخنى از الغدیر در میان نبـود و پـس از ایـن مراحل است که ایـن بزرگوار 40 سال دیگر از عمر پر برکت خویش را بـا تلاشـى بى مـاننـد و پشت کـارى کـم نشـان در راه تحقیق و تتبع گذارنـده و کتاب عظیـم و شاهکار خـویـش (الغدیـر) را به جهان اسلام تقـدیـم داشت.
فعالیت :
علامه بـراى گرد آورى مطالب الغدیر سفـرهاى پژوهشـى بسیار کرد در سرزمینهـا و شهرها، کعبه آمالـش کتابخانه هاى عمومى و شخصى بـود ایـن سفـرها پـر بـار عمـوما به مطالعه و استنتاج و تهیه مأخذ و ملاقات با استادان مى گذشت. از جمله شهرهایـى که وى به ایـن هدف به آنها سفر کرد، مـى تـوان :حیـدرآبـاد، دکـن، علیگـره، لکنهو، کـانپـور، جلالـى (در هنـد )، رامپـور، فـوعه، معره، قـاهـره (در مصـر )، حلب، نبل و دمشق (در سوریه) را بر شمرد، عشق به خـانـدان عتـرت چنـان سـراسـر وجـودش را فـرا گرفته بـود که ساعتها مطالعه در مخزن کتـابهاى خطـى و دست یافتن به گوهرهاى گرانبهاى نبـوى را بر خویشتـن خویـش هموار ساخته هرگز احساس خستگى نمى نمود.
گـوینـد در کتابخانهى یکـى از شهرهاى عراق به مطالعه مـى پرداخت، چـون ایـن کتابخانه در هر شبانه روز تنها چهار ساعت بیشتـر باز نبـود علامه امینـى هـم نمـى تـوانست بیـش از چهار روز در آن شهر بماند، با توافقى که میان وى و رئیـس کتابخانه برقرار شده بود، علامه امینـى هـر روز به هنگام ظهر یعنـى ساعت تعطیل کتـابخـانه وارد آنجا مى شـد، کتابـدار، در را به روى او مـى بست تا روز بعد سـاعت 8 صبح که در را به رویـش مـىگشـود.
در نتیجه او روزى 20 ساعت در ایـن کتابخانه کار مى کـرد و بـا لقمه نـانـى که همـراه داشت و جـرعه آبـى که کتـابـدار در اختیارش مـى گذاشت، تـوانست از میـان چهار هزار نسخهى خطـى مـوجـود در آن کتابخانه، مأخذ دلخـواه خـود را بیابـد. آرى این همه تـوانایى و پشت کار و دل بستگـى به کار، فقط و فقط در پرتو ایمان و عشق میسر است.
وی از مولود کعبه به عنوان محور امت اسلامی بعد از پیامبر یاد میکند. علامه امینی با تأسیس کتابخانه در نجف اشرف دانشگاه بزرگ عالم تشیع را تا حد امکان از کتاب بینیاز کرد. او در صدد است عدل علیعلیهالسلام با به اجرا در آمدن اصول سیاسی اسلام دیگر بار در جامعه انسانی آشکار گردد.
علامه امینی به همراه بزرگانی همچون سید شرفالدین عاملی نهضت متن گرایی را بنیان نهادند تا مبانی فلسفهی سیاسی اسلام را با ارائه مدرک به امت اسلامی عرضه نمایند و به این وسیله در مقابل نهضت پیشینگرایی یا نهضت سلفیه ایستادند. علامهی مصلح با جمعآوری اجتماجات پیشوایان شیعه تمامی زمینههای شک و تردید را در بارهی حدیث غدیر از بین میبرد.
روش علامه برای مبارزه با استعمار تدافعی نبود بلکه با مطرح کردن ولایت و امامت و بحثهای عمیق علمی پیرامون آن به ولایت فقیه در عصر غیبت رسید.
خدمات :
علامه غیر از تألیف کتب، به خدمات دیگرى نیز مـى پـرداخت از جمله کتابخانه (مکتبه الامام امـیر المومنیـن العامه) در نجف از بـاقیـات صـالحـات آن بزرگـوار بـوده و از نظر کیفیت در شمار با ارزش تریـن کتابخانه هاى علمى دنیاى اسلام است.
دوران :
علامـه امینـى در زمـانى به نگارش اثـر جاودانه خـویـش «الغدیر» همت گمارد که مردم را از آب به سراب هـدایت مـى کـردنـد و هزار گل داودى را در پـاى منارهها به دار کشیـده، نخل هـا را سـوخته، و سـروهـا از سـرمـا یخ زده بود.
اما علامه با قامتى بلند و استـوار چـون تناور درختـى از بیشه شیران پا به میـدان نبرد نهاد با پیراهنـى از استقامت، قرآن به دست کوچه هاى تنگ و باریک تاریخ عبور کرد و در بلنداى کـوهستان جاى گرفت و با کلام آکنده از ایمان خویـش مرزهاى سرخ و خـونیـن غدیر را ترسیـم کرد او قاصد سپیده دمان و مرغ یا حق گوى شیفتگان بود ذوالفقار علـى( علیه السلام) را بر کمر و خطبه نهج البلاغه را بر لب داشت رمز و راز عشق بر زبان او جارى بـود او مى خواست نهال ولایت را در هر ولایتـى بارور سازد او سفیـر سـرزمیـن آزادى انسان از اسارتها و پیام آور صلح و دوستى بود.
آن علامه مجاهـد و مصلح نستوه و احیاگر ولایت در مکتـوب پـر عظمت و جاودانى خویش خاطره پاینده واقعه شکوهمند سال دهـم هجرت را در اذهان زنده کرد او حـدیث مکرر تاریخ صـدر اسلام را باز گـو نمود که در باز گشت از حجه الـوداع پیامبـر اسلام (صل الله علیه وآله) خطبه اى ایراد فرمود که در آن ولایت و رهبرى اسلام بعد از خویش را معیـن و مشخص ساخت.
وفات :
تلاش بـى وقفه معمار مـدینه غدیر را، دچار فتـور جسمانـى کـرد و بیمارش نمـود بیمارى، اندک اندک رو به فزونـى گرفت تا اینکه آن پیر فرزانه و فقیه پر مایه در روز جمعه 12 تیـر مـاه 1349 هـ .ش برابر با 28 ربیع الثـانـى 1390 هـ .ق نزدیک اذان ظهر در آستان 70 سالگى به ملکـوت اعلى پیـوست روز بعد پیکر پاک وى در تهران تشییع و پـس از چنـد روز به نجف اشـرف حمل و در آنجا بعد از تشییع و طـواف بـر گرد مزار دوست در کتـابخـانه عمـومـى که خـود تأسیـس کـرده بـود به خاک سپرده شد او رفت ولى الغدیر وى چراغ خانه دلهاى با صفا و مشعل هدایت امت تا طلـوع خـورشید ولایت شد.
منبع: