موضوع:خداشناسی
استاد راهنما:حجه الاسلام والمسلمین افشار
پژوهشگر:علی حسن بیگدلی
پشتیبان:حوزه علمیه امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام یاسوج
کلیدواژه:ادراک /خدا/ انحراف/ اثبات /برهان
دانلود فایل pdf مقاله——————————————–
مقدمه:
به نام آنکه یاداوراحت روح است وکلام اومفتاح الفتوح است.
خداشناسی راهم عرفت انسان مومن است واورا به معانی بلند معرفت نزدیک می کند وبا شناخت اوست که می توان زنجیر تعلقات مادی را گسست شناخت سببی است که انسان را از آن چه درشان او نیست دور می کند مثت فحشاء وفساد و…واو را عروج می بخشد به وادی نور ، خدا شناسی در همه ادیان وجود داشته ولی تفاوتی که دارد درنوع شناخت اوست چرا که انسان فطرتا به دنبال معبودی است که اورا پرستش کند و موقع نیاز دست فقیرانۀ خود رابه سوی او دراز کرده و حاجت خود را طلب کند،ولی اشکال کار این جاست که گاهی بخاطر جهل و عدم شناخت چیزی را خدای خود قرار می دهیم که خود نیازمند است به چیز دیگر،حال آنکه باید معبودی را بشناسیم که به هیچ چیزی نیازمند نباشد و دارای کمالات کامل و بدون عیب و نقص باش.
خداشناسی:
همه آیات او ظاهر ،همه برهان او باهر
ولی کو دیدۀ بینا،ولی کو قلب نورانی
منوّر کرده خورشیدش،همه آفاق وانفسش را
تو از کوری نمیبینی،ز نادانی نمی دانی
جهان را بین منو گشته از اشراقات انوارش
هوا را بین معطّر گشته از انفاس رحمانی
شناخت نفس،مقدمۀ شناخت خدا
بدان که کلید سعادت دو جهان،شناخت نفس خویشتن است زیرا شناختن آدمی خویش را اعانت بر شناختن آفریدگار خود می نماید چنانکه حق تعالی می فرماید:«سَنُرِیهِم آیَاتنَا فِی الآفَاقِ وَ فِی أنفَسَهِم حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُم أنَّهُ الحَقُّ»
(زود باشد که بنماییم به ایشان آثار قدرت کاملۀ خود را در عالم و در نفس های ایشان، تا معلوم شود ایشان را که اوست پروردگار حق ثابت)
و از رسول صل الله علیه و آله منقول است که:«من عرف نفسه فقد عرف ربه»
(هرکه بشناسد نفس خود را پس به تحقیق که بشناسد پروردگار خود را)
و خود این ظاهر و روشن است که هرکه خود را نتواند بشناسد به شناخت دیگری چون تواند رسید،زیرا که هیچ چیز به تو نزدیک تر از تو نیست،چون خود را نشناسی دیگری را چونشناسی.
تو که در علم خود زبون باشی
عارف کردار چون باشی.
درک خداوند از راه فطرت:
«أ فی الله شک فاطر السموات و فی الأرض» (آیا در وجود خداوند شکی هست،خدایی که ئآفرینندۀ آسمان ها و زمین است)
فطرت چیست؟ فطرت یعنی حسّ ذاتی و درونی که از نخستین روز در سرشت و خلقت انسان نهاده شد و سرچشمۀ تمام تمایلات،علائق و غرائز ذاتی می باشد که انسان به وسیلۀ آن بعضی از امور را بدون یادگیری و بدون توجه به دلیل و برهان یا بدون اینکه کسی یادآوری نماید آن را درک می کند و شک و تردیدی در آن به خود راه نمی دهد.گاهی آن را دل و یا ضمیر نیز می نامند.فطرت از همان دوران کودکی درک می نماید.فطرت مربوط به ساختمان روحی انسان و از شئون و فعالیت های ذاتی می باشد.فطرت بدون دلیل و برهان و گاهی بدون توجه عمل می کند.
امور فطری:
هر چیزی که به وسیلۀ فطرت (حسّ ذاتی) و وجدان درون انسان قابل درک و تشخیص باشد.امور فطری یا وجدانی نام دارد که اینگونه امور برای همه ممکن بوده و هیچ گونه دلیل و برهانی و راهنمایی احتیاج ندارد مانند گرسنگی،تشنگی،علاقۀ مادر به فرزند،علاقۀ انسان به خویش و… .
درک وجود خداوند به وسیلۀ امور فطری:
درک وجود خدا وآفریدگار مانند احساس تشنگی وگرسنگی و… فطری است که انسان از دوران کودکی بدون آن که دلیل وبرهانی لازم داشته باشد ویا کسی او را به این حقیقت متوجه سازد با همان فطرت پاکش به روشنی وسادگی درک می کند که این جهان وانسان خدا وآفریننده ای دارد ، به عبارتی قبل از عقل انسان را به سوی خدا رهبری می کند زیرا فطرت انسان با قاطعیت وبدون تردید می کوید:
1)هر چیزی سازنده ای دارد انسان وجهان نیز طبعا باید سازنده هی داشته باشد .
2)انسان فطرتا خود را به موجودی نیرومند تر از خود نیازمند می بیند و می داند .
3)انسان فطرتا درمواقع احساس خطر به یک نیروی مرموز وپناه کاه ایمنی بخشی گرچه نا خود آگاه متوجه می گردد .دراثرفطری بودن خدا خواهی وخداجویی که مسئله پرستش از روز اول درمیان بشر به صورت های مختلف وگوناگون شایع ورایج بوده تنها در مصداق واوصاف معبود حقیقی اشتباه ویا انحراف حاصل می شد که در اثرهمین اشتباه ویا انحراف در تشخیص، گاهی بشردر تاریخ خود به بت پرستی وانواع پرستش های دیگر روی اورده است واین اشتباه ویا انحراف نیز باید ازطریق عقل و وحی کنترل گردیده ومصداق واقعی وحقیقی خداوند تشخیص داده شوداین است که پیامبران معمولا مصداق واقعی خدارا برای بشربیان می نمودندوشعارشان بریگانگی خدا تکیه می کردند نه بروجود آن مگرگاهی ان هم برای یاد اوری وبیدار ساختن فطرت بشربرآنچه طالب آن است ودر صورت توجه وبیداری آن را درک می کند.
فطری بودن این مسئله در قران وگفتار پیشوایان فراوان آمده که به چند نمونه اشاره می کنیم .
1).«افی الله شک فاطر السموات والارض ».
(آیا دروجود خدا شکی ؟خدایی که آفریننده آسمان وزمین ).
2).«فاقم وجهک للذین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها »
(به سوی آیین پاک روی آور ، مستقیم ، خالص وعاری از هر گرایش ، انحراف آیینی که بر پایه خلقت وفطرت انسان پی ریزی شده است ).
قال علی (علیه السلام ) فرمودند :« فبعث فیهم رسله …لیستا دوا میثاق فطرته »
( علی علیه السلام فرمودند که در این خطبه علل بعثت پیا مبران را بیان می کند ویکی از آن ها را چنین می آورد که خداوند در میان بشر پیامبرانی برانگیخته است تا آنان را به فرمان وخواست فطرتشان برا نگیخته برگردانند وپیمان فطر تشان را یادشان آورند ).
راه های انحراف از فطرت:
اگر مسئله خداشناسی فطری بشر بود پس باید همه انسان ها خدا را می شناختند و می پذیرفتند وکسی انکار نمی کرد در حالی که گرایش به مادی گری در جهان رو به افزایش وتوجه به خدا وخداشناسی روز به روز رو به کاهش است . اولا :علل وعواملی هست که انسان را از فطرت اصلی منحرف می سازد وهمچون پوششی بر لامپ روشنی یا ابری بر خورشید تابان روی فطرت انسان پوشانده می شود وآن را از نور افکنی و رهبری باز می دارد مانند علاقه به خویشتن که به دشمنی باخویشتن و انتحار مبدل میگردد ومهر فطری مادر که در اثر طغیان شهوت ،به ترک فرزند وپیوستن به بیگانه ای مبدل می شود.
ثانیاّ :تمایلات و علائق فطری انسان زیاد است ا گر انسان حد اعتدال رادراین علائق رعایت نکند ودر بعضی از انها راه افراط را بپیماید قهرا از علائق دیگران کاسته می گردد وگاهی تدریجاَ ازبین میرد ویا انزوا پیدا می کند چون مردم دردوران های پیش مشغولیت وسرگرمی ها واین علائق،علاقه وعشق ورزیدن به علم ،صنعت ،ثروت،سبقت وتسلط بردیگران وفرورفتن دراین گونه سرگرمی ها درسرتا سر جهان به خصوص برکشورهای تکنیک زده روز به روز زیاد تر می شود ودراثر ان علاقه وگرایش به دین ،معنویت وخدا روز به روز کاهش می یابد چنان چه ما این حقیقت در جامعه درمیان جوانان خود به روشنی احساس می کنیم اینجاست که اسلام انسان را ازعلاقه های تند وافراطی برحذرداشته ولی با این حال گاهی این علاقه فطری که خاموش گردیده است دراثرعوامل دیگری که پیش می اید بیدار می گردد این همه پوشش ها را برکنار زده انسانرابه سوی حقیقت رهبری می کند.مثال مردی که ازامام صادق (علیه السلام) درخواست نمود که مرا به سوی پروردگارم راهنمایی کن امام فرمودند :سوارکشتی شدای ،اری ،ایا اتفاق افتاده که کشتی بشکند ودرمیان امواج خروشان دریا قرارگیری ،اری،ایا احساس کردی که نیروی مرموزونجات دهندای که توجه وامیدت به سوی اوجذب شده وجود دارد،اری ،اوهمان خداست که درموقع احساس خطرواضطرارفطرت انسان به سوی ان رهبری می کند.
اثبات خدا از لحاظ عقل:
«الا بذکر الله تمئن القلوب ».(بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرامش می گیرد ).
چه لزومی دارد برای اثبات خدا این همه بکوشیم به بحث و سخن بنشینیم تا بالاخره وجود خدا را اثبات کنیم ؟ اولا: وجود خدا یک واقعیت وحقیت علمی است که باید آن را شناخت و پذیرفت و شناختن این حقیقت علاوه بر این که یک وظیفه علمی است یک وظیفه الهی نیز می باشد.ثانیا:خدا شناسی و عقیده به خدا نه تنها مربوط به جهان بینی و شناخت جهان اصل اول آن است جهان بینی هر انسان نیز زیر بنای افکار و طرز تفکر و نتیجتاً پایه تمام اعمال و حرکت اوست انسانی که جهان را با خدا می بیند با انسانی که جهان را بدون خدا می بیند هم از نظر فکری و هم از نظر عملی از هرسازد انسانی که برای جهان،آفریدگاری نمی داند نمی تواند شناخت صحیح از جهان داشته باشد و جهان را آن طور که هست ببیند و تبیین کند واعمال واندیشه های خود را انسانی وغیر حیوانی تنظیم کند .ثالثا: اعتقاد وایمان به خدا کمال روحی وعظمت معنوی به انسان می بخشد سعادت ابدی برای راو می آورد واز او مادیت وآلودگی به معنویت وپاکی سوق می دهد .رابعا : ایمان به خدا علاوه بر فواید معنوی وعلمی وفکری فوق فواید اجتماعی نیز دربر دارد .
آثار فواید اجتماعی شناخت خدا وایمان به او :
آرامش روانی :1) بلاها 2)پیشامد های ناگوار 3) محرومیت ها 4) بیماری ها 5) فقر وتنگدستی 6) حسادت وکینه توز یها
موارد نام برده شده سبب بوجود آمدن : 1) نگرانی ها 2) اضطراب درونی می شوند این دو مورد سبب بوجود آمدن : 1) جنون ودیوانگی 2) بیماری های روانی 3)بیماری های روان تنی می شوند و دوباره این موارد سبب بوجود آمدن 1)انتحار2)خودکشی3)اعتیادات خطرناک و … می شوند.این فرمول یک واقعیت غیرقابل انکار را نشان می دهد که نشان از این است که پیش آمد ناگوارسبب ناراحتی های گوناگون از جمله نگرانی و اضطراب می شود که خود سبب می شود که انسان به سوی انتحار،خودکشی،اعتیاد و بدبختی خطرناک کشیده می شود.حال بنگریم که شناخت خدا و ایمان به او سبب چه چیزی می شود؟سبب 1)احساس پناهگاه قوی2)امید واری به اجر و پاداش فراوان و سود بی پایان3)عقیده به سپری شدن دوران موقت،ناراحتی ها و رسیدن به یک سعادت لذت بخش جاودانی می شود و این موارد سبب به وجود آمدن امیدهای بهتری می شود از جمله1)بوجود آمدن آرامش درونی و تسکین اضطرابات درونی2)ایمنی بودن حتمی از نگرانی و عوارض خطرناک نگرانی و…این فرمول یک حقیققت را بازگو می کند که نشان از این است که شناخت خدا و ایمان به خدا سبب می شود که فرد مورد هجوم مصائب و هرگونه ناراحتی بدان چگونه رفتار کند.1)از یک طرف همیشه برای خود تکیه گاهیمحکم و پناه گاه ایمنی بخشی احساس می کند و از این احساس
،نیرو ونشاط می گیرد.«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم ذکرالله».(آنان که به خدا ایمان آوردندو دلشان با یاد خدا آرامش گرفته است آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش می پذیرد)
2)از طرف دیگر در مقابل این پیش آمدهای ناگوار اجر و پاداش بی حد در نظر دارد و آنرا یک تجارت سودمند برای خود می داند.
«إنما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب»(خداوند صابران را بدون حساب پاداش می دهد).
3)از طرف سوم و دوران این ناراحتی ها را موقت و زودگذر می داند و در انتظار یک سعادت لذت بخش حتمی و همیشگی بسر می برد.«إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا…کنتم توعدون»(آنانکه خدا گفته و استقامت می ورزند،فرشتگان بر آنان فرود آیند که نترسید و غمگین نباشید و مژده باد بر شما از بهشتی که وعدۀ شماست.)
4)از طرف چهارم چنین انسانی مؤمن و معتقد به خدا در برابر هر پیش آمد تلخ و ناگواری برای خود یک پناه گاهنیرومند و ایمنی بخشی احساس می کند که بجای پناه بردن به اعتیادات و دست آلودن به جرم و جنایت و بجای انتحار و خودکشی و یا ابتلاء به امداض روانی و راون تنی به ان نیروی لایزال إلهی پناهنده می شود و به موفقیت و نجات خویش امیدوار می گردد.«یا ایها النبی حسبک الله و من اتبعک من المؤمنین» (ای پیامبر خدا مطمئن باش که خدا بر تو پیروانت کفایت خواهد نمود).
«و من یتقی الله یجعل له مخرجا…لکل شیء قدرا» (و هرکس تقوا پیشه کند خداوند از هر مشکلی راه ئهایی به روی وی می گشاید.آنچنان و از جایی به او روزی می رساند که به خیالش نرسید هرکس به خدا توکل کند خدا برای او کافی است).
نتیجه اینکه این طرز تفکر ها وبینش ها وباورها این خواهد بود که یک فرد معتقد به خدا در برابر هر پیش آمد تلخ وناگوار از یک آرامش خاص درونی برخوردار خواهد بود وهیچ گونه دلهره ،تشویق ونگرانی بر دل وی راه نخواهد یافت ودر ضمن از عوارض خطرناک نگرانی نیز که در فرمول پیش به آن اشاره گردیده مصون ومحفوظ خواهد بود .
اصلاح چامعه و فرد درسایه شناخت خدا وایمان به او:
کسی که بوچود خدا معتد است او را به مانند یک پلیس مخفی همیشه ودر تمام حالات حتی سر ووپنهان حاضر وناضر بر اعمال خود می بیند و هیچ موقع مر تکب جرم ، گناه ،خیانت وجنایت نمی گرددوتدریجاًدراثر تمرین به نیکی ها عادت واز بدی ها پاک وبه دوربوده ونتیجتاً یک انسان نمونه وکامل خواهد گردید واز این گونه افراد نیز یک اجتماع سالم واطمینان بخشی که هیچ گونه جرم وجنایت وکوچکترین گناه وظلم وتعدی در آن نباشدوبه وجود خواهد آمده آری ایمان به خدا به قدری سازندگی دارد و در اصلاح فرد و اجتماع به قدری موثر هیچ نیرو و عاملی نقش آن را نمیتواند ایفا کند.
دلایل اثبات خدا از طریق آیات قرآنی :
عارف نام دار فیض کاشانی معتقد است که ایات ودلائل واضح وروشنی در آفاق وانفسی ومخلوقات وآفریده های جهان وجود دارد که وجود خدای سبحان ووحدت یگانگی والوهیت وصفات اورا اثبات می کند .قران کریم در ایات متعدد وفراوانی توجه به این طریق داده است از جمله این آیات :«ان فی خلق السموات والارض واختلاف الیل والنهار و…لایات لقوم یعقلون»
(محققا در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتی ها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است و بارانی که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب،زمین را بعد از مردن و نابود شدن گیاه آن زنده کرد و سبز و خرم گردانید و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخر است و در همه این امور عالم چون همه با نظم و حکمت است برای عاقلان ادله ای واضع بر علم و قدرت آفریننده است).
«هوالذی جعل الشمسضیاء….لقوم یعلمون.»«ان فی اختلاف اللیل و النهار…لقوم یتقون»
(اوست خدای که آفتاب را درخشان و ماه را تابان فرمود و سیر ماه را در منازل معین کرد تا بدین واسطه شماره سنوات و حساب ایام را برای امر معاد و نظم معاش خود بدانید این ها را جز به حق و مصلحت نظام خلق نیافرید بازیچه نشاید پنداشت خدا آیات خود را برای اهل علم و معرفت مفصل بیان خواهد کرد به حقیقت در رفت آمد شب و روز بلکه در هر چیزی که خدا در آسمان ها و زمین خلق فرموده برای اهل تقوی علامت و نشانه های قدرت خدا پدیدار است).
«و هو الذی مد الارض و جعل فیها رواسی و…لقوم یتفکرون»«و فی الارض قطع متجاورات و…لایات لقوم یعقلون»
(اوست خدای که بساط زمین را بگسترد و در آن کوه ها بر افراشت و نهرها جاری ساخت هر گونه میوه ها پدید آورد همه چیز را جفت بیافرید و شب تار را به روز روشن بپوشانید همانا در این امور متفکران را دلائل روشن بر قدرت آفریدکار است )و(در زمین قطعات مجاور متصل است زمین برای تاکستان و باغ انگور قابل است و یک جا برای زراعت غلات و زمین برای نخلستان آن هم نخل های گوناگون و با آن که همه با یک آب مشروب می شوند ما بعضی را در خوردنی ها بر بعضی برتری دادیم و این امور عاقلان را ادله واضحی بر حکمت صانع است بلکه به امر خدائی با علم و قدرت و حکمت است).
آیات زیادی داریم که از جمله آیات 95-99سوره انعام و آیات 66-69و79سوره نحل و آیات 20-25سوره روم و آیات 3-5سوره جاثیه و ….
هر گاه انسان در مضمون این آیات تامل نماید و در عجائب و شگفتی های آفریده های پروردگار در زمین و آسمان ها و مخلوقات حیوانی و انسانی توجه نماید پی خواهد بود که این امور بدون صانع و مدبر نخواهد بود و فاعلی خواهد داشت که محکم نماید و اندازه گیری صحیح بنماید و حتی فطرت انسان ها شهادت می دهد که آنها مقهور و مسخر قدرت و اراده و تدبیر پروردگار هستند و به همین دلیل خداوند سبحان فرموده است: «افی الله شک فاطر السموات والارض .»
آیا در وجود خدایی که خالق آسمان وزمین است شک وتردیدی وجود دارد).
اثبات خداوند از طریق روایات:
قال علی (علیه السلام): از مولاعلی (علیه السلام) سوال شد چگونه پروردگارت را شناختی ؟
فرمودند:«فسخ العزائم ونقص الهمم لما هممت فحیل بینی وبین همی ،وعزمت فخالف القضاءووالقدر عزمی ،علمت ان المدبرغیری».
(به فسخ عزائم ونقص همت ها، که آنچه رابران همت گمارده بودیم، پس بین من وهمت من حائل شده وتصمیم گرفته ام وقضاوقدر باعزم من مخالف شد، دانستم که تدبیر کننده غیر من است).
ونیز آن حضرت در جای دیگری فرمودند:«البعرة تدل علی البعیر واثر الاقدام علی المسیر ،فالسماءذات ابراج والارض ذات فجاج اما تدلان علی السائع الخبیر»
(فضوتات شتر دلالت بر شتر واثر قدم ها دلالت بر راه دارد آسمان دارای برج ها است وزمین دارای راه های وسیع است ،آیا آنها دلالتن بر وجود سانع اگاه ندارد).
نا محسوس بودن خدا:
گاهی سوال پیش می آید که چرا خداوند نامحسوس است؟
جواب اجمالی این است که چیزی که محسوس است امکان ندارد خدا باشد واگر خدامحسوس شد خدا نیست بلکه پدیده ای است مانند سایر پدیده هاونیازمند به خدا .
مناظره امام صادق علیه السلامبا منکر خدا که مکی گفت چرا خدا را با حس باصره نمی توان شناخت ؟پاسخ :«للفرق بینه وبین خلقه الذین تدرکهم خاسه الابصار منهم ومن غیرهم »
(برای اینکه تفاوت است میان او وآفریده هایش اعم ازآفریده هایی که حس باصره آنها را درک می کند ویا درک نمی کند)
یعنی اگر امکان داشته باشد که خداوند با چشم ویا یکی دیگر از حواس ادراک شئد فرقی میان خدا وسایرپدیده هانمی ماند واو هم پدیده ای است مانند سایرپدیده ها ونیا زمند بهد پدید آورنده.
شخصی از امام پرسید وقی خدا با ذیکی از حواس پنج گانه درک نمی شود پس وجود ندارد.
امام در جواب فرمودند:«ویلک !تما عجزت حواسک عن ادراکه انکرت ربوبیه ونحن اذا عجزت حواسنا عن ادراکه ایقنا انه ربنا وانه بخلاف الاشیاء »
(وای بر تو ! چون حواس تواز شناخت او نا توان است، ربوبیت او را انکار می کنی ولی ما جون ملاحضه می کنیم که حواس ما از شناخت او نا توان است یقین می کنیم او پروردگار ما است واو چیزی است نه مانند سایر چیز ها)
برهان حرکت ارسطوئی:
دراین عالم غیر از خدا همه چیز یاساکنند یا متحرک ، اسطو می گوید هر حرکتی احتیاج به محرک دارد وهر متحرکاتی محرکی دیگر وهمان طور ادامه ادامه بدهیم محرک اول خداوند است . توضیح این برهان حرکت وقتی ما به این عالم نگاه می کنیم خیلی چیزهایی را می بینیم در حال حرکت هستند.
یک ماشینی بخواهد حرکت کند یک راننده می خواهد یک قطار برای حرکت کردنش راننده نیاز دارد یک هواپیما برای حرکت کردنش نیاز به یک خلبان دارد یک تیر یا گلوله ای که بخواهد شلیک شودواز لوله تفنگ بیرون رودوبه هدف بخورد اغحتیاج به دیک تیرانداز دارد چطور گردش ابرها وگردش زمین وحرکت زمین به دور خودش وبه دور خورشید وطلوع خورشید از مشرقوغروب خورشید از غرب ،وزیدن بادها ،یک روز برف است یک روز تگرگ می باردیک روز هوا ابری است ویک روز هوا آفتابی است حرکت تمام سیارات زمین ،عطارد ،مریخ،مشتری،نپتون وپلتون وبقیه در یک مواردی حرکت می کننددر فضا بدون اینکه یک ثانیه توقف کنند وبدون اینکه ار مدار خارج شوند به حرکت خود ادامه می دهند همه وهمه احتیاج به یک حرکت دهنده ویک گرداننده ای دارند دانا توانا وقار ومتعالی که آن خدای سبحان است .
برهان های دیگری هم وجود دارد بر مثال برهان های معدودبودن عالم وبرهان نظم برهان خلف حضرت ابراهیم و….که می تواند با مراجعه به کتاب دلایل خدا شناسی از سید جلال میر حسین اشکوری مراجعه کرد.
نتیجه گیری:
هرچیزی که وجود داردنیاز به آفریدگاری دارد وبرای اینکه راه صحیح زندگی راپیدا کنیم که مایه پیشرفت وترقی انسان می شودوراه حق وصحیح وراه سعادت را نشان می دهدکه اینها همه بر می گردد به شناخت خداوند متعال که راه های زیادی برای شناخت وجود دارد که به مقداری اشاره کردیم از جمله راه فطرت ،عقل،فلسفه،آیات ،روایات ،برهان هاودلایل دیگری …پس نتیجه می گی گیریم با شناخت خداوایمان به او راه سعادت را یافته ایم واز انحرافات وگمراهی ها فا صله می گیریم که خود مایه آرامش ،خو شبختی وراه سعادت است برای هر انسان با ایمان وروشن فکر.
سرود بندگی:
دلت را با خداوند آشنا کن زعمق جان خدایت را صدا کن
دل غفلت زده مانند سنگ است مس دل رازیاد او جلا کن
شکوه بندگی در خاکساریست خضوع وبندگی پیش خدا کن
تو غرق نعمت پروردگاری بیا و حق نعمت را ادا کن
نشان حق شناسی در نماز است جفا تا کی بیا قدری وفا کن
رکوعی ،سجده ای،اشکی خضوعی به پیش آن یکی ،قامت دوتا کن
به سوی او گشا دست نیازی به درگاه بلند او دعا کن
به سنگ توبه ای بشکن دلت را غرور وسگرانی را رها کن
ومن الله التوفیق
علی حسن بیگ دلی
جهت حمایت از ما:لطفاً مطالب سایت را بدون ذکر منبع کپی نکنید.
منتظرنظرات خوب شما در مورد این پست وسایر مطالب سایت هستیم.
منابع ومأخذ———————————–
1)قران کریم/مرحوم الهی قمشه ای (ره)/ناشر:حق بین/چاپ:اول/سال چاپ:1389
2)نهج البلاغه/مولف:محمد دشتی/ناشر:نورالمبین/چاپ:4/سال نشر:1390
3)بحار الانوار/مولف:مجلسی محمد باقر/جلد 3
4)خدا شناسی/مولف:هریسی هاشم/سال چاپ 1360
5)دلایل خدا شناسی /مولف:سیدجلال میر حسین اشکوری/سال چاپ: 1376/نشر:روح قم
6)توحید صدوق /مولف:«شیخ صدوق»محمدبن علی بن بابویه/سال چاپ:1416ه.ق
7)گلبانگ تربیت2/جواد محدثی
8)معراج السعاده/مولف:مولا احمد نراقی «قدس سره»/ناشر:انتشارات کشف الغطاء/چاپ:اول/سال چاپ:1382
—————————————————————————————————