آنچه سانتوس با حافظهاش اجرا میکند، به گفته «وندی سوزوکی»، استاد روانشناسی و علوم اعصاب دانشگاه نیویورک قابل تعلیم و آموزش است و همه ما با میزان حافظهٔ کم یا بیش خودمان هم میتوانیم به آن برسیم.
در این نوشتار نگاهی میکنیم به چهار قدم راحت برای بهبود و تقویت حافظه:
۱-تکرار
کارهایی هستند که میتوانیم به طور خودکار انجامشان دهیم؛ مثلا مراحل انجام تمرینی ورزشی یا تعویض چرخ خودرو. یادآوری مراحل و روش انجام چنین کارهایی از آن رو برایمان آسان است که بارها و بارها تکرارشان کردهایم و از طریق تکرار، شبکهٔ عصبی جدیدی در مغزمان ایجاد کردهایم که به محض نیاز، بدون هیچ فشاری بر ذهن، آنها را به خاطرمان میآوریم. به همین دلیل است که گاهی هنگام رانندگی متوجه میشویم که اگرچه داشتیم به جایی دیگر برویم، در مسیری معمول و همیشگی خودمان میرانیم.
عمل تکراری، شیار حافظه جدیدی در مغزمان تولید میکند و بر این اساس، اگر میخواهید موضوع جدیدی را یاد بگیرید و یا به ذهن بسپارید، اولین کارتان باید این باشد که با صبر و شکیبایی بسیار، بارها و بارها آن را تکرار کنید.
۲-تداعی معانی
بر اساس گفتوگویی با چستر سانتوس، ترفندی برای به خاطر سپردن فهرستی از کلمات تصادفی وجود دارد: هر کلمه از فهرست را به کلمه بعدی به گونهای مرتبط کنید که ماجرا یا روایتی از آن ساخته شود.
طی این گفتوگو، سانتوس چند واژه از قبیل میمون، آهن، طناب، بادبادک، و خانه را مثال میزند و به دنبال آن خطاب به شنوندگام میگوید: میمونی را تصور کنید که دارد با آهنی بازی میکند، در حالی که از طنابی آویزان شده اما یک سر این طناب به بادبادکی متصل است که روی سقف خانه آن را به اهتزاز درآورده! و سپس میافزاید با هر تعداد کلمه به همین روش میتوان داستانی ساخت تا به خاطر سپردن آن راحتتر شود.
این شیوه ارتباطی که باید تمام احساساتی همچون لمس کردن و بوییدن را فراگیرد، میتواند در زندگی روزمره ما نیز، از جمله در به خاطر سپردن چهرهها و اسامی دشوار، به کار آید. ترفند مناسب اینجاس که هر نام را با یک تصویر مرتبط کنید، مثلا کسی که از قبل میشناسید، و سپس مالک جدید این نام را با آن تصویر برای ذهنتان تداعی کنید.
۳-بازتاب احساسی و عاطفی
بسیار محتمل است که هنوز هم به یادتان مانده باشد روز ۱۱ سپتامبر (یا وقایع تاریخی همانند آن) چه کاری انجام میداید. این یادآوری به لطف آمیگدال صورت میگیرد که منطقهای بادامیشکل در نزدیکی هیپوکامپ مغز است و با پردازش احساسات، در به یادآوردن خاطرات احساسی نیز سهیم و شریک است.
هر تجربه شدید احساسی میتواند براحتی در خاطر ثبت شود؛ چه فیلمی باشد که شما را به گریه انداخته باشد، چه حادثه و اتفاقی خندهدار. خوب یا بد؛ تجربه شدید عاطفی از یک موضوع بسرعت رمزگذاری میشود و در ذهن میماند.
۴-قدرت تخیل
مغز ما امور جدید و جذاب را راحتتر به دست حافظه میسپرد. این روند البته نسبتاً به همان صورت احساسی صورت میگیرد.
فهرست چستر سانتوس را به خاطر آورید: ممنون، آهن، طناب، خانه و… اگر به کمک تخیل و خیالپردازی خود از آن ماجرا یا داستانی غیرمنتظره بسازید، جذابیت بیشتری برای مغز خواهد داشت. مغز ما دوست دارد به بازیهای تخیلی و خیالپردازی دست بزند. اگر از تخیل و خلاقیت خود استفاده کنید، میتوانید خوراکی برای ورزیده کردن ذهنتان پیدا کنید و با تصویرسازی، آنچه را میخواهید بهتر و آسانتر به ذهن بسپارید.
ما میتوانیم ظرفیتمان را برای حفظ و به خاطر سپردن آنچه میخواهیم بهبود بخشیم به شرطی که از این چهار قانون طلایی گفته شده پیروی کنیم.