عالم آل محمد

چرا به امام رضا (ع) عالم آل محمد (ص) می گویند:
ویژگی خاص عالمیت امام رضا (ع)
چرا به امام رضا (ع) عالم آل محمد (ص) می گویند مگر همه ائمه علیهم السلام از نظر علم یکسان نیستند ؟
همانطورکه جزو اعتقادات ماست ائمه معصومین علیهمالسلام « کلهم نور واحد » هستند و همه یکپارچه یک حقیقت هستند ، ائمه به صورت الهام که نوعی از مسیر وحی است با عالم غیب در ارتباطند و هرگاه اراده کنند دریافت علم برای ایشان محقق می شود ، اما این که امام رضا علیه السلام در بین ائمه (ع) به این لقب ممتاز شده اند مربوط به بحث تجلی خاص است و همه علوم برای همه ائمه (ع) به یک صورت است ، اما اینکه امامی به یک صفت مشهور می شود به لحاظ خصوصیات زمانی و مکانی خاص ایشان است ، امام علیه السلام در عصری زندگی می کردند که توانستند آن همه معارف بلند توحیدی و فقهی و مسائل اجتماعی بخصوص شناخت پروردگار متعال و پیامبر (ص) را برای مردم تبیین نمایند و ما از برکت معارف رضوی می بینیم که در عیون اخبارالرضا چقدر مسائل سنگین و با ارزش ذکر شده است .
موارد بسیاری در مسائل فقهی از آن حضرت بیان شده است و از این جهت ایشان به عالم آل محمد (ص) ملقب شدند ، به واسطه اینکه ایشان کلام ائمه قبل از خویش را تشریح کردند ، مواردی بوده که کلماتی از امیرالمومنین (ع) و دیگر ائمه (ع) در محضر ایشان خوانده می شد و مردم تلقی درستی نسبت به آن مطلب نداشتند و حضرت با بیانات کافی و شافی خود گره از فهم این مطالب بر می داشتند ؛ همچنین در مباحث معرفتی ، حضرت معارف توحیدی را چقدر زیبا بیان نموده اند و اگر این بیانات نبود ، این مقدار معارف توحیدی گسترش پیدا نمی کرد ؛ آنقدر از امام (ع) معارف بلندی صادر شد که جناب صدوق با اینکه کرسی تدریس برای چهار فرقه اهل سنت داشتند ، اما درس را رها کرد و از بغداد به ایران آمدند تا روایاتی که از ایشان نقل می شد را جمع آوری کنند و این مطالب را تحت عنوان چند کتاب گردآوری نمودند .
دلیل دوم : عصر علمی زمان امام (ع) و برگزاری مناظرات
پس از آنکه امام رضا (ع) بعد از پدر ، مسئولیت رهبرى و امامت را به عهده گرفت ، در جهان اسلام به سیر و گشت پرداخت و نخستین مسافرت را از مدینه به بصره ‏آغاز فرمود تا بتواند به طور مستقیم با پایگاه هاى مردمى خود دیدار کند و درباره ‏همه کارها به گفتگو پردازد . عادت او چنین بود که پیش از آنکه به منطقه‏اى حرکت ‏کند ، نماینده‏اى به آن دیار گسیل می داشت تا مردم را از ورود وى آگاه کند تا وقتی وارد می شود ، مردم آماده استقبال و دیدار او باشند . سپس با گروه هاى ‏بسیار بزرگ مردم اجتماع بر پا می کرد و درباره امامت و رهبرى خود با مردم ‏گفتگو می فرمود . آن گاه از آنان می خواست تا ازو پرسش کنند تا پاسخ آنان ‏را در زمینه‏ هاى گوناگون معارف اسلامی بدهد . سپس می خواست که با دانشمندان ‏علم کلام و اهل بحث و سخنگویان ، همچنین با دانشمندان غیرمسلمان ملاقات ‏کند تا در همه باب مناقشه به عمل آوردند و با او به بحث و مناظره پردازند پس از پایان کار به مردم کوفه خبر می داد که تا سه روز دیگر نزد آنان ‏خواهد بود و با پایگاه هاى خود تماس می گرفت و با بحث کنندگان و متکلمان ‏و یهود و نصارى و کسانی که در آن زمان در جهان اسلام یک خط فکرى ‏داشتند ، تماس می گرفت تا در هر باب گفتگو کنند . به گروه اخیر از آنروى توجه ‏مى‏فرمود و به جنبش و افکارشان اهمیت میداد که از راه ترجمه ها و مجادله هاى کلامى ، توجه جهان اسلام را بخود جلب کرده بودند .
امام (ع) در این مسافرت ها با همه گروه ها و مکتب هاى علمى ، بحث ها و گفتگوهاى رنگارنگ می داشت . محمد بن عیسی یقطینی گوید : « مسائلی که ‏از امام (ع) مى‏پرسیدند گرد آوردم ، به هیجده هزار مساله رسید که به آنها پاسخ‏ گفته بود . » « ابراهیم بن عباس صورى ‏» می ‏گوید : « هرگز ندیدم که از رضا (ع) پرسشى ‏کنند و او پاسخ آنرا نداند . »
پدران امام رضا (ع) ، به همه این فعالیت هاى آشکار مبادرت نمی کردند . آنان ‏شخصا به مسافرت نمى رفتند تا بتوانند بطور مستقیم و آشکار با پایگاه هاى ‏مردمی خود تماس حاصل کنند . اما در مورد امام رضا (ع) مسئله امرى طبیعى ‏بود . زیرا درین مرحله پایگاه هاى مردمی بسیار شده بود و نفوذ مکتب امام ‏على (ع) از نظر روحی و فکرى و اجتماعی در دل مسلمانان که با امام رضا (ع) به طور آگاهانه همیارى می کردند افزایش یافته بود . اما حادثه اى روى داد : گروهی از یاران امام (ع) میان این تحول و دگرگونی ظاهرى که در خط پدران او بود ، با شرایط و اوضاع جدید ، نتوانستند رابطه اى برقرار کنند و ازین روى بود که اعتراضاتی به امام (ع) وارد مى آوردند .
علاوه بر بحث و مناظره خود حضرت با گروه ها و مکتب های مختلف ، مامون نیز در سیاست مزورانه ى خود علیه امام (ع) ، توطئه هاى دیگرى اندیشیده بود ، او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى برد مى کوشید با روبرو کردن دانشمندان با آنحضرت ، و به بهانه‏ بحث و مناظره ى علمی و استفاده از دانش امام (ع) ، شکستی بر آن گرامى وارد سازد تا شاید بدین وسیله از محبوبیت او در جامعه بکاهد ، و در نظر مردم امام (ع) را بی مایه و بی مقدار سازد ، اما این خدعه و مکر مامون نتیجه یى ‏جز افزایش عظمت امام (ع) و شرمسارى مامون نداشت ، و آفتاب دانش الهی امام (ع) در مجالس علمی چنان مى درخشید که خفاش مزورى چون مامون را هر بار در آتش حسد کورتر مى ساخت . « شیخ صدوق ‏» فقیه و محدث بزرگوار شیعه که پیش از هزار سال پیش مى زیسته است ، مى نویسد : « مامون از متکلمان گروه هاى مختلف و گمراه افرادى را دعوت می کرد ، و حریص بر آن بود که آنان بر امام غلبه کنند ، و این بجهت رشگ و حسدى بود که نسبت ‏به امام (ع) در دل داشت ، اما آن حضرت با کسی به بحث ننشست جز آن که در پایان به فضیلت امام (ع) اعتراف کرد و به استدلال امام (ع) سر فرود آورد . . . » « نوفلى ‏» مى گوید : مامون عباسی به ‏« فضل بن سهل ‏» فرمان داد سران مذاهب گوناگون همچون ‏« جاثلیق ‏» (رئیس اسقفان مسیحى) و « راس الجالوت ‏» (رئیس علماى یهود) و بزرگان ‏« صابئین ‏» (فرشته پرستان یا ستاره پرستان یا کسانی که به نبوت و شریعتی ایمان نداشتند) و « هربذ اکبر » (معرب‏ « هربد » است و به خادم آتشکده و قاضى گبران و آتش پرستان گفته مى‏شود و پیروان زرتشت) ، و « نسطاسرومى ‏» (پزشک رومى) و متکلمان (کسانی که در علم عقائد مهارت داشتند) را جمع کند ، « فضل ‏» ایشان را گرد آورد .
مامون به وسیله ى ‏« یاسر » متصدى امور امام رضا علیه السلام از امام (ع) تقاضا کرد درصورت تمایل با سران مذاهب سخن بگوید ، و امام (ع) پاسخ داد فردا خواهم آمد ، چون یاسر بازگشت ، امام به من فرمود : « اى نوفلى ! تو عراقی هستى و عراقی هوشیار است ، از اینکه مامون مشرکان و صاحبان عقائد را گردآورده است چه مى فهمى ؟ » گفتم : فدایت ‏شوم ، مى خواهد شما را بیازماید و میزان دانش تان را بشناسد . . . فرمود : « آیا مى ترسی آنان دلیل مرا باطل سازند ؟ » گفتم : نه به خدا سوگند ، هرگز چنین بیمی ندارم ، و امید مى دارم خدا تو را بر آنان پیروز گرداند . فرمود : « اى نوفلى ! دوست دارى بدانی مامون چه وقت پشیمان مى شود ؟ » گفتم : آرى . فرمود : « آنگاه که من بر اهل تورات با تورات شان ، و بر اهل انجیل با انجیل شان ، و بر اهل زبور با زبورشان ، و بر صابئین با زبان عبرى خودشان ، بر هربذان با زبان پارسی شان ، و بر رومیان با زبان خودشان ، و بر اصحاب مقالات با لغت شان استدلال کنم ، و آنگاه که هر دسته یی را محکوم کردم و دلیلشان را باطل ساختم ، و دست از عقیده و گفتار خود کشیدند و به گفتار من گراییدند ، مامون درمى یابد مسندى که بر آن تکیه کرده است ‏حق او نیست و در این هنگام مامون پشیمان مى گردد و بعد امام (ع) فرمود و لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم . . . »
در عصر امام رضا (ع) در مرحله اول علمای دینی پرچمدار تحول علمی بودند و بعد مأمون با هر نیتی که داشت در ترجمه کتابهای یونانی کوشش فراوانی کرد ، نهضت ترجمه تأثیر فراوانی در شکوفایی علمی مسلمانان گذاشت ، اما این تأثیرگذاری عاری از مسایل نگران کننده نبوده است چرا که مترجمان متعصب فرق غیر اسلامی مانند زرتشتیان که کار ترجمه را انجام می دادند در کار خود حسن نیت نداشتند ، عده ای هم سعی داشتند از بازار داغ ورود علوم بیگانه برای نشر عقاید خود استفاده کنند ، لذا متون ترجمه شده خالی از خرافات و عقاید انحرافی نبود .
این وضعیت به وجود آمده مسؤولیت امام رضا (ع) را چند برابر کرد ، چون ایشان باید مردم را از این ورطه نجات می دادند .
عقلگرایی مفرط که نتیجه توجه بیش از اندازه به مباحث عقلی کتابهای یونانی بود ، بسیاری از مسلمانان را به معتزله سوق داد ، البته نقش مأمون در این راستا بسیار مهم بوده است .
عقلگرایی محض در آن زمان تا جایی پیشرفت که عده ای گمان کردند ، تنها عقل است که سرچشمه معرفت است و خود را از وحی بی نیاز می دانستند .
دکتر طه حسین اندیشمند مصری در همین رابطه می گوید : همین عقلگرایی افراطی بود که درهای اختلاف را به روی مسلمانان گشود ، هر جمعیتی به استدلال های واهی استناد کردند ، بدین وسیله شمار فرق اسلامی از هفتاد هم گذشت .
این وضعیت وظیفه خطیر امام رضا (ع) را روشن تر می سازد . از این روست که می بینیم امام رضا (ع) در راستای تصحیح افکار مسلمانان به تبیین معارف دین می پردازد و با شرکت در جلسات مناظره و استفاده از بهترین شیوه ها در بیان عقاید دین راه و روش ترسیم حقایق دینی و تحقیق و تتبع را به دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان آموزش می دهد تا مسلمانان را از خطر انحراف نجات دهند . »
در یک نگاه کلی عصر امام (ع) به سطح مطلوبی از توسعه رسیده بود که عاری از انحرافات و خرافات عقیدتی نبود ، لذا امام رضا (ع) باید با ایستادگی در برابر این عقاید به ارشاد اهل علم می پرداختند .
دلیل سوم :
این لقب را امام کاظم (علیه‏السلام) بر زبان جارى ساخت و آنرا به فرمایش پدر گرامی اش امام صادق (علیه‏السلام) مستند مى ساخت ؛ اسحاق بن موسی برادر امام رضا (علیه‏السلام) مى گفت :
پدرم به فرزندانش مى فرمود :
« هَذَا أَخُوکُمْ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى عَالِمُ آلِ مُحَمَّدٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَدْیَانِکُمْ وَاحْفَظُوا مَایَقُولُ لَکُمْ فَإِنِّی سَمِعْتُ أَبِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (ع) غَیْرَ مَرَّةٍ یَقُولُ لِی إِنَّ عَالِمَ آلِ مُحَمَّدٍ لَفِی صُلْبِکَ وَ لَیْتَنِی أَدْرَکْتُهُ فَإِنَّهُ سَمِیُّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ ؛ این برادر شما على ، عالم آل محمد است ، مسائل خود را از وى بپرسید ، و مطالب او را نگهدارى کنید ، من از پدرم جعفر بن محمد شنیدم مکرر مى گفت : عالم آل محمد صلی اللّه علیهم اجمعین ، در صلب تو است ؛ کاش من او را مى دیدم ، وى با امیرالمومنین هم نام است و علی نام خواهد داشت » .
این لقب را که امام کاظم (ع) به ایشان دادند از آن جهت بود که حضرت عصر و زمان امام رضا (ع) را می دیدند و می دانستند مامون فرد عالمی است و می خواهد از طریق علمی با امام مقابله کند و امام رضا (ع) با علمشان جلو او ، و انحرافات مسلمانان را خواهند گرفت و در عین حال باعث رشد اسلام می شوند .
دلیل چهارم : نقش امام رضا (ع) در تولید علم
علت رویکرد مسلمانان در عصر امام رضا (ع) به تولید علم
چند امر در این قضیه دخیل بوده است : یکی از عوامل توسعه علمی در عصر امام رضا (ع) همان بحث نهضت
ترجمه است که به آن اشاره شد . قطعاً وقتی ترجمه کتابهای بیگانه با دامنه ای وسیع در محیط جامعه اسلامی رواج پیدا کند ، فواید علمی فراوانی خواهد داشت که مهمترین آنها نقد و بررسی کتابهاست که همین نقدها و ارزیابی ها باعث باز شدن درهای بسیاری از علم شد و دانشمندان اسلامی در بعضی از علوم به شکوفایی هایی دست یافتند و فرآورده های ارزشمندی پیرامون مباحث مطروحه کسب نمودند که در آن متون یافت نمی شد . این مسأله یکی از عللی بود که اهل علم آن زمان را به سمت تولید علم کشاند .
ورود دانشمندان سایر بلاد به جامعه اسلامی نیز به توسعه علمی جامعه مسلمانان کمک کرد . محافل علمی که توسط این دانشمندان تشکیل می شد ، مسلمانان را به تولید علم ترغیب می کرد . علت دیگر ، عملکرد مأمون عباسی در تشکیل جلسات علمی در خراسان و دعوت از دانشمندان مختلف به خراسان بود . همچنین وی مبالغ هنگفتی در ترجمه کتابهای یونانی هزینه کرد .
برخی از اهل نظر معتقدند ، مأمون انگیزه هایی غیر از توسعه علمی داشته است ، به عقیده ایشان ، مغلوب کردن امام رضا (ع) در این جلسات و معرفی خود به عنوان شخصیت سیاسی طرفدار علم از جمله دلایل وی برای تشکیل جلسات مناظره علمی بوده است چرا که مأمون پس از شهادت حضرت رضا (ع) دیگر حاضر نشد تا به تشکیل این جلسات بپردازد .
در واقع مأمون با تشکیل این جلسات قصد داشت تا علاوه بر تخریب چهره علمی حضرت رضا (ع) که به لحاظ علمی بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود ، به تحکیم پایه های حکومت خود بپردازد . اما به هرحال مأمون با هر نیتی که به این اقدامات دست زد باعث رویکرد جامعه اسلامی عصر خود به توسعه علمی شده است .
اما اصلی ترین گزینه در این راستا وجود امام رضا (ع) به عنوان عالم آل محمد (ص) بوده است . ایشان با توجه به برخورداری از قدرت تکلم در حوزه های مختلف علمی به عنوان شخصیت منحصر به فرد علمی در عصر خود و البته اعصار پس از خود شناخته شدند بطوری که در هر حرکت علمی به عنوان منشأ اثر و تحول در آن حوزه حضور داشتند ، تأثیر حضور ایشان در توسعه علمی و تولید علم در آن دوران غیر قابل انکار است .
طرح مسایل علمی که تا آن زمان از جانب کسی مطرح نشده بود ، ارایه نظرات جدید و راهکارهای علمی در رشته های مختلف طبیعی و نیز در مباحث نظری و اندیشه ای ، ورود اهل نظر را به حوزه تتبع و تحقیق شدت بخشید . لذا حضور مؤثر امام رضا (ع) باعث تحولی شگرف و جهشی بزرگ در عرصه تولید علم شد .
امام رضا (ع) چه نقشی در جهت دهی فکری و سالم سازی افکار اندیشمندان جامعه ایفا کردند ؟
وجود فرق فکری مختلف در عصر امام رضا (ع) ، نیاز جامعه آنروز را به وجود حضرت رضا (ع) روشن می سازد . حضرت رضا (ع) نیز در این راه اقدامات مؤثری انجام دادند .
مسافرت های ایشان به بصره و کوفه برای پاسخگویی به عقاید باطل برخی فرق فکری یکی از این اقدامات است .
کارآمدترین اقدام ثامن الحجج (ع) در وضعیت آنروز با توجه به آشفتگی های موجود ، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارایه طرق شناخت حق و باطل و اقدام به یک کار معرفت شناختی در خصوص عقاید رایج و در راستای تثبیت عقاید حق بود .
یکی دیگر از اقدامات امام هشتم (ع) که در هدایت فکری مسلمانان مؤثر بود ؛ ایجاد فضای علمی مناسب برای ارایه طرح و نظرات و اندیشه های مخالفان بود .
با توجه به اینکه جامعه آنروز مملو از آرا و نظرات صحیح و سقیم بود و اهل علم با این آرا درگیر بودند ، طبعاً اگر بطلان آن نظرات و اندیشه ها ثابت نمی شد ، درصد تأثیرپذیری اهل علم از آن نظرات بیشتر می شد و تأثیر عمیقی بر نوع تفکر مردم می گذاشت . برای رهایی از چنین وضعیتی لازم بود ، اندیشه های مخالف مطرح و مورد نقد و بررسی منطقی و علمی قرار گیرد . عملی شدن این امر مستلزم ایجاد فضای مناسب علمی در سایه آزادی بیان و اندیشه است . امام رضا (ع) با اهتمام به همین روش و نقد آرای مخالفان تأثیر شگرفی در نگرش صحیح و منطقی مسلمانان در باب تحقیق گزاره های دینی و علمی و حتی نظرات ارایه شده گذاشتند .
یکی دیگر از موارد تأثیرگذاری امام رضا (ع) بر نوع تفکر جامعه آن زمان القای این نکته بود که دفاع از هر عقیده ای باید بر اسلوب منطق و روش عقلانی باشد . به عبارت دیگر ، دفاع عقلانی از یک مدعا امری بود که امام رضا (ع) در موارد متعدد آنرا مورد توجه قرار می داد .
با این رویکرد صاحب هر عقیده ای ، برای اثبات آن باید آن را با اسلوب منطقی منطبق می کرد . همه طرف های گفتگو در این امر مشترک بودند . در واقع این قاعده مناظره توسط حضرت رضا (ع) در جلسات مناظره پایه ریزی شد و نتیجه آن بسته شدن مغالطه و سفسطه در اثبات عقاید بود .
جامعه علمی در شناخت افکار و اندیشه های مختلف ، آنرا با عقل محک می زد و همین مسأله باعث شد تا بسیاری از مذاهب و اندیشه های رایج آن دوران باطل شناخته شوند .
این مسأله بزرگترین تأثیر امام رضا (ع) در نگرش فکری جامعه آن دوران بود ، در واقع امام (ع) جامعه خود را در مقابل این آرا واکسینه کردند .
تأثیر دیگری که بسیار مهم است ، مربوط به حوزه عمل است .
امام رضا (ع) با شرکت در جلسات مناظره ای که قبل از دوران ولایتعهدی خود تشکیل می داد یا در دوران ولایتعهدی توسط مأمون برگزار می شد ، عملاً روش منطقی بحث و مناظره و تحقیق و تتبع را نشان دادند و با ارایه آزادانه اندیشه های مخالف صاحبان ادیان مختلف ، و پاسخگویی عقلانی و با استفاده از نظرات خود آنها که باعث مغلوب شدن آنها شد ، نگرشی سالم در اهل نظر ایجاد کردند .
در خصوص سالم سازی محیط فکری توسط امام رضا (ع) و اثرگذاری ایشان بر جامعه علمی ، نقش ایشان در تولید علم چیست ؟
نقش حضرت رضا (ع) ایجاد نهضت علمی از جهات مختلف قابل توجه است . آثار و تألیفات ایشان در امور مختلف مثل توحید ، پیدایش زمین ، پزشکی ، فقه ، حدیث ، فلسفه احکام و مباحث اخلاقی ، حاکی از گستردگی معلومات ایشان بوده است .
مسلماً شخصی با این گستردگی در علم و بینش ، تأثیر شگرفی بر توسعه علمی جامعه خود خواهد گذاشت ، به خصوص اینکه امام (ع) به لحاظ اجتماعی بسیار فعال عمل کردند و خود شخصاً به ارایه راهکار و نظرات خود پرداختند . احاطه ایشان به علوم پزشکی ، بهداشت عمومی و میکروبیولوژی نمونه بارز این مسأله است که تأثیر بسزایی در علم پزشکی و بهداشت عمومی آن عصر گذاشت . چرا که تا آن زمان دانش پزشکی صورت علمی نداشت و این حرکت عظیم علمی امام (ع) در 1200 سال پیش نقطه جهشی برای توجه اندیشمندان به علم در حوزه های مختلف شد . خصوصاً وقتی این قواعد با کشفیات علمی منطبق شد . استفاده بهینه از فرصتهای موجود در تبیین معارف و تبلیغ دین و ترویج مسایل علمی از عمده فعالیتهای امام رضا (ع) در تولید علم به شمار می رود .
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
ـ زندگی سیاسی هشتمین امام:جعفر مرتضی حسینی.
2ـ پیشوایان، سید کاظم ارفع.
3ـ حضرت رضا(ع)، فضل الله کمپانی.[1] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ دوم، بی تا، ج 2، ص 261.
[2] . باقر شریف القرشی، حیاة الامام علی بن موسی الرضا(ع)، قم، نشر سعید بن جبیر، 1372ش، ج 2، ص 371.
[3] . همان.
[4] . محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الامامه، قم، منشورات الرضی، 1363، ص 178.
[5] . مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، تهران، صدرا، چاپ بیست و هفتم، 1384، ص 210.
[6] . محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ دوم، 1364، ج 13، ص 5676.

ارسال شده از طرف————————»

ارسال شده از طرف:محسن کاظمی

کاربر گرامی:محسن کاظمی:از ارسال مطلب بسیار جالب شما متشکریم

آیا شما نیز می خواهید به چهارده خورشید مطلب ارسال کنید.

1 نظر در “چرا به امام رضا عالم آل محمد (علیهم السلام) مي گويند

  1. احسنت بر شما خیلی عالی بود.موفق باشید 😛

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *