و من کلام له علیه السلام
قَدْ اءَحْیا عَقْلَهُ، وَ اءَماتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِیلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِیظُهُ، وَ بَرَقَ لَهُ لا مِعٌ کَثِیرُ الْبَرْقِ، فَاءَبانَ لَهُ الطَّرِیقَ، وَ سَلَکَ بِهِ السَّبِیلَ، وَ تَدافَعَتْهُ الْاءَبْوابُ إ لى بابِ السَّلامَهِ، وَ دارِ الْإِقامَهِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلاهُ بِطُمَاءنِینَهِ بَدَنِهِ فِی قَرارِ الْاءَمْنِ وَالرَّاحَهِ، بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ اءَرْضَى رَبَّهُ.
ترجمه :
سخنى از آن حضرت ( علیه السلام )
خردش را زنده گردانید و نفسش را میرانید. تا پیکر ستبر او لاغر شد و دل سختش به لطافت گرایید. فروغى سخت روشن بر او تابید و راهش را روشن ساخت و به راه راستش روان داشت . به هر در زد و درها او را به آستان سلامت و سراى اقامت راندند. و به آرامشى که در بدنش پدید آمده بود، پاهایش در قرارگاه ایمنى و آسایش استوار بماند. بدانچه دل خود را به کار واداشت و پروردگارش را خشنود ساخت .