ملكى ميانجى
نيمه خرداد ماه 1377 شاهد فقدان شخصيتى قرآن پژوه و مفسرى عاليقدر در حوزه علميه قم يعنى حضرت آيت اللّه شيخ محمد باقر ملكى ميانجى- رحمة اللّه عليه- بوديم.
وى يكى از مفاخر علماى آذربايجان و از پژوهشيان مسايل اعتقادى و شناختى و مباحث نظرى مكتب تفكيك بود كه در محضر استادان بزرگ آن مكتب، بر اين مبانى واقف شد و به آن معتقد گرديد و در مجموعه آثار مفيد و نوشتهها و دروس خويش، به ترويج و تثبيت آن مبانى همت گماشت.
مرحوم ملكى، در سال 1324 ق / 1285 ش، در قصبه ترك از توابع ناحيه گرمرود شهرستان ميانه به دنيا آمد. در همانجا از محضر عالم جليل، سيّد واسع كاظمى تركى( م 1354 ق) كه خود از افاضل شاگردان آخوند خراسانى بود، ادبيات عرب، منطق، اصول( قوانين) و فقه( رياض) فرا گرفت.
وى به سال 1349 ق، به مشهد مقدس آمد و سطح عالى را نزد استاد فاضل خويش آيت اللّه شيخ هاشم قزوينى( م 1380 ق) و دروس فلسفه و مباحث اعتقادى و معارفى را نزد عالم نحرير آيت اللّه شيخ مجتبى قزوينى( م 1386 ق) تلمّذ كرد.
آنگاه در درس خارج زعيم حوزه علميّه مشهد در آن روزگار، آيت اللّه ميرزا محمد آقازاده خراسانى( م 1356 ق) شركت جست. همچنين بحشى از مباحث فقه و يك دوره اصول فقه و يك دوره كامل علوم و مباحث معارفى را از محضر استاد علاّمه ميرزا مهدى غروى اصفهانى( م 1365 ق) استفاده كرد و از ايشان به دريافت اجتهاد و افتا و نقل حديث مفتخر شد.
وى پس از گذشت سيزده سال در حوزه مشهد و استفاده از عالمان بزرگ آن سامان، به زادگاه خود مىآيد و به ترويج شعائر دين و تربيت مردم و امر به معروف و نهى از منكر مىپردازد و پس از جنگ جهانى دوم، هنگام بروز غايله آذربايجان، با آن اوضاع نابسامان، از موضع دينى و كاملا مستقل مبارزه مىكند و براى حفظ جان و مال مردم تلاش بسيار مىكند. وى شانزده سال در آنجا به اداى وظايف خويش اشتغال مىورزد و از آن پس، به سال 1337 ش، به حوزه علميه قم مىآيد و در آنجا ساكن مىشود و تنها در فصل تابستان و ايام ويژه مذهبى، قم را ترك مىكند.
استاد محمد رضا حكيمى كه به شرح حال و آثار ايشان در كتاب« مكتب تفكيك» پرداخته است، از خصوصيات ايشان مبارزه با مفاسد اجتماعى از راه تقويت بنيه اعتقادى و ايمانى مردم، مبارزه با تعدّيها و زورگويىهاى قلدران و خانها، توجه به كرامت انسانى و حرمت افراد و تواضع با مردم، توجه به مشكلات مسلمانان و اخبار كشورهاى اسلامى، تعبّد فوق العاده به احكام دينى و عمل به عبادات و مداومت بر خواندن دعاها و به خصوص صحيفه سجاديه و رعايت سادگى در مخارج زندگى و احتياط در برداشت از وجوه شرعيه و تأكيد بر زهد و ساده زيستى ايشان مىداند.
آثار علمى
از مرحوم آيت اللّه ملكى، آثار علمى فراوانى بر جاى مانده است:
1. بدايع الكلام فى تفسير آيات الاحكام( طهارت و صلات) در يك مجلد. چاپ بيروت، 1400 ق, چاپ قم، 1402 ق.
2. تفسير فاتحة الكتاب، قم، دارالقرآن الكريم، 1413 ق.
3. مناهج البيان فى تفسير القرآن، تفسير چهار جزء اوّل قرآن و تفسير جزء 29 و 30 در 6 مجلد كه تا كنون 5 مجلد آن منتشر شده است.( 1414 ق- 1418 ق) و جلد ششم يعنى از آغاز آيه 92 سوره آل عمران تا آخر جزء( آيه 24 سوره نساء) زير چاپ است. اين مجموعه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات، نشر يافته است.
4. توحيد الاماميه، با تنظيم محمد بيابانى اسكويى، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1415 ق / 1373 ش.
5. نگاهى به علوم قرآن، ترجمه على نقى خدايارى، به اهتمام على ملكى ميانجى، قم، نشر خرم. اين اثر ترجمه مقدمه تفسير و تقرير برخى دروس ايشان در جمع طلاّب است.
6. الرشاد فى العماد.
7. دوره كامل درس اصول آقا ميرزا مهدى اصفهانى.
8. رسالهاى در حبط و تكفير.
9. رسالهاى درباره خمس.
10. رسالهاى درباره احكام ميّت.
و ديگر آثار چاپ نشده مؤلف در احكام صلات، نكاح، طلاق و مواريث.
اخلاق و سجايا
يكى از مواردى كه تربيت و انسانيت و اخلاق انسانى بروز مىكند، در مقام بحث و گفت و گو و نقد ديدگاه مخالفان است. مقامى كه انسان با آراى ديگران روبرو مىشود و خود نيز نظريه ديگرى عرضه مىدارد. اينجاست كه سجاياى اخلاقى اهميت و نقش خود را ايفا مىكند. مرحوم ملكى از كسانى بود كه در نوشتههاى خود با رعايت ادب و احترام سخنان كسانى را كه از نظر فكرى مخالف خود مىديد نقل مىكرد و گاه از آنان با بزرگى و احترام ياد مىكرد و مقام علمى و شخصيت آنان را از ياد نمىبرد.
روش او چنين است كه غالبا كلام قايل را نقل مىكند و سپس اشكال علمى آن را بيان مىدارد. او همواره سعى دارد ديدگاه تفكيكى خود را در مقابل عقايد فلاسفه و مفسّران به نام عقلگرا ارايه دهد، در جاى جاى تفسير اين شيوه را با رعايت ادب و احترام و بدون بكار بردن كلمات ركيك و حمله و تكفير ادامه مىدهد. يكى از شاگردان درس تفسير ايشان نقل مىكرد كه در جلسهاى سخن از يكى از مفسران بزرگ و عالى مقام معاصر شد و بحث علمى درباره ديدگاه وى مطرح شد، يكى از شاگردان از روى بى ادبى و تعصب، سخن زشتى بر زبان راند و كلامى حاكى از تكفير بيان كرد. مرحوم ملكى بلافاصله و با حسّاسيت عكس العمل نشان داد و تصريح كرد: آنچه بيان مىشود، به عنوان طرح نظريه و انتقاد علمى است نه موضعگيرى، لذا من اجازه نمىدهم چنين برخوردى انجام گيرد و اگر شما قرار است در جلسه بحث من شركت كنيد بايد رعايت ادب و احترام بزرگان را داشته باشيد.
بحث و مناظره و طرح عقايد، مايه رشد و تكامل و روشن شدن واقعيات است اما اگر به صورت نادرست و همراه با تعصب و خارج از ادب علمى باشد، نه تنها حقيقت روشن نمىشود، بلكه موجب موضعگيرى كوركورانه خواهد شد و هر گروه و دستهاى كه گمان كند، همه حقايق پيش او است و ديگران باطل و منحرف هستند، آنكه به خود اجازه مىدهد كه ديگران را با تهمت و كوچك كردن از صحنه خارج كند و چون عقايد او را نمىپسندد، هر لفظ و كلامى در توصيف آنها بگويد، هرگز شمهاى از ادب علمى را در نيافته است.
رضوان الله تعالی علیه.