حـضـرت مـوسـی (ع) در راه طـور سـیـنـا بـود، در بـیـن راه کـسـی به
حـضـرت الـتـمـاس کـرد و گـفـت مـن گـنـاه بدی کرده ام، از خدا بخواه
کـه از مــن بـگـذرد؛ سـپـس گـنـاهـی کـه مـرتـکـب شـده بـود را بــه
حـضـرت مـوسـی گفت…
حـضـرت بـه خـداونـد گفت: این بـنـده از تـو پـوزش مـی طـلـبـد، او را
مشـمول رحمت و مـغـفرتت قرار بده!
از جـانـب خـداونـد خـطـاب رسـیـد کـه مـن او را بـخـشـیـدم، ولی به
او بـگـو کـه مـن از او یک گـلایـه دارم، چــرا ایــن مطلب را به تو گفت