محبت

ریشه محبت:
این واژه ریشه سه معنایی درد:
۱٫استواری(در علاقه داشتن)، ۲٫ دانه ی روییده شده از زراعت روییدنی.۳٫وصف کوتاهی. انسان فطرتاً نیازمند محبت است و با هیچ چیزی چون محبت نمی توان آدمی را متحول ساخت و او را به سوی کمال سوق داد.کودکان و نوجوانان حتی بزرگ سالان به محبت نیاز دارند و این به علت اُنس، احتیاج و ضعف و ناتوانی فرد است. محبت در تعلیم و تربیت کودکان فوق العاده ضروری است، اگر آنان از والدین خود محبت ببینند از مقداری از ناسازگاری های خود دست بر می دارد.
عقل زندگی محبت:
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «محبت نیمی از عقل است.»
انسان اسیر و تشنه محبت است و در هرجا که آن را بیابد جذب می شود. از این رو اسلام به پدران و مادران توصیه کرده که نسبت به فرزندان خود محبت داشته باشند تا آن ها جذب والدین شوند که از همه دلسوزترند و مبادا کمبود محبت روزی آن ها را به سوی محبت های کاذب بکشاند که جز دام چیزی برای آن ها ندارد.
بوسیدن فرزندان عبادت است و ثواب و اجر زیادی دارد. تأمین نیاهای مادی و معنوی و روحی فرزندان از وظایف والدین است.. دشمنان نیز از طریق همین محبت کردن دام می گسترانند و فرزندان معصوم و کم تجربه را می ربایند، فرزندانی که از خردسالی از پدر یا مادر محروم بوده اند، کمبود محبت دارند، به خطر بسیار بزرگی نزدیک ترند تا دیگران. از این رو آغوش خانه باید گرم و صمیمی و با محبت باشد تا فرزندان را به سوی محبت کاذب نروند.
یکی از احتیاجات اساسی روانی افراد برخورداری از محبت دیگران است.کودکی که در سال های اول زندگی از محبت پدر و مادر محروم باشد در خانه احساس ناامنی می کند، از زندگی لذت نمی برد، اغلب سرد و خشک و نسبت به دیگران بی مهر است. دکتر مقید به اصول و قوانین اخلاقی است و بر عکس کودکی از محبت سرشار پدر و مادر برخوردار است قدرت سازگاری بیشتری دارد، احساس سکون و آرامش می کند، اعتماد به خویشتن در او قوی است و نسبت به میزان های اخلاقی حساس است.گاهی یکی از والدین نسبت به کودک بی مهر است ولی دیگری جبران می کند در این صورت بچه کمتر احساس ناراحتی می ماند. عشق و محبت واقعی پدر و مادر نسبت به بچه امری ضروری و قابل تقدیر است ولی محبت بی مورد گاهی مانع رشد شخصیت بچه می شود.

والدین باید متوجه رشد بچه باشند. امکانات، احتیاجات، تمایلات و استعداد بچه را در هر مورد در نظر بگیرند و در هر مرحله از رشد به مقتضای آن عمل کنند. اغلب گفته می شود که والدین مخصوصاً مادرها بچه خود را دوست می دادند و این امر را به عنوان یک اصل مسلم و غیر قابل انکار درمورد تمام مادرها صادق می دانند.ولی باید توجه داشت که این امر کلیت ندارد. گاهی دیده می شود پدر و مادر از بچه تنفر دارند. این تنفر ممکن است معلول عوامل مختلف باشد.مثلاً بودن بچه مانع شود از این که پدر یا مادر به هدف خود برسند یا پدر و مادر را به کار بیشتر و تحصیل در آمد زیادتر وادارد.گاهی پیدایش بچه باعث تغییر شغل مادر می شود یا این که مادر مجبور می شود شغل خود را از دست بدهد. در بعضی موارد بچه داشتن، زندگی خانوادگی را خسته کننده می سازد. این عوامل در مورد بچه های مشروع و عادی است. تنفر والدین در مقابل بچه های نامشروع به حد افراط ظاهر می گردد.گاهی پدر و مادر در اثر ضعف خود نمی توانند به هدف های خویش برسند و بچه را عامل شکست فرض می کنند و او را مورد تنفر قرار می دهند و پدر و مادری که خود از محبت والدین محروم بوده اند اغلب نسبت به بچه ای خویش بی مهر هستند.

والدینی که از طرف پدر و مادر طرد شده اند نسبت به فرزندان خود بی علاقه هستند. گاهی بی مهری والدین به بچه ها معلول عدم آشنایی آن ها به احتیاجات اساسی روانی کودکان است. بچه هایی که از محبت والدین محروم هستند، اغلب متزلزل و ناراحت می باشند.

author-avatar

درباره بسیجی

حب الحسین رشته تحصیل ماست. دانشجوی کارشناسی ارشد شیعه شناسی-کلام... طلبه سطح سه حوزه http://karbala-2.kowsarblog.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *