علی(ع) می فرماید که تا مؤمن چهار موت را از سر نگذراند خالص نمی شود: موت سرخ که از جان گذشتن است . موت زرد که پذیرش فقر است . موت سیاه که گذشتن از منیّت و حیثیت فردی است. و موت آخر که شاقه ترین موتھاست و دین و معرفت را در انسان به کمال میرساند موت سفید است که مقام تنھائی و گذشتن از دل خویشتن است یعنی گذشتن از عزیزان . و این مقام تفرید و تجرید و توحید است و یا مقام فنای فی الله.
چرا که آدمی در گذشتن از دل خویش در واقع ریشه دنیا و منیت و حب جان و نان و مقام را یکجا از
وجود خود بر می کند و بدینگونه تک و تنھا در درون و برون، رو در روی خداست و جز خدا باقی
نمی ماند وچاره ای جز پناه بردن به او و فنای در ذات او ندارد. و این مقام یگانگی یا موحد شدن
وجودی است.
این چھار موت که موسوم به موت اراده است چھار جنبه و جلوه از موت قبل از مرگ جسمانی است.
و تن آدمی قبل از مرگش از دنیا پاک می شود و بر آخرت و عالم غیب وارد می شود. و انسانی اھل آخرت و پرده نشین می شود . و این مقام امامت و ولایت وجودی در غایت معرفت نفس و سلوک روحانی است. از این چھار موت می آ موزیم که گذشتن از مال و پذیرش فقر بمراتب سخت تر از جانبازی است و گذشتن از منیت و حیثیت و آبرو سخت تر از فقر است و گذشتن از عزیزان و محبوب خود یعنی دل کندن از خود از ھمه آن سه دیگر سخت تر می باشد.
و این موتھا باید به اختیار باشد نه به جبر.