در همه عمر به حکم طبیعت بشریمون دنبال این می گردیم که چی به نفعمونه و سودمند به حالمون تا دودستی بهش بچسبیم و یا به چنگش بیاریم ! و چی به ضررمونه تا ازش فرار کنیم و خودمون رو از اسیب ها ی قطعی و احتمالیش دور کنیم.رسیدن به نتیجه خیلی جالبه.
۱- سود و زیانمون چی هست؟
۲- نگاهمون به سود و زیان بستگی به نوع نگاهمون به ساختمان وجودی انسان داره!
۳- تعریفمون از انسان چیه واقعا؟!
۴- این تعریف رو از کی و کجا به دست آوردیم؟
۵- اصلا آیا این تعریف ها درستند؟
۶- اصلامگه انسان با همه نقص در شناخت های حسی و عقلی و دانش های تجربی غیر قطعی و غیر یقینی می تونه تعریف درستی از خودش داشته باشد؟!(فیل شناسی در غیبت خورشید)
۷- چگونه و با چه روش و ابزاری خودش رو بشناسه! تا بع یه تعریف جامع ارائه بکنه!
۸- از کجا معلوم که تازه پس از این که همه توان و دانشش رو از آغاز تا امروز جمع کرد حرفاش حقیقت داشته باشد؟!
۹- کم کم دارم گیج میشم که این سوالات همچنان ادامه داشته باشه و بازم نفهمم حقیقت سود و زیانی که دنباش می دوم و یا ازش گریزانم چی چی هست؟!!!
۱۰- ناگزیر و لاجرم سراغ یه انسان شناس باید رفت که آفریدگار این موجوده و فوق انسانه, او قطعا می دونه که انسان چیه؟ کیه؟ چی براش سودمنده و چی هم براش زیان آور
– آدمایی رو می بینیم که در طول و عرض زندگیشون برای رسیدن به حقیقت زندگی بر اثر نادانی, تنبلی, بیماری و مرض , لج بازی و دانش اغواگر به جای رفتن در مسیر چشمه به سراب رسیدند و دقیقا از بهشتی که دنبالش بودند دور شدند و از چاه و جهنمی که فرار می کردند توش افتادند.
– توی این آدمای جورواجور بعضی ها وضعشون خیلی رقت باره !! کسانی رو می بینی که راه رو بلدند و یادشون دادند و ابزار رفتن و بهره برداری رو هم در اختیارشون گذاشتند ولی باز هم مسیر رو عوضی میرن یا برمی گردن سر خونه اولشون !
– در این هیرو ویر اون موجود موذی و شرور و فرصت طلب هم حسابی حال می کنه و این خفته خویشتن به خواب زده را مانند گربه چموشی در کیسه ای انداخته و دور سر خویش اینقده می چرخونه تا برتردیدش افزوده بشه.
– اینا اگه دلشون هم یه روزی برای حقایق زندگی تنگ بشه , همون موذی فرصت در آوردن از کیسه سیاه و تاریک و بدون اکسیژن حیرت و تردید و شک و تنبلی و نادانی رو بهشون نمیده و هرگز لذت ماندگارطعم حقیقت زندگی رو نمی چشند.
–
ویژگی های این جور آدما
– سرسپرده موجودات ضعیفی مثل خودشون یا پایین تر از خودش هستند که از شناخت سود و زیان خودشون ناتوانند.
– گروهی از اینا می دونند ومی تونند ولی با لجبازی خودشون رو از حقیقت انسانیت محروم می کنند
– به خاطر سرسپردگی شیطان همواره در کویر گمرای سرگردانند.
– در برابر ستاره های فروزان الهی که به عنوان نشانه های راه هستند چشماشون کوره.
– بنابرین اهل نیایش و نماز نیستند
– فرجام نگر و عاقبت اندیش نیستند
گشت و گزاری در بوستان الهی- سوره مائده آیه های ۷۱/۷۲