بحثى پيرامون بداء
يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب
يعنى : (خداوند هر چه را بخواهد (از احكام يا حوادث عالم ) محو و هر چه را بخواهد اثبات مى كند و اصل كتاب آفرينش در نزد
اوست ).
بايد بدانيم كه عالم ،عالم اسباب و مسببات است . و خداوند متعال خواسته است كه كارها با اسباب و علل خود جريان پيدا كنند. امامصادق – عليه السلام – مى فرمايد: (( ابى الله يجرى الاشياء الا باسباب … هر نتيجه اى معلول علل و مقدمات آن است . و چيزى بدون علت ، موجود نمى شود. اين حكم در همه كائنات جريان دارد.
جهانى كه ما در آن زندگى مى كنيم اين طور نيست كه بگوييم : عالم ، عالم جبر مطلق است . و هر چيزى به طور علل و معلول تا انقراض عالم ، معلوم و معين شده و هرگز قابل تغيير و تبديل نخواهد بود. به عبارت ديگر: اين گونه نيست كه بگوييم علل و اسباب و معلومات و مسببات در پى هم چيده شده و بدون تغيير و تبديل ، بتدريج جاى خود را خواهند يافت . و اگر چنين باشد – نعوذ بالله – تكليف ، عقاب ، ثواب، دع ، تضرع ، توبه ، بهشت و جهنم باطل خواهد شد. و بالاتر از اينها، لازم مى آيد كه خداوند متعال ازمخلوقات خويش ، مسلوب الاختيار گردد. چنانچه يهود – لعنهمالله – به اين مطلب قائل شده و گفتند: (يدالله مغلوقة ) خداوند نيز در پاسخ آنان فرمود: (( علت ايديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء))
يعنى : (به واسطه اين گفتار دروغ دست آنها بسته شده و به لعن خداوند گرفتار شدند. بلكه دو دست خداوند (دست قدرت و رحمت او) گشاده است ، هرگونه بخواهد، اتفاق مى كند).
بلكه حق آنها است كه :
تمام كارها و جريانهاى عالم ، روى علل و اسباب مى چرخد. اما خداوند دائما، مسببات و معلولات را با تبديل علل و اسباب ، عوض مى كند. به عبارت ديگر: خداوند متعال عمر انسانها را روى تغيير علل و اسباب ، كم و زياد مى كند. سرنوشتها را تغيير مى دهد، عزيزها را ذليل و ذليلها را عزيز مى گرداند. و آنكه مستحق عذاب بود، اهل بهشت مى گرداند و بالعكس . فصلى را كه بنا بود باران بيايد بدون باران مى كند: ملتى را پيروز و ملتى را مغلوب مى كند.چنانچه قرآن مجيد مى فرمايد: (( يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب )) .
يعنى : (چيزى را كه بنا بود موجود شود و به وجود بيايد، خداوند آن محو مى كند و نمى گذارد به وجود بيايد. و چيزى را كه بنا بود به وجود نيايد، به وجود مى آورد).
و نيز فرمود: (( ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم
يعنى : (اگر مردم استعداد و قابليت خويش را از دست دادند، خداوند نعمت خويش را تغيير مى دهد).
در اينجا سه مطلب وجود دارد كه بايد مورد بررسى قرار گيرد اول : بدا چيست ؟ دوم : تأثير عالم سفلى در عالم بالا. و سوم : ايجاد و خلقت دائم از سوى خداوند متعال .
بداء چيست ؟
(بداء) در اسلام ، اولين بار توسط اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام – مطرح شد. و قبل از آنان كسى اين مسئله را مطرح نكرده بود. و آن اين است كه خداوند متعال با تغيير اسباب ، مسببات را تغيير مى دهد، مثلا به علت (صله رحم ) عمر كسى را زياد مى كند كه به والدين يا اقربايش كمك مى كند و در اثر عقوق و قطع رحم ، عمر او را ناقص مى گرداند و هكذا…
و اهل سنت چون از اين معنا غافل هستند لذا به شيعه حمله كرده اند بدون آنكه در گفتار شيعه دقت كنند، مثلا فخر رازى در تفسير (( يمحوا الله ما يشاء و يثبت )) گفته است : رافضى ها مى گويند (بداء) بر خداوند جايز است . بداء اين است كه خداوند چيزى را بداند و سپس خلاف آن براى خداوند ثابت شود.
در كافى از زراره از امام باقر يا امام صادق – عليهماالسلام – نقل شده است كه فرموده است : ( (( ما عبد الله بشى ء مثل البداء )) ؛ يعنى : خداوند با چيزى مثل (بداء) عبادت نشده است ).
و در روايت هشام بن سالم از امام صادق – عليه السلام – نقل نموده كه حضرت فرمود: (( ما عظم الله بمثل البداء )). معناى اين هر دو حديث ، كاملا معلوم است كه يعنى : تغيير اسباب ، مسببات و علل و معلول در دست خداوند است . محمد بن مسلم از امام صادق – عليه السلام – نقل كرده است كه فرمود: (( ما بعث الله نبيا حتى ياءخذ عليه ثلاث خصال : الا قرار له بالعبودية و خلع الانداد و ان الله يقدم من يشاء و يؤ خر من .
يعنى : (خداوند متعال هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد مگر آنكه ابتدا سه عهد را از او گرفت : اول اقرار به عبادت خداوند دوم : از بين بردن بتها و سوم اينكه : اختيار جريانهاى عالم در دست خداوند است و آنچه را كه بخواهد جلو مى اندازد و آنچه را كه بخواهد به تاءخير مى اندازد).
آيت الله خوئى در البيان مى فرمايد: قضاى الهى به سه قسم تقسيم مى شود:
اول : قضايى كه كسى را از بندگانش بر آن مطلع نكرده و علم مخزونى مى باشد كه مخصوص خودش فرموده است . در اين قضاء و علم ، بدون شك (بداء) واقع نمى شود. بلكه در بسيارى از روايات اهل بيت – عليهم السلام – وارد شده كه منشاء (بداء) همين علم است يعنى از آن
سرچشمه مى گيرد. ابوبصير از امام صادق عليه السلام – نقل كرده است كه فرمود:
(( ان لله علمين علم مكنون مخزون لايعلمه الا هو، من ذلك يكون البداء، و علم علمه ملائكته و رسله و انبيائه و نحن نعلمه.
خلاصه اين حديث شريف ، اين است كه در علم اول ، بداء حاصل نمى شود، بلكه آن ، منشاء بداء و علت بداء است .
دوم : قضايى كه خداوند
متعال آن را به ملائكه و انبياء خبر داده است كه آن حتما واقع خواهد شد. در اين قضا نيز (بداء) حاصل نمى شود؛ زيرا لازمه اش اين است كه خداوند متعال خود و ملائكه و پيامبرانش را تكذيب كند. و اين محال است عياشى از فضيل نقل كرده است كه مى گويد: از حضرت ابوجعفر امام باقر – عليه السلام – شنيدم كه مى فرمود: (از امور حتمى ، امورى هستند كه لامحاله واقع مى شود. و باز از امور برخى امور هستند كه موقوفه و مشروط عندالله هستند. خداوند از آنها آنچه را بخواهد جلو مى اندازد و آنچه را كه بخواهد محو مى كند. و آنچه را بخواهد اثبات مى كند. و كسى از بندگانش را به اين مشروط واقف نكرده است . و اما آنچه رسولان خبر داده اند لامحاله انجام خواهد شد؛ زيرا خداوند نه خودش را تكذيب مى كند و نه پيامبرانش و نه ملائكه اش را):
(( روى العياشى عن الفضيل قال : سمعت اباجعفر عليه السلام يقول من الامور المحتومة امور جائية لامحالة و من الامور موقوفة عند الله يقدم منها ما يشاء، و يمحوا ما يشاء و يثبت ما يشاء لم يطلع على ذلك احدا – يعنى الموقوفة – فاما ما جائت به الرسل فهى كائنة لايكذب نفسه و لا نبيه و لا ملائكته
سوم : قضايى است كه خداوند آن را به پيامبر و ملائكه اش خبر داده است كه آنها واقع خواهد شد ولى مشروط است به اينكه اراده خداوند برخلاف آن تعلق نگيرد. و اين همان قسم است كه در آن بدا واقع مى شود. روايات اهل بيت – عليهم السلام – حاكى است كه خداوند متعال به انبياء و ملائكه خبر مى دهد و نيز به ملائكه خبر مى دهد كه باز اراده و مشيت مراهنگام وقوع ، در نظر بگيريد.
امام صادق – عليه السلام
– به ابن مسكان فرمود: چون شب قدر گردد، ملائكه و روح و كاتبان (سرنوشتها)، به آسمان دنيا نازل مى شوند و آنچه از قضاى خداوند در آن سال باشد آن را مى نويسند. و چون خداوند بخواهد چيزى را مقدم يا مؤ خر كند و يا چيزى را كم كند، به ملك امر مى كند تا آنچه را كه خداوند بخواهد آن را محو كند و آنچه را اراده نمايد، ثبت نمايد و آن را بنويسد:
(( عن عبدالله بن مسكان عن ابى عبدالله عليه السلام قال : اذا كان ليلة القدر نزلت الملائكة و الروح و الكتبة الى سماء الدنيا، فيكتبون ما يكون من قضاء الله تعالى فى تلك السنة فاذا اراد الله ان يقدم شيئا او يؤ خره او ينقص شيئا امر الملك ان يمحوا ما يشاء ثم اثبت الذى اراده على بن ابراهيم در تفسير خود، ذيل آيه (( فيها يفرق كل امر حكيم مى گويد: پدرم از ابن ابى عمير از عبدالله بن مسكان از امام باقر و امام صادق و امام كاظم –عليهم السلام – نقل كرده كه همه آنها در تفسير (فيها يفرق كل امر حكيم ) فرمودند: خداوند هر كار حق يا باطل و هر چه در آن سال خواهد بود، در شب قدر مقدر مى كند. ولى (بداء و مشيت ) دست خداوند است . از اجلها، ارزاق ،بلاها، عارضه ها و امراض ، آنچه بخواهد مقدم و يا موخر مى دارد و در آنها آنچه بخواهد مى افزايد و آنچه بخواهد كم مى كند:
(( حدثنى ابى عن ابى عمر عن عبدالله بن مسكان عن ابى جعفر و ابى عبدالله و ابى الحسن عليهم السلام فى تفسير قوله تعالى : (فيها يفرق كل امر حكيم ) اى يقدر الله كل امر من الحق و من الباطل و ما يكون فى تلك السنة ، و له البداء و المشية يقدم ما يشاء و يؤ خر ما يشاء من الاجال و الارزاق و البلايا و الاعراض و الامراض ، و يزيد فيها ما يشاء و ينقص ما يشاء. اين مطلب را با نقل يك روايت از امام رضا – عليه السلام – به پايان مى بريم : (( عن البزنطى عن الرضا عليه السلام قال :… قال ابوعبدالله و ابوجعفر و على بن الحسين و الحسين بن على و الحسنبن على و على بن ابى طالب عليهم السلام : و الله لولا آية فى كتاب الله لحدثناكم بما يكون الى ان تقوم الساعة : يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب. يعنى : (امام رضا – عليه السلام – فرمود: ابوعبدالله و ابوجعفر و على بن حسين و حسين بن على و حسن بن على و على بن ابيطالب – صلوات الله عليهم – فرموده اند: به خدا قسم اگر يك آيه در قرآن نبود، همه آنچه را كه واقع خواهد شد، تا قيام قيامت ، به شما خبر مى داديم . و آن آيه : (( يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب )) است .
يعنى : خداوند به ما خبر داده و ما مى دانيم اما ممكن است آنچه را كه خبر داده عوض كند و يا تغيير دهد. اين حديث شريف ، در تفسير عياشى ، ج 2، ص 215 از زراره از امام باقر از امام سجادعليهماالسلام – نقل شده است .
—————–مبلغان سایبری چهارده خورشید——————–
ازسایت خیلی خیلی خوبتون بی اندازه تشکرمی کنم استفاده کردم التماس دعا
سلام وعرض ادب…موفق باشید.