گاهی وقتا حال انسان بواسطه تغییر مواضعی که پیدا میکنه قشنگ میشه.

مثلا می زنه و حضرت معصومه (سلام الله علیها) حاجتت رو میده ،

یه سفرمشهد یهو برات جور میشه،

اونوقت میری و میشینی تو صحن سقا خونه

و زل میزنی به ورودی ضریح و هی کیف میکنی !

زانوهاتو بغل میکنی و چشماتم میبندی و به اندازه سه تاکپسول غواصی

 نفس عمیق میکشی !گـــــــــوارای وجــــــــــــودت !

 تو این بین شاید به این هم فکر کنی که : چقد احمقه کسی که امام

 رضا رو ول کنه و بخواد با ۴ تا تیکه اسباب بازی خودشو سرگرم کنه و

 دلش و به اونا خوش کنه

(همینجوری زیر چشمی هم داری به خودت نگاه میکنی ببینی اینایی

 که به در داری میگه که دیوار بشنوه رو میشنوی یا نه !!!!

غیر مستقیم میگی که بت بر نخوره ؟!!

 بابا تو دیگه کی هستی با خودتم درگیری؟)

 یا باز هم مثلا به خودت میای و میبینی ی بار دیگه مهمون

سفره  خصوصی خدا ، رمضان المبارک شدی ،

باز هم تیز و فرز کم نمیاری و تا راه داره استفاده میکنی و

ذخیرش ایشالااما صحبت سر جای دیگس …

حالم خوب شده ، عالیه عالی هم هستم ،

اما به محض اینکه از مشهد یا رمضان میکنم و میام تو دنیای خودم ،

دوباره سرگرم میشم و همه حال و احوال قشنگم هم واسم بی مزه میشه !

 جذبه دنــــــــیا با قدرت مکش ۲۰۰۰اومده جلوی صورتم و حالا مرد میخواد که

 یاد مناجات های ماه رمضون و مشهد بیوفته !!!!نچ !

 دیگه سکه اشون از رونق افتاد !! چــــــــــــــــرا؟؟؟؟؟

“چرا”ش رو شاید امروز ی گوشش رو درک کرده باشم.

وقتی قرار بود توی توی مجلس چهلم جوون مومن و تحصیلکرده ای

که چهل روز پیش توی یه سانحه جون خودش رو از دست داده بود شرکت کنم.

البتـــه اون مجلس رو پیدا نکردم و مجبور شدم گلزار شهدای قم و بگردم ..

و چیزهائی رو ببینم که شاید آب سردی بود از سر تانوک انگشتای پام!

یه عده ای دور یه قبر جمع شده بودن و شاید هم زیاد جزع و فزع میکردن

 چون تازه جوانشون خاک کرده بودن !

وقتی علت مرگ این جوان رو جویا شدیم گفتن :

بعد ظهر روز ۲۹ ماه رمضان خوابیده و دیگه بلند نشده !

جوون سالم مردم رو به همین راحتی کردن زیر یه خروار خاک سرد!

شاید اونجا بود که دلم حسابی ریخت …

و نه مثل مشهد و رمضان که شوخی شوخی از خدا میخواستم ،

بلکه مثل همینـــــــــجا  از ته دل ازخدا خواستم منو ببخشه و کمک کنه تا آخرین لحظه آدم خودش باشم

وحواسم جمعه همینجا باشه ، باور کنم که :یا ایها الانسان ! انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه…

author-avatar

درباره کاظمی

زندگي کن. حتي اگه بهترين هايت را از دست دادي. زيرا اين زندگي کردن است که بهترينهاي ديگر را برايت ميسازد آسمانم انتهايش قلب توست / مهربان اين آسمان از آن توست / آسمانم هديه اي از سوي من / تا بداني قلب من هم ياد توست حسرتي گر به دلم هست همان دوري توست من پرستوي خزان ديده ي خاموش توام. کاش ميشد در سايه ي مژگانت ، لحظه اي به تماشاي درياي خوشرنگ چشمهايت مي نشستم وبلاگ من:http://kazme20.parsiblog.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *