روابط دختر و پسرـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
على رغم اين كه افراد ناآشنا به مبانى دينى ، اسلام را بدان متهم مى كنند كه مخالف حضور دختران در اجتماع است ، احاديث صريحى داريم كه طالب علم و دانش و فراگيرى آن ، چه دختر و چه پسر، محبوب خدايند و براى كسب دانش و كارهاى مفيد اجتماعى ، دختران و پسران مى توانند با حفظ پوشش و عفاف ، به راحتى در جامعه ظاهر شوند و به انجام وظيفه بپردازند.
حضور دختر و پسر در اجتماع ، با اختلاط دختر و پسر، يكى نيست . روابط اجتماعى به سبكى كه دنياى غرب آن را پذيرفته است و رواج مى دهد، اختلاط دختر و پسر است و پيامدهاى زيانبار آن را نيز مى بيند و به روى خود نمى آورد.
اسلام با اختلاط دختر و پسر مخالف است ، نه با شركت دختر و پسر در مجامع عمومى و علمى با حفظ حريم . آنچه در جامعه اسلامى مذموم است ، روابط ناصحيح دختر و پسر در جامعه است ، نه حضور فعال آن ها در اجتماع .
از زمان رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در جامعه مسلمين ، غالبا سنت جارى بر اين بوده كه حضور دختران و پسران و زنان و مردان در جامعه ، با صيانت از قلمروهاى شخصى و توام با پاك دامنى و بزرگ منشى باشد. دختران و پسران و زنان و مردان ، هيچ گاه از مجالس و محافل عمومى و مساجد منع نمى شده اند؛ ولى هميشه حفظ ((حريم )) و ((كرامت )) و ((عفاف )) به عنوان يك اصل در جامعه حكومت كرده و رعايت شده است . رفت و آمد دختران و پسران در مجامع و محافل عمومى و مساجد و حتى كوچه و خيابان و بازار و… به طور مختلط و دوش به دوش نبوده است . روشى كه همچنان فرهنگ غالب بر جوامع اسلامى است و به وضوح ، با فرهنگ غربى متفاوت است .
آزادى دختر و پسر
اسلام به اهميت و ارزش فوق العاده پاكى و سلامت شخصيت دختر و پسر و لزوم رعايت حقوق فرد و جامعه در ارتباطها، نگاه ها، شنيدن ها و مكالمات مستمر تاكيد دارد و به هيچ عنوان راضى نمى شود كه حريم قدسى دختر، خدشه بردارد يا پسر از دايره عفت و پاكى خارج شود. اما دنياى امروز، تحت تاثير فرهنگ غربى ، به نام آزادى (و صريح تر بگويم : ((آزادى روابط)))، روح پاك جوانان دختر و پسر را سرگردان و گرفتار هيجانات بيهوده مى كند. آزادى مورد نظر هم به جاى اين كه به شكفتن استعدادها و خلاقيت ها كمك كند، موجب هدر رفتن نيروها و استعدادهاى و خلاقيت ها كمك كند، موجب هدر رفتن نيروها و استعدادهاى شاداب جوانى شده و جوانان را از دايره زندگى صحيح و انديشه متعادل ، خارج ساخته است .
دخترى كه از آغوش خانواده بيرون مى آيد، به كجا روى بياورد كه به دام سودجويانى كه عواطف پاك و دل ساده و آرزوهاى انسانى او را به بازى مى گيرند، نيفتد و سرنوشت و شخصيت و سلامتى اش به خطر نيفتد؟
برخى از سنت ها و آداب اجتماعى ما كه جوانان را از اجتماعى شدن ، ارتقاى شخصيت علمى و انتخاب دوست همفكر و همسر مناسب باز داشته اند، نه دينى و نه منطقى اند؛ اما در عين حال ، كنار گذاشتن تمامى سنت ها و پذيرش بى قيد و شرط فرهنگ حاكم بر جهان غرب نيز رفتار عاقلانه اى به نظر نمى رسد.
فرهنگ غربى ، خواسته يا ناخواسته ، به نام آزادى و در راه رسيدن به آن ، فضاى جامعه را ناامن و كانون خانواده را متزلزل نموده است . در چنين فضايى ، هيجانات كاذب و عطش كامجويى ها، فرصت انديشيدن و خلوت معنوى و لذت رفتارهاى جوانمردانه و خويشتندارى عفيفانه را از انسان گرفته است .
در جهان به اصطلاح ((آزاد))، علاقه واقعى جوانان به علم و دانش ، هر روز، كم تر مى شود و جوانان به كار و حرفه ، رغبت نشان نمى دهند و از رعايت قوانين و مقررات اجتماعى و انسانى فرارى شده اند.
در اين جوامع ، بر اثر بى بند و بارى ها و تلاش هاى دائمى شهروندان براى رسيدن به منافع و رفاه بيش تر و ناديده انگاشتن حريم هاى انسانى و پيام هاى انبيا، هر روز، جنايات تازه اى در شرف تكوين است ، كه عشق هاى دروغين خيابانى و دوستى ها و ارتباطهاى كوچه و بازارى ، تنها نقطه هاى آغاز آن شمرده مى شوند.
در جوامع اروپايى و امريكايى و مقلد آنان ، نسل جوان ، هدف بيشترين تبليغات رسانه اى براى مصرف بيش تر محصولات تجارى اند (لباس هاى مد روز و ماه و سال ، لوازم آرايش و خود آرايى ، خوردنى هاى جديد، نوشيدنى هاى تازه ، فيلم هاى و آوازهاى سبك غير اخلاقى ، مواد انرژى زا و توهم را و…) بدون آن كه فرصت انتخاب داشته باشند و يا بتوانند آگاهانه از حلقه و گردونه اى كه درونش قرار گرفته اند، خارج شوند.
در جامعه كه به هيچ اصل اخلاقى يا آرمان غير مادى پايبند نيست ، همگان قربانى اند، مگر آن كه به شكارچى تبديل شوند.
بدين ترتيب ، روشن است كه روابط آزاد، لازمه اقتصاد آزاد است . براى اين كه هميشه در جهان ، حرف اول را در توليد بزنند، بايد جهانيان را به مصرف كنندگان دائمى محصولات مصرفى و گاهى بى ارزش خود تبديل كنند و شكسته شدن حريم ها (حريم خانه ، حريم خانواده ، حريم شخصى ، حريم سنت هاى اخلاقى و ملى و…)گام نخست در ترويج محصولات و تربيت نسل تخدير شده و مصرف كننده است . نسلى كه در گام بعدى ، چه نظامى باشد و چه نباشد، به عنوان سرباز غرب و فرهنگ غربى ،(22) در برابر تمام آنها كه استقلال و عزت خود را پاس مى دارند، خواهد جنگيد!
اكنون بنگريد كه در جوامع غربى و كشورهاى تحت نفوذ آنان ، الگوهاى دخترها و پسرها، چه كسانى هستند؟ آيا فرد عالم و دانشمند و متفكر و هنرمند واقعى اند يا هنر پيشه هاى جلف و فاقد ابتكار و بى انديشه اى كه تنها ظاهرى جذاب دارند؟ آيا اين روند، سقوط اخلاقى و دليل انحطاط و موجب سرگردانى و بدبختى نسل جوان دختر و پسر يك جامعه نيست ؟ آيا متفكران و مربيان بزرگ غرب در دهه هاى و سده هاى گذشته ، با آن همه مبارزات پيگير و تحمل آن همه رنج ، چنين فضاى فرهنگ سوز و ماديت زده اى را آرزو كرده بودند؟ و آيا شايسته است كه ما به جاى تصحيح و ارتقاى فرهنگ خويش ، خود را به چنين فضاى و هم آلودى بسپريم ؟
حريم
جامعه دينى ، در روابط اجتماعى خود، توجهى ويژه به حصار عفاف و حريم شخصى دختر و پسر دارد. روش اسلام ، اين است كه انسان ، معتدل و متعادل زندگى كند و از هر افراط يا تفريطى به دور باشد. خداوند نيز مسلمانان را ((امت متعادل )) مى نامد(23) و افراط اجتماع را به روش صحيح زندگى فرا مى خواند و در مقررات خود، همه جنبه هاى نياز دختر و پسر را در نظر مى گيرد. از جمله ، دختران را تا حدودى كه منجر به زيان ديدن و انحراف آنها نشود، از شركت در اجتماع ، نهى نمى كند.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به برخى از زنان اجازه مى دادند كه حتى در جنگ ها براى امداد و كمك به مجروحان و سربازان ، شركت كنند و در تاريخ اسلام ، نمونه هاى بسيارى براى مشاركت زنان و دختران در فعاليت هاى اجتماعى ذكر شده است . روشن است كه رعايت حريم ها از سوى زنان و مردان ، تضمين لازم براى دوام چنين مشاركتى است و حضور زنان و دختران در فضاهاى عمومى يك جامعه ، مشروط به صلاحيت اخلاقى و متانت مردان و پسران آن جامعه است .
روابط آزاد
اسلام به خطرات ناشى از روابط و اصطلاح ((آزاد)) دختر و پسر كاملا آگاه است و نهايت مراقبت را در روابط و برخوردهاى دختران و پسران دارد، تا حدى كه منجر به انحراف و فساد نشود و طرفدار مشاركت دختران و پسران در جامعه به شكل معقول و با حفظ حريم است .
اسلام ، در عين اين كه اجازه شركت در محافل ، مدارس ، دانشگاه ها، مساجد و… را به جوانان دختر و پسر مى دهد، دستور مى دهد كه به صورت مختلط نباشد و محل نشست و برخاست ها از يكديگر جدا باشد.
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در زمان زندگى خويش دستور دادند كه در ورودى زنان به مسجد از در ورودى مردان ، جدا باشد. و نيز نقل شده است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آن زمان كه مسجدشان يك در داشت ، فرمودند كه شب هنگام كه نماز تمام مى شود نخست خانم ها از مسجد خارج شوند و بعد، مردها. پس مى بينيم كه در روزگار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز زنان در كنار مردان ، در صحنه هاى اجتماعى از جمله مساجد، و حتى ساعتى از شب گذشته ، حضور دارند؛ اما عمدا از زمينه هاى پيدايش كشش هايى جنسى، تا نهايت ممكن ، كاسته مى شود.
راهنمايى هايى كه در احاديث و آيات براى حريم گرفتن دختر از پسر و زن از مرد در ارتباطات و روابط اجتماعى بيان شده است ، بيانگر اين حقيقت است كه از نظر روانى – تربيتى ، رها كردن دختر و پسر در فضاى جذابيت و كشش متقابل در مناسبات و روابط، سخت زيانبار است و بلكه پل يا گردنه اى است كه پهلوان ها نيز در آن مى لغزند. با اين مبنا، دعوت به روابط آزادتر و كسب تجربه از خلال آنها، خدمتى به جوانان محسوب نمى شود؛ بلكه آنها را از رسيدن به آرامش و ثبات از طريق تشكيل خانواده و وفادارى به آن ، دورتر مى سازد.
آنچه كه اسلام به صورت يك توصيه اخلاقى در مورد جامعه مدنى ابراز مى دارد، اين است كه اجتماع مدنى ، تا حد ممكن ، غير مختلط باشد. در مدينه النبى شرايطى فراهم گرديد كه روح آدم ها بال و پر گرفت و جوانان در جوى سرشار از آگاهى و مسئوليت ، با داشتن فرصت انتخاب و حق ارضاى طبيعى و كنترل غرايز، رشد كردند و خويشتندارى و عفاف ، زمينه ساز ظهور چهره هاى علمى و معنوى برجسته اى در ميان آنان گرديد.
در شرايط مساعد علمى – معنوى كه حريم دختر و پسر رعايت شود و جوان ، مجال انديشيدن و انگيزه و امكان به كمال رسيدن داشته باشد، گل هاى زيبايى كه در 8 سال دفاع مقدس جلوه گر شدند مى رويند؛ اما در جوامع به اصطلاح ((آزاد))، به خاطر همه جايى شدن كشش ها و انگيزش هاى جنسى و خروج روابط جنسى از حريم خانواده (يعنى نظام اخلاقى ارضاى اين غريزه )، ما كم تر شاهد ظهور چهره هاى خويشتندار و پاكدامن هستيم .
چه لزومى دارد كه در جامعه و محافل آموزشى و دانشگاهى و اجتماعات عمومى و در جريان فعاليت ها و تلاش هاى فردى و اجتماعى ، دختران و پسران ، به اصطلاح : ((دوش به دوش )) (يعنى عملا با تداخل حريم هاى شخصى )، فعاليت هاى خود را انجام دهند؟ آيا اگر همين تلاش ها با حفظ حداقلى از فاصله انجام پذيرد، نقصى در كار و افتى در فعاليت حاصل مى شود؟
اين يك واقعيت است كه در جريان فعاليت هاى اجتماعى ، تداخل قلمروهاى شخصى دو جنس ، آنها را از كار و توليد و فعاليت ، باز مى دارد. و اين ، در مورد جوانان ، بيش تر صادق است ؛ چرا كه در ميان آنها به خاطر قوى تر بودن غريزه و سرعت هيجان ، خيلى زود، پاى جنسيت به عرصه كار و توليد و تلاش فكرى ، باز مى شود؛ چيزى كه در جمع زنان و مردان داراى خانواده و پايبند به آن ، كم تر و ديرتر اتفاق مى افتد.
نگاهى گذرا به پژوهش هاى روان شناسى – تربيتى و بولتن هاى ((روان شناسى كار)) و آنچه هم اكنون در كارخانجات و مدارس و متروهاى اروپا و ژاپن و… در حال فراگير شدن است (يعنى فاصله گذارى مناسب ميان دو جنس ، بر اساس خواست خود آنها و حتى به مقدار پيشنهادى خودشان )، تاييدى بر مدعاى ماست
ارزش هاى اخلاقى براى معاشرت
ارزش هاى اخلاقى براى معاشرت
الف ) در نگاه
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به حضرت على (عليه السلام ) فرمود: ((اى على ! نگاه اول ، براى توست (چرا كه ابزار شناخت است )؛ اما نگاه دوم به زيان توست حقيقت اين است كه در مناسبات و روابط اجتماعى دختر و پسر، پيشنهاد دين و اصل اخلاقى ، ترك نگاه هاى شهوانى دختر و پسر به يكديگر و پرهيز از لذتجويى هاى بى ضابطه و بازى كردن با عواطف يكديگر است .
جوانى كه چشمش به جنس مخالف مى افتد و احيانا از وى خوشش مى آيد، مى خواهد كه براى بار دوم نيز به وى نگاه كند و لذت ببرد. نوبت اول ، چون نگاه و تلذذ غير عمدى است ، مانعى ندارد؛ ولى نوبت دوم ، چون به قصد لذت بردن از ديگرى و بهره جويى از سرمايه ديگرى است ، جايز نيست .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((نگاه كردن به نامحرم ، تيرى زهر آگين است كه از ناحيه شيطان پرتاب مى شود.و ((چه بسيارند نگاه هاى كوتاه و لذت هاى زودگذر كه بعدها حسرت ها و تاسف هاى طولانى در پى خواهند داشت با همه اين مرزبندها و سفارش هاى خير خواهانه ، در اسلام ، نگاه كردن دختر و پسر به يكديگر و گفتگوى آن ها، چنانچه به قصد خواستگارى و ازدواج (يعنى رفتن به سمت تشكيل كانون خانواده و رسيدن به ثبات و آرامش ) باشد، مانعى ندارد.
ب ) در پوشش
پوششى كه اسلام براى دخترها مقرر كرده است ، بدين منظور نيست كه جلوى فعاليت هاى اجتماعى آنان را بگيرد و از خانه بيرون نروند. پوشش دخترها در اسلام ، اين است كه دختر در معاشرت خود با پسران ، بدن خود را (بجز صورت و دست ها) بپوشاند و به جلوه گرى و خودنمايى نپردازد.
حقيقت ، اين است كه در مسئله پوشش كه در روابط دختران و پسران در جامعه به عنوان يك عامل موثر مطرح است ، يك پرسش جدى پيش روى ماست : آيا براى خود دختر، بهتر است كه پوشيده (به معناى واقعى آن ) در اجتماع ظاهر شود، يا نيمه عريان ؟ آيا با توجه به احساسات و كششى كه دختر و پسر به يكديگر دارند و با آسيب پذيرى جدى عاطفى و محدود بودن قدرت طبيعى دخترها در دفاع از خويش و حريم خويش ، بايد هر پسرى حق داشته باشد كه از هر دخترى در هر محفلى حداكثر تمتعات را ببرد يا نه ؟ چرا مردان بايد آزاد باشند تا همچون كالا به زن بنگرند؟ آيا همين نگرش نيست كه نظام خانواده را در غرب ، متزلزل كرده است ؟
راه حل چيست ؟
اسلام با وضع نمودن نوعى مقررات براى پوشش ، حفظ سلامت جسم و جان فرد و روح جامعه را تضمين كرده است . به اين ترتيب ، حجاب زن ، حقيقتا مصونيت بخش و پاسدار حريم اوست . مگر نه اين كه : ((هر آنچه ديده بيند، دل كند ياد))؟
در آيين اسلام ، پسران فقط در موقعى كه تشكيل خانواده دادند و آگاهانه انتخاب كردند و مسئوليت پذيرفتند، در كانون گرم و صميمى خانواده است كه مى توانند با دختر (به عنوان همسر قانونى خود)، پيوند كاميابى بر قرار كنند. قبل از آن ، نبايد فكر و ذهن هيچ دختر يا پسر جوانى به اين موضوع ، مشغول باشد زيرا مانع فكر و تحصيل و كارهاى زندگى او و ديگران مى شود.
در جامعه اسلامى ، هر نوع كامجويى بدون قبول مسئوليت يا كاميابى هيجانى و بدون تعقل و انتخاب ، اساسا ناپسند شمرده مى شود؛ اصلى كه اتفاقا در روان شناسى جديد غرب نيز به صورت جدى مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است .
پس مى توان گفت كه اسلام ، نه تنها به دختران و پسران جوان به چشم موجوداتى خطرناك كه بايد محدود شوند، نمى نگرد، بلكه حتى غريزه جنسى را نيز در راه تشكيل خانواده و استمرار نسل و آرامش و شادابى (يعنى بهداشت روانى فرد جامعه ) به كار مى گيرد.
جوان سرشار از استعدادهاست و غرايز مختلف او (حقيقت جويى ، علم خواهى ، زيبايى طلبى ، آفرينشگرى ، و…) همگى نيرومندند. كدام انسان خردمندى مى پذيرد كه تمامى اين غرايز، در پاى غريزه جنسى قربانى شوند؟ اگر بپذيريم كه آزادى روابط دختر و پسر، بهداشت روانى آنها و كل جامعه را مختل مى سازد، ناگزير بايد به سطحى از محدودسازى روابط، تن در دهيم ؛ محدوديت هايى كه براى افراد سالم جامعه ، يك انتخاب عاقلانه اند و براى بيماران هوس باز، يك اجبار، تا بتوانند آزادانه از ديگران بهره كشى كنند و روح و جسم ديگران را بيازارند.
اولين فايده هاى اين روش ، امنيت فضاى خانواده و اجتماع ، ارتقاى موقعيت زنان و دختران ، شكوفايى استعدادهاى مختلف جوانان ، و… اند كه مهم ترين نشانه هاى ((بهداشت روانى )) يك جامعه محسوب مى شوند كه زمينه لازم براى توليدات فكرى و صنعتى و توسعه ابعاد مادى و معنوى جامعه است .
ج ) در انديشه و قلب
نبودن حريم بين دختر و پسر، و آزادى در معاشرت ها، هيجانات و التهاب هاى جنسى را افزايش مى دهد و با خارج كردن ميل جنسى از تعادل و مسير طبيعى اش آن را به صورت يك عطش روحى و يك خواست سيرى ناپذير و اشباع نشدنى در شكل و تنوع فراوان در مى آورد.
غريزه جنسى ، غريزه اى نيرومند، عميق و پردامنه است كه هرچه انسان به آن آن ميدان بيشترى بدهد، آتش آن ، شعله ورتر مى گردد، نه خاموش تر. مثل افراد آزمندى كه هرچه پول بيشترى به دست بياورند، حريص تر مى شوند.
تاريخ از آزمندى جنسى ، بسيار ياد مى كند. پادشاهان ، از نظر حس تصرف و تملك زيبارويان ، در هيچ نقطه اى متوقف يا سيراب نشده اند. صاحبان حرمسراها، هر روز در پى شكار كردن شكار ديگرى براى خود بوده اند.
اسلام به قدرت شگرف اين غريزه ، توجه كامل كرده و هشدارهاى زيادى درباره خطرناك بودن نگاه جنسى بى ضابطه و خلوت كردن پسر و دختر با هم و معاشرت هاى كنترل نشده آنان مى دهد و از طرفى تدابيرى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و براى هر يك از دو جنس ، وظايف و مقرراتى معين نموده است .
به عنوان نمونه ، قرآن كريم مى فرمايد: ((به مردان بگو چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و اندام خود را پوشيده دارند و به زنان نيز بگو تا چشم ها از نگاه ناروا باز دارند و اندام خود را بپوشند.)) (نورت آ يه 31)
آيين ما از ما مى خواهد كه انديشه مان را هوس آلود نكنيم ، خيال گناه را در ذهن خود نپروريم ، به نامحرمان خيره نشويم و دزدانه نگاه نكنيم ، به قصد لذت هاى جنسى به نامحرمى ننگريم و قلبمان را آلوده و گرفتار نسازيم و با چنين قصدى به معاشرت هاى اجتماعى قدم نگذاريم .
د) در گفتار
شنيدن صداى دختر براى پسر، در صورتى كه قصد لذت بردن و خوش آمدن در كار نباشد، اشكالى ندارد. در عين حال ، بر اساس همان اصل ((روابط حداقل )) كه گفتيم ، مادام كه ضرورتى در كار نباشد، ترك آن ، عاقلانه تر است .
براى دختر، شايسته نيست كه در سخن گفتن با پسرى ، صداى خود را نازك كند و به نحوى با عشوه و اطوار، سخن بگويد.
خداى متعال در قرآن ، به زنان مى فرمايد: ((در حرف زدن ، صدا را نازك و مهيج نكنيد كه موجب طمع بيمار دلان گردد و امام على (عليه السلام ) مى فرمود: ((به دختران جوان ، سلام نمى كنم كه مبادا پاسخ آنها دلم را به لغزش افكنده) در رفتار
احتياطها و توصيه هاى دين مبين اسلام ، مبنى بر دور نگه داشتن و فاصله داشتن دختران و پسران نامحرم از يكديگر، صرفا به خاطر حفظ سلامت روحى اجتماع و پاكى خانواده و عزت و شرف و تعالى آحاد شهروندان است تا حتى براى لحظه اى ، فكر آلوده به ذهن پسر و دختر عفيف ، راه نيابد و افكار آنها مشغول به مسائلى كه وقت آن نرسيده است ، نشود.
روح جوان ، فوق العاده تحريك پذير است . اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح انسان از رسيدن به جاه و مقام و ثروت سير نمى شود، در ميل جنسى (سكس ) نيز چنين است .در محيطهاى آزاد و بى بند و بار، هيچ پسرى از تصاحب زيبارويان و هيچ دخترى از متوجه كردن پسران به خود و تصاحب قلب آنان سير نمى شود. از طرفى ، هوس ، در هيچ نقطه اى توقف نمى كند و تقاضاى نامحدود انسان ، خواه ناخواه ، انجام ناشدنى است و امكان برآوردن همه خواسته ها هيچ گاه براى بشر، ميسر نيست .
دست نيافتن به آرزوها و هوس ها، در جاى خود، منجر به اختلالات روحى و بيمارى هاى روانى مى گردد. به محيطهايى كه بى بند و بارى در آن ها زياد است ، بنگريد. خواهيد ديد كه در آن محيطها، آمار بيمارى هاى روانى و مشكلات روحى ، متلاشى شدن خانواده بالاست . شايد مهم ترين علت ، همين آزادى جنسى و تحريكات فراوان روانى است كه به وسيله عكس ها، مجلات ، فيلم ها و سى دى ها و محافل مختلط تفريحى و حتى در كوچه و خيابان و تبليغات كالاها و مدها و… دامن زده مى شود و غالبا بى پاسخ مى ماند؛ چرا كه تخليه جسم و روان از اين هيجانات فزاينده ، عملا ممكن نيست و بدين ترتيب ، پيرى زودرس و روان پريشى و اختلالات روحى ديگر، پيامدهاى طبيعى اينگونه محيط هاست.
پیام————————————
جامعه دينى ، در روابط اجتماعى خود، توجهى ويژه به حصار عفاف و حريم شخصى دختر و پسر دارد.