نمایشنامه ای در سه تکه . اینک بخشی از نمایشنامه را مرور می کنیم … یه بیابون با شنای روون . یه بیابون که انگاری تهش هیچی نیست . هر چی چشم می گردونی همه شنه و خار بیابون . تشنه ای . اونچنون تشنه که حتی شنای زیر پاتم به چشمت آب روون می آن . تموم بدنت تاول زده . تاولای چرکی شده . از کف پاهات خون می زنه بیرون . ولی می ری . هی میری و میری ، ولی این بیابون ته نداره . هر چی می بینی همه سرابه . بالا سرت ؛ تو آسمون یه عالمه لاشخور منتظر مرگتن . ولی انگار که این همه نشونه از مرگ خودتو نمی بینی ، هنوز امیدوار میری …میری … هنوز همه چیز پیداس . آره سامان ، هنوز همه چیز پیداس . ولی تو منتظر مرگ نمی مونی و راه میری . این تاولای روی بدنت .. این ترکای کف پاهات .. انگار نیستن . میری و میری .. هر جا که میری ، هر ساعت که بیشتر راه میری یه چیزی ، یه کسی بهت نزدیکتر میشه . خسته میشی ولی امیدواری که اون بهت نزدیکه . حالا دیگه بیشتر بهت نزدیک شده . خیلی بهت نزدیکه . اونچنون نزدیک که دیگه صدای نفسش رو ، گرمی نفسش رو می شنوی و حس میکنی . اما بعدش انگاری که توفان شده باشه همه جا رو گردو خاک می گیره . هر چی گوش میدی دیگه از اون صدا خبری نیست . دیگه هر چی می گردی نیست . انگار با باد یکی شده و باهاش رفته … سارا : چقده خوش بودیم سامان . یادته هر وقت برای هم فال می گرفتیم چقدر خوب می اومد ؟ یادته سامان ؟ بابا هنوز سالم بود . کی فکر می کردم بیفتیم تو این همه بدبختی . یهو همه چیز خراب شد سامان . یه دفه خراب شد . کاش برگردیم به همون خیالات خودمون . سامان : کاش اونجوری همه چیز بهتر می شد . ولی حیف که نمی شه سارا جان . حیف که دنیا واقعی تر از این حرفاس که بشه خیالی دیدش . سارا : خیلی تلخه سامان . خیلی تخله که ببینی داره همه چیز داغون میشه و کاری از دستت برنمیاد … کتاب خداحافظی مردگان را از لینک زیر دانلود کنید….
دانلود | دانلود با لینک مستقیم | |
حجم فایل | ۱۸۴kb | |
پسود | ندارد | |
فرمت |