بازگشت به صفحه اصلی دانشنامه»»»

«اشراط الساعه»

«اشراط» (جمع «شَرَط») به معناي علامت است. بنابراين «اشراط الساعة» به معناي نشانه‏هاي نزديک شدن قيامت است. (1) اين اصطلاح بر مجموع حوادثي اطلاق مي‏شود که پيش از واقعه عظيم قيامت، اتفاق خواهد افتاد.

تعبير «اَشْراطُ السَّاعَة» تنها يک بار در قرآن کريم به کار رفته است:

«فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّي لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ»؛ (2) «آيا آنها جز اين انتظاري دارند که قيامت ناگهان بر پا شود؛ [آن گاه ايمان آورند] در حالي که هم اکنون نشانه‏هاي آن آمده است، اما هنگامي که بيايد تذکر و ايمان آنها سودي نخواهد داشت».

در روايات – به‏ويژه از طريق اهل سنّت (3) – اين‏انگاره، فراوان مورد اشاره قرار گرفته است.

يکي از حوادث مهمي که در آستانه قيامت رخ خواهد داد و مورد اتفاق شيعه و اهل سنّت است، ظهور مردي از خاندان پيامبر اکرم‏صلي الله عليه وآله مي‏باشد.

شيعه معتقد است:

او فرزند امام حسن عسکري‏عليه السلام است که در سال 255 ق. متولد شده و هم‏اکنون به قدرت الهي زنده است. هر گاه خداوند اراده کند، او پرچم قيام را بر دوش خواهد گرفت و تا او نيايد و حکومت عدل را در گيتي برپاي ندارد، عمر جهان به سر نمي‏رسد و قيامت بر پا نمي‏گردد.

به نظر مي‏رسد روايات بيانگر نشانه‏هاي ظهور و روايات حکايتگر نشانه‏هاي برپايي قيامت، در هم آميخته شده باشند. (نشانه‏هاي ظهور)

پيامبر گرامي اسلام مي‏فرمايد:

«عَشرٌ قَبْلَ السَّاعَةِ لابُدَّ مِنْها السُّفيَانِيُّ وَالدَّجّالُ وَالدُّخانُ وَالدّابَّةُ وَخُروُجُ القائِمِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَنُزُولُ عِيسيعليه السلام وَخَسْفٌ بِالْمَشرِقِ وَخَسْفٌ بِجَزيرَةِ العَرَبِ وَنَارٌ تَخْرُجُ مِنْ عَدَن تَسُوقُ النّاسَ اِلَي المَحْشَرِ»؛ (4) «ده چيز، پيش از برپايي قيامت، به ناگزير رخ خواهد داد: خروج سفياني و دجّال، پيدا شدن دود و جنبنده، خروج قائم، طلوع خورشيد از مغرب آن، فرود آمدن حضرت عيسي‏عليه السلام از آسمان، فرو رفتن [در زمين] در ناحيه مشرق و فرو رفتن در منطقه جزيرةالعرب و آتشي که از انتهاي عدن بر مي‏خيزد و مردمان را به سوي صحراي محشر مي‏کشاند».

بر اين اساس، همه نشانه‏هاي ظهور، به گونه‏اي نشانه‏هاي قيامت هم هستند؛ ولي همه نشانه‏هاي قيامت، نمي‏توانند نشانه‏هاي ظهور باشند؛ زيرا ممکن است، برخي از آنها پس از ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام واقع شوند.

يکي از مشروح‏ترين و جامع‏ترين احاديث در اين زمينه، حديثي است که ابن عباس از پيغمبر گرامي اسلام‏صلي الله عليه وآله در داستان حجةالوداع نقل کرده و حاوي نکات ارزشمند فراواني است. او مي‏گويد: «ما با پيامبر اسلام‏صلي الله عليه وآله در »حجةالوداع« بوديم، حضرت حلقه در خانه کعبه را گرفت و رو به ما کرد و فرمود: آيا شما را از »اَشْراطُ السَّاعة« آگاه کنم و سلمان – که در آن روز از همه به پيامبرصلي الله عليه وآله نزديک‏تر بود – عرض کرد: آري اي رسول خدا!

فرمود: از نشانه‏هاي قيامت تضييع نماز، پيروي از شهوات، تمايل به هواپرستي، گرامي داشتن ثروتمندان و فروختن دين به دنيا است. در اين هنگام است که قلب مؤمن در درونش آب مي‏شود – آن چنان که نمک در آب [ذوب مي‏شود] – از اين همه زشتي‏ها که مي‏بيند و توانايي بر تغيير آن ندارد.

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا چنين امري واقع مي‏شود؟

فرمود: آري، سوگند به آن کس که جانم به دست اوست! در آن زمان، زمامداراني ظالم، وزرايي فاسق، کارشناساني ستمگر، و امنايي خائن بر مردم حکومت مي‏کنند.

سلمان پرسيد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟

فرمود: آري سوگند به آن کس که جانم در دست اوست! در آن هنگام زشتي‏ها، زيبا و زيبايي‏ها، زشت مي‏شود. امانت به خيانتکار سپرده مي‏شود و امانتدار خيانت مي‏کند. دروغگو را تصديق و راستگو را تکذيب مي‏کنند.

سلمان پرسيد: اي رسول خدا! آيا چنين چيزي واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري، سوگند به کسي که جانم در دست اوست! در آن روز حکومت به دست زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منبرها مي‏نشينند و دروغ، «ظرافت» و زکات «غرامت» و بيت‏المال «غنيمت» محسوب مي‏شود.

مردم به پدر و مادر [خود] بدي مي‏کنند و به دوستانشان نيکي و ستاره دنباله‏دار در آسمان ظاهر مي‏شود.

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم به دست اوست! در آن زمان زن با شوهرش شريک تجارت مي‏شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بيرون خانه و براي ثروت اندوزي به کار مي‏گيرند). باران کم مي‏شود. صاحبان کَرَم خسيس و تهي‏دستان، حقير شمرده مي‏شوند. در آن هنگام بازارها به يکديگر نزديک مي‏گردد. يکي مي‏گويد چيزي نفروختم و ديگري مي‏گويد سودي نبردم! همه زبان به شکايت و مذمت پروردگار مي‏گشايند!

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم در دست اوست! در آن زمان اقوامي به حکومت مي‏رسند که اگر مردم سخن بگويند، آنان را مي‏کشند، و اگر سکوت کنند، همه چيزشان را مباح مي‏شمرند! اموال آنها را غارت مي‏کنند و احترام‏شان را پايمال و خون‏هاي‏شان را مي‏ريزند! دل‏ها را پر از عداوت و وحشت مي‏کنند، و همه مردم را ترسان و خائف و مرعوب مي‏بيني!

سلمان عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري، قسم به آن کسي که جانم به دست او است! در آن هنگام چيزي از مشرق و چيزي از مغرب مي‏آورند (قوانيني از شرق و قوانيني از غرب) و امت من متلوّن مي‏گردد! واي در آن روز بر ضعفاي امت از آنها و واي بر آنها از عذاب الهي! نه بر صغير رحم مي‏کنند، نه به کبير احترام مي‏گذارند و نه گنهکاري را مي‏بخشند! بدن‏هاي‏شان همچون آدميان است؛ اما قلب‏هاي‏شان قلب‏هاي شيطان‏ها است.

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري سوگند به آن کسي که جانم در دست او است! در آن زمان مردان به مردان قناعت مي‏کنند و زنان به زنان و بر سر پسران به رقابت بر مي‏خيزند؛ همان‏گونه که براي دختران در خانواده‏هاي‏شان! مردان، خود را شبيه زنان و زنان خود را شبيه مردان مي‏کنند! زنان بر زين سوار مي‏شوند (و به خودنمايي مي‏پردازند)؛ لعنت خدا بر آنان باد!

سلمان عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم در دست او است! در آن زمان به تزيين مساجد مي‏پردازند، آن‏چنان که يهود و نصارا معابد را تزيين مي‏کنند! قرآن‏ها را مي‏آرايند (بي‏آنکه به محتواي آن عمل کنند)! مناره‏هاي مسجد طولاني و صفوف نماز گزاران فراوان مي‏شود؛ اما دل‏ها نسبت به يکديگر دشمن و زبان‏ها مختلف است!

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم در دست او است! در آن هنگام پسران امت من با طلا تزيين مي‏کنند و لباس‏هاي ابريشمين حرير و ديباج مي‏پوشند و از پوست‏هاي پلنگ براي خود لباس تهيه مي‏کنند!

سلمان عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع شدني است؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم به دست او است! در آن هنگام زنا آشکار مي‏گردد. معاملات با غيبت و رشوه انجام مي‏گيرد. دين را فرو مي‏نهند و دنيا را بر مي‏دارند!

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين امر شدني است؟!

فرمود: آري، سوگند به کسي که جانم به دست او است! در آن هنگام طلاق فزوني مي‏گيرد، و حدّي براي خدا اجرا نمي‏شود؛ اما با اين حال به خدا ضرر نمي‏زنند (خودشان زيان مي‏بينند).

سلمان عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين شدني است؟!

فرمود: آري، سوگند به کسي که جانم به دست او است! در آن هنگام زنان خواننده مي‏شوند. آلات لهو و نوازندگي آشکار مي‏شود و اشرار امتم به دنبال آن مي‏روند!

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين شدني است؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم به دست او است! در آن هنگام، ثروتمندان امتم، براي تفريح به حج مي‏روند و طبقه متوسط براي تجارت، و فقيران آنها براي ريا و تظاهر! در آن زمان اقوامي پيدا مي‏شوند که قرآن را براي غير خدا فرا مي‏گيرند و با آن همچون آلات لهو، رفتار مي‏کنند! و اقوامي روي کار مي‏آيند که براي غير خدا علم دين فرا مي‏گيرند! فرزندان نامشروع فراوان مي‏شوند، و قرآن را به صورت غنا مي‏خوانند و براي دنيا بر يکديگر سبقت مي‏گيرند.

سلمان عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري، سوگند به کسي که جانم به دست او است! اين در زماني است که پرده‏هاي حرمت دريده و گناه فراوان مي‏شود. بدان بر نيکان مسلط مي‏گردند. دروغ زياد و لجاجت آشکار مي‏شود. فقر فزوني مي‏گيرد. مردم با انواع لباس‏ها بر يکديگر فخر مي‏فروشند. باران‏هاي بي‏موقع مي‏بارد. قمار و آلات موسيقي را جالب مي‏شمرند، و امر به معروف و نهي از منکر را زشت مي‏دانند؛ به گونه‏اي که مؤمن در آن زمان از همه امت خوارتر مي‏شود. قاريان قرآن و عبادت کنندگان پيوسته به يکديگر بدگويي مي‏کنند و آنها را در ملکوت آسمان‏ها افرادي پليد و آلوده مي‏خوانند.

سلمان عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين امر واقع مي‏شود؟!

فرمود: آري، سوگند به کسي که جانم در دست او است! در آن هنگام ثروتمند رحمي بر فقير نمي‏کند، تا آنجا که نيازمندي در ميان جمعيت به پا مي‏خيزد و اظهار حاجت مي‏کند، و هيچ کس چيزي در دست او نمي‏نهد!

سلمان گفت: اي رسول خدا! آيا اين امر شدني است؟!

فرمود: آري سوگند به کسي که جانم به دست او است! در آن هنگام «رويبضة» سخن مي‏گويد!

سلمان عرض‏کرد: پدر ومادرم فدايت باد اي رسول خدا! «رويبضة» چيست؟

فرمود: کسي درباره محروم سخن مي‏گويد که هرگز سخن نمي‏گفت (و کسي اظهار نظر مي‏کند که مجال اظهار نظر به او نمي‏دادند).

در اين هنگام طولي نمي‏کشد که فريادي از زمين بر مي‏خيزد، آن چنان که هر گروهي خيال مي‏کند اين فرياد در منطقه آنها است.

باز مدتي که خدا مي‏خواهد به همان حال مي‏مانند، سپس در اين مدت زمين را مي‏شکافند و زمين پاره‏هاي دل خود را بيرون مي‏افکند. فرمود: منظورم طلا و نقره است. سپس به ستون‏هاي مسجد با دست مبارکش اشاره کرد و فرمود: همانند اينها! و درآن روز ديگر طلا ونقره‏به‏درد نمي‏خورد.

[و فرمان الهي فرا مي‏رسد]. اين است معناي سخن پروردگار:

«فَقَدْ جاءَ اَشْراطُها». (5). (6).

منابع ومأخذ:

————منبع کلی کتاب فرهنگ نامه مهدویت خدامراد سلیمیان————————-

منابع مطالب:

(1). کتاب العين، ج 6، ص 235؛ مجمع البحرين، ج 4، ص 257.
(2). محمد )47(، آيه 18.
(3). ر.ک: صنعاني، المصنف، ج 11، ص 274؛ علي بن جعد، مسند، ص 248؛ ابن ابي‏شيبه، المصنف، ج 8،ص 267؛ ابن ابي عاصم، کتاب الاوائل، ص 114؛ النسائي، السنن الکبري، ج 1، ص 255؛ الطبراني، المعجم‏الکبير، ج 9، ص 296.
(4). کتاب الغيبه، ص 436، ح 426؛ ر.ک: صحيح ابن حبان، ج 15، ص 257.
(5). سوره محمد)47(، آيه 18.
(6). تفسير نمونه، ج 21، ص 454 – 459؛ به نقل از تفسير علي بن ابراهيم. همچنين ر.ک: بحارالانوار، ج 6، ص 308، ح 6.

———————————————————————————

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *