۱۷۱٫as2

در دعاى کمیل آمده است که طول نمیکشد:

 یا سریع الرضا

 هیچ کس از خدا زودتر راضى نمى‏ شود.

پدرى بود که سى و پنج سال ، هر چه رفتند و گفتند که از پسرش

راضـى شود، گفت: راضـى نمى‏ شـوم. آخر هم با نارضـایـتـى مرد.

حالا حق و ناحق بودن را نمى‏ دانم،

یا بین زن و شوهـر اخـتـلاف مى‏ شود، گاهى چندیـن سـال طـول

مى‏ کشد، بین دو بـرادر نـزاع مـى‏ شود، سال‏ـهـا قـهـر هسـتـند و

یکدیگر را نمى‏ بخشند،

اما خدا مى‏ گوید: اگر به عدد ریگ بـیـابان و ستارگان آسمان گنـاه

آوردى، هـمـان وقـتـى کـه مـى‏ آیـى تـو را مـى‏ بــخـشـم.

شب جمعه، ماه رمضان و شـب احیا بیا تا بـبـخشم؟ نـه…

مگر روز عاشورا ماه رمضان و شب احیا و شب جمعه بود؟

وقتى حـرّ به پسرش گـفـت: عـلـى ! چکمه‏ ها را از خاک پـر کن و

به گردن من بیانداز و به سمت ابى عبدالله  علیه‏ السلام ببر، چند

قدمى آمد، به امام  علیه ‏السلام عرض کرد:

 « هل لى من توبه »

 

 آیا قبولم مى‏ کنى؟

 امام فرمود: بله. این بنده خداى ما است. کسى که هیچ کـس او

را نمى‏ شناسد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *