بسم الله الرحمن الرحیم

نمازخوان­ های بداخلاق!۲۶

بعضی از نماز­خوان ­ها رفتارهای نادرست و ریاکارانه ­ای دارند. به ظاهر دم از دین می ­زنند، اما رفتارهای آن ­ها بر خلاف ادعایی است که دارند. اخلاق و رفتارشان که واقعاً غیر قابل تحمل است. به همین دلیل از هر چه نماز و نمازخوان است، متنفرم و دوست ندارم مانند آن­ها نماز بخوانم!

این مطلب، اشکالی است که در ذهن برخی از افراد جا گرفته و به خاطر آن، خود را از نعمت نماز و بندگی خداوند محروم کرده­ اند. برای پاسخ ­گویی به این مطلب، ابتدا مثال ­هایی ذکر می کنم:

«صداقت»، به خودی خود، خوب است و هر عاقلی آن را رفتاری شایستۀ تحسین می ­داند. حالا اگر انسان از خدا بی ­خبری، سعی کرد در برخی از رفتارهای خود «صداقت» داشته باشد، آیا می ­توان به دلیل آیین ناصحیحش، و به دلیل این­که در برخی از رفتارهای وی «صداقت»      می ­بینیم، از «صداقت» متنفر شویم؟!

«بدحجابی»، رفتار ناپسندی است. اگر خانم بدحجابی، لطف و محبتی در حق رفیق خود داشت، آیا رفیقش می ­تواند به خاطر محبت ­های خانم بدحجاب، و محبتی که به وی دارد، بدحجابی او را هم کاری پسندیده بداند؟!

نماز، عبادت و بندگی خداوند است. حال اگر یک نمازخوان، رفتار ناشایستی داشت، آیا می­ توان به خاطر رفتار ناپسندش، به یک­باره از نماز و بندگی خداوند روی­ گردان شد؟!

یقیناً این­گونه نیست.

اسلام به ذات خــــود ندارد عیبــــــــی

هر عیب که هست از مسلمانی ماست

مقصودم از ذکر چنین مثال­ هایی این است که ما باید از هنر جداسازی میان کارهای خوب و بد برخوردار باشیم، و باید بتوانیم حساب آن­ ها را از یکدیگر جدا کنیم. ما باید قبل از هر چیز، معیار صحیحی برای تشخیص رفتارهای خوب و بد داشته باشیم و تنها معیار، برای شناخت کارهای خود و بد، خود آن کار است، نه کسی که آن کار را انجام می­دهد!

اگر خانمی، شخص محجبه ­ای را دید که از هنر تعامل صحیح با دیگران بی ­بهره است، به جای این که از حجابش ـ که رفتاری پسندیده است ـ منزجر شود، از رفتار ناصحیحش عبرت بگیرد و سعی کند خودش بانویی محجبه­، و در عین حال خوش ­اخلاق و مردم ­دار باشد.

اگر کسی شخص بانمازی را دید که مبتلا به رذایل اخلاقی است، به جای این که از نماز ـ که عبادت خدا است ـ منزجر شود، باید سعی کند خودش نمازخوان متدینی باشد.

اگر یک نمازخوان، اخلاق تندی دارد، خلق و خوی او چه ربطی به نمازش دارد؟! چرا برای دیدن واقعیت نماز و تأثیر آن بر شخصیت انسان، به اولیای الهی و بندگان پاک او که نماز را با خضوع و خشوع به جا    می­آورند، نگاه نمی ­کنیم؟!

طبیعی است که در چنین مواقعی شیطان به جای آن ­که جوان را به عبرت گرفتن از این امور و اصلاح خود گرایش دهد، او را وسوسه     کند، تا از کار خوبش دست بردارد.

بنابراین، سعی کنید در نبرد با شیطان، مغلوب نشوید، و از این جنگ روانی، پیروزمندانه بیرون آیید.

اگر با چنین عینک نادرستی به مردم و رفتارهای آنان بنگریم، باید از تمام رفتارهای خوب و پسندیده متنفر شویم و آن­ها را کنار بگذاریم.

می­گویید علت این حرف چیست؟!

خیلی واضح است. در تعاملی که با مردم داریم، بالأخره انسان­ هایی را می ­بینیم که هم رفتارهای شایسته و صحیح دارند و هم رفتارهای ناصحیح و ناشایست. انسان ­هایی را می ­بینیم که ادعای آن ­ها بر خلاف رفتارشان     می ­باشد، و دچار دوگانگی رفتاری هستند. با چنین نگرشی، به محض دیدن رفتار ناپسند آن­ ها، باید از تمام رفتارهای خوبی که در آن ­ها سراغ داریم روی ­گردان شویم، و به همین بهانه، یک­ یک کارهای خوب را کنار بگذاریم. این در حالی است که هیچ عاقلی چنین نگرشی ندارد، و با چنین عینکی به دنیای پیرامون خود نگاه نمی کند.

پس پسندیده است که هنر تفکیک بین کار خوب از کار بد را در خود تقویت نماییم. کارهای خوب را خوب بدانیم و آن­ها را سیرۀ رفتاری خود کنیم، و کارهای بد را بد بدانیم و از آن ­ها دوری کنیم.

خوب است از این فرصت استفاده کنم و نکتۀ اخلاقی مهمی را بیان کنم:

بیاییم به جای تمرکز در عیوب دیگران ـ که موجب فراموشی عیوب خود است ـ مشغول خود و کاستی ­های خویشتن شویم.

امام سجاد (علیه­ السلام) می ­فرماید: «همین اندازه عیب برای انسان کافی است که نگاه به عیوب دیگران کند، و از دیدن عیوب خود نابینا باشد».[۱]

توجه افراطی به عیوب دیگران موجب می­شود تا به تدریج خود را عاری از هر عیبی ببینیم و مبتلا به غرور و خودشیفتگی شویم. سعی کنیم به جای تمرکز در عیوب دیگران، در خود و عیوب خود متمرکز شویم، و تمام تلاش و همت خود را برای کشف و اصلاح اشکالات رفتاری خود بگذاریم. مطمئن باشیم آن­قدر اشکال و ایراد در رفتارهای ما وجود دارد، که توجه به آن ­ها و تلاشی که برای رفع اشکالات خود می­کنیم، ما را از توجه به عیوب دیگران، و هدر دادن انرژی خود باز می ­دارد.

[۱] . عن السجاد (علیه ­السلام): «کَفى بِالمَرءِ عیباً أن یَنظُرَ فِی عُیُوبِ غَیرِهِ وَ یُعمى عَن عُیُوبِ نَفسِهِ».

(دیلمی، ارشاد­القلوب، ج۱، ص۱۸۳)

برگرفته از کتاب پیوند جوان با نماز ـ

author-avatar

درباره کاظمی

زندگي کن. حتي اگه بهترين هايت را از دست دادي. زيرا اين زندگي کردن است که بهترينهاي ديگر را برايت ميسازد آسمانم انتهايش قلب توست / مهربان اين آسمان از آن توست / آسمانم هديه اي از سوي من / تا بداني قلب من هم ياد توست حسرتي گر به دلم هست همان دوري توست من پرستوي خزان ديده ي خاموش توام. کاش ميشد در سايه ي مژگانت ، لحظه اي به تماشاي درياي خوشرنگ چشمهايت مي نشستم وبلاگ من:http://kazme20.parsiblog.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *