امام رضا (ع): هر صبح و شب برای گناهانتان طلب عفو می کنیم ♥•٠·˙
به دیوار شهر طوس نزدیک شدیم. صدای شیونی بلند شد. رفتیم طرف صدا. جنازه ای افتاده بود روی زمین. چند نفر هم می زدند توی سر و صورتشان.
امام از اسب آمدند پایین.
جنازه را بغل کردند. انگار نوزاد کوچکشان باشد. دستشان را گذاشتند روی سینه میت.
_ بهشت مبارکت باشد. دیگر نترس.♡❤
رفتم جلو: چطور می شناسیدش آقا؟
این اولین باری است که آمده اید طوس.
نگاه کرد: موسی جان! نمی دانی هر صبح و شب اعمالتان را نشان ما می دهند؟ همه تان را خوب می شناسیم.
عمل خوبی ببینیم شکر می کنیم و برای گناهانتان طلب عفو می کنیم.
┘◄ برگرفته از کتاب « آفتابِ هشتمین» از مجموعه کتب ۱۴ خورشید و یک آفتاب
┘◄ دو روز تا میلادش . . .