من خطبه له علیه اسلام
اءَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّدا صَلّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ لَیْسَ اءَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ یَقْرَاءُ کِتَابا، وَ لاَ یَدَّعِی نُبُوَّهً وَ لاَ وَحْیا، فَقَاتَلَ بِمَنْ اءَطَاعَهُ، مَنْ عَصَاهُ یَسُوقُهُمْ إِلَى مَنْجَاتِهِمْ، وَ یُبَادِرُ بِهِمُ السَّاعَهَ اءَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ، یَحْسِرُ الْحَسِیرُ، وَ یَقِفُ الْکَسِیر،ُ فَیُقِیمُ عَلَیْهِ حَتَّى یُلْحِقَهُ غَایَتَهُ، إِلا هَالِکا لاَ خَیْرَ فِیهِ.
حَتَّى اءَرَاهُمْ مَنْجَاتَهُمْ، وَ بَوَّاءَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ، فَاسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ، وَ اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُمْ.
وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ کُنْتُ مِنْ سَاقَتِهَا حَتَّى تَوَلَّتْ بِحَذَافِیرِهَا، وَ اسْتَوْسَقَتْ فِی قِیَادِهَا، مَا ضَعُفْتُ، وَ لاَ جَبُنْتُ، وَ لاَ خُنْتُ، وَ لاَ وَهَنْتُ.
وَ ایْمُ اللَّهِ لَاءَبْقُرَنَّ الْبَاطِلَ حَتَّى اءُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خَاصِرَتِهِ.
قال السید الشریف الرضی
وَ قد تَقَّدَم مُخْتارُ هذِهِ الْخُطْبَهِ إ لاَ اءَنَّنِی وَجَدتُها فِی هذِهِ الرَّوایَهِ عَلى خِلافِ ما سَبَقَ مِنْ زِیادَهٍ وَ نُقْصان فَاءَوجَبَتِ الْحالُ إ ثْباتَها ثانِیهَ.
ترجمه :
خطبه اى از آن حضرت (علیه السلام ) ،گزیده اى از آن را که با این روایت متفاوت است پیش از این آوردیم .
اما بعد. خداوند سبحان ، محمّد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را به رسالت فرستاد. در حالى که ، هیچیک از عربها نه کتابى خوانده بود و نه دعوى پیامبرى و وحى کرده بود. محمّد (صلى اللّه علیه و آله و سلم) به پایمردى کسانى که از او فرمان مى بردند، با کسانى که نافرمانیش مى کردند، پیکار نمود و آنان را به جایى که رستگاریشان در آن بود براند و کوشید که پیش از آنکه مرگشان در رسد از گمراهى برهند. و آنان را، که همانند اشتران خسته از سنگینى بار در زیر بار عقاید باطل و فساد و گمراهى خویش درمانده شده بودند، یارى داد تا از جاى برخیزند و خویشتن را به سر منزل سعادت برسانند، مگر هلاک شدگانى که خیرى در آنان نبود. محمّد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جاى رستگار شدنشان را به ایشان نمود و هر کس را در مکانى که مى بایست بنشاند. تا اندک اندک ، آسیابهاى خاموششان به گردش افتاد و نیزه هایشان استقامت گرفت . به خدا سوگند، که من پیشرو لشکر اسلام بودم و لشکر کفر را مى راندم تا همگى از کیش دیرین خود بازگشتند و فرمانبردار شدند. من ، در همه این احوال ، سستى به خرج ندادم و از مرگ نهراسیدم و به خیانت آلوده نشدم و در کارم ناتوانى پدید نیامد. به خدا سوگند، باطل را مى گشایم تا حق را از درون آن بیرون کشم .
شریف رضى گوید:
گزیده اى از این خطبه را پیش از این آورده ایم و این روایت را از حیث زیادت و نقصان با آن تفاوتهایى بود، از اینرو بر خود لازم دانستیم که بار دیگر آن را بیاوریم .