نمیتوانم مفهوم «هوالرزاق» را درک کنم. آیا به این مفهوم است که کسی در این دنیا به هیچ وجه گرسنه نمیماند؟! پس این همه کودک آفریقایی که در اثر گرسنگی میمیرند چه هستند؟!
به هیچ وجه چنین معنا و مفهومی ندارد.
دقت کنیم که هر چه «کمال» وجود دارد، «هستی» است و هر چه ضعف و نقص خوانده میشود، در واقع نیستی میباشند و عالم هستی، دو یا چند هستی بخش ندارد. لذا رزّاق، چه در رزق مادی و چه معنوی نیز اوست.
آری، هر چه هست، آن را خدا هستی بخشیده و عطا نموده است، اما نه تنها دلیلی نیست که چون او هستی بخشیده و عطا نموده، هیچ قاعده و قانونی نداشته باشد، بلکه چون او علیم و حکیم است، همه شئون خلقتش نیز منطبق بر نظم لازم خودش میباشد.
الف – فقط رزق و روزی نیست، بلکه علم را نیز خدا داده است، چون او علیم است و نه غیر او؛ پس کسی نمیتواند تجلی علم کند، به جز خود او. لذا فرمود: «عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ – به انسان آنچه را که نمىدانست آموخت / العلق ۵»، اما دلیل نمیشود که همگان عالم به همه چیز باشند یا در علم مساوی باشند – جمال، قدرت، کرم، رأفت و تمامی کمالات را نیز او داده است، چرا که کمالی جز او نیست و اعطا کننده و تجلی کننده اوست، اما دلیل نمیشود که همه چیز یک شکل باشد یا همگان یکسان کرم و جود و قدرت داشته باشند – هدایت نیز از آن اوست، چه تکوینی باشد و چه تشریعی با ارسال انبیا و رسل و انزال وحی و کتاب و قرار دادن امامان و رهبران به حق، اما دلیل نمیشود که همگان یکسان هدایت شوند.
بلکه، هزاران هزار حکمت و قاعده و رابطهی علت و معلول و قواعد دیگری برای اخذ فیض و کمال وجود دارد. مانند: نظام هستی – ضرورتهای چرخهی حیات – حکمت وجودی هر موجود – مرتبه و ظرفیت هر یک – جبر و اختیار – علت و معلول – حرکت و سکون و … .
ب – رزق الهی نیز از این اصول و قواعد مستثنی نمیباشد. غنی اوست و همگان فقیر هستند، پس کسی چیزی ندارد که بخواهد به اندازهی ذرهای رازق (معنوی و مادی) خود یا دیگران باشد، لذا «هو الرازق».
منتهی علم، مشیت و ارادهی الهی، منطبق با حکمت است، لذا هر چیزی اندازهای «قَدری» دارد که اگر چنین نبود، همه چیز مساوی و تباه میشد؛ از این رو ضمن تصریح بر رزاقیت خود، به «قَدَر»، یعنی اندازهها نیز متذکر شده است:
«قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ و َمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» (سبأ، ۳۹)
ترجمه: بگو در حقیقت پروردگار من است که روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا براى او تنگ مىگرداند و هر چه را انفاق کردید عوضش را او مى دهد و او بهترین روزى دهندگان است.
«وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» (الحجر، ۲۱)
ترجمه: و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معین فرو نمىفرستیم.
«وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ» (المؤمنون، ۱۸)
ترجمه: و از آسمان آبى به اندازه [معین] فرود آوردیم و آن را در زمین جاى دادیم و ما براى از بین بردن آن مسلما تواناییم.
از جمله اندازهها (قَدَرها):
وقتی گفته میشود که خداوند متعال رازق و رزاق است، یعنی رزاقیت او بر اساس علم، حکمت، مشیت و البته عدل اوست. وقتی گفته میشود «عدل»، معنایش این نیست که همه مساوی خواهند بود، بلکه معنای عدل «قرار دادن هر چیزی در جای خود است» و در مقابل ظلم قرار دارد. وقتی گفته میشود «خداوند منّان به کسی ظلم نمیکند»، معنایش این نیست که در دنیا هیچ ظلمی اتفاق نمیافتد، بلکه ظلم از ناحیهی او اتفاق نمیافتد؛ اما از قوانین خلقت جهان و انسان، اعطای اختیار در برخی امور و نیز هدایت تشریعی است که موجب کمال و وجه تمایز انسان با سایر موجودات میگردد. ولی برخی از انسانها، این نعمات را ضایع کرده و در جای غیر خود و به صورت غلط و خطا استفاده میکنند و سبب ظلم به خود، ظلم به طبیعت، ظلم به نظام هستی و ظلم به هم نوع خود میشوند، لذا فرمود:
«ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الرّوم، ۴۱)
ترجمه: به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده فساد در خشکى و دریا نمودار شده است تا [سزاى] بعضى از آنچه را که کردهاند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.
«وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ» (الشوری، ۲۰)
ترجمه: و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمىگذرد.
ج – پس، رازق خداست، اما رزاقیت نیز حساب و کتاب و اندازه و قانون و قَدَر دارد. یه یکی به تناسب نقش او در کارگاه هستی زیادتر داده شده و به یکی کمتر داده شده و برای هر دو دستور العملهای لازم آمده تا چرخه به سلامت بچرخد و همه به کمال برسند؛ پس اگر هر کدام از غنی و فقیر خطا کردند، ظلم به نوع خود و بشریت کردهاند. این هم جزو قوانین الهی است.
اگر عملکرد خودخواهانهی گروهی از نوع بشر در تولید گازهای گلخانهای سبب شد تا لایهی اوزون پاره شود و حرارت زمین افزایش یابد و نزولات آسمانی کاهش یابد و بالتبع مناطقی چون آفریقا با خشکسالی مواجه شوند، ظلم کردهاند، هر چند که خداوند متعال برای شرایطی چون قحطی نیز دستورالعملهایی دارد که وقتی عمل نمیکنند، ظلم بیشتر پدید میآید.
حتی انسان مؤمن نیز ممکن است به خودش ظلم کند، ظرفیت وجودیش بالا نیست، از خدا طلب رزق و گشایش میکند، اما زمینه و ظرفیت آن را فراهم نمیکند و خدا میداند که اگر ذرهای بیشتر به او بدهد، طغیان خواهد کرد و چون به حفظ ایمانش اعتقاد و علاقه دارد، به او نمیدهد تا حفظ بماند.
«وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ» (الشوری، ۲۷)
ترجمه: و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند مسلماً در زمین سر به عصیان برمىدارند لیکن آنچه را بخواهد به اندازهاى [که مصلحت است] فرو مىفرستد به راستى که او به [حال] بندگانش آگاه بیناست.
البته «رزق الهی» تعریفی دارد و هر درآمدی رزق الهی نیست. رزق الهی همه برکت است و سبب رشد میشود، اما در آمدی که از هر راهی به دست میآید و در هر راهی مصرف میشود و همیشه با «ظلم» به خود و دیگران توأم است، رزق الهی قلمداد نمیگردد و چنان چه بیان شد، هزاران هزار قانون در این نظام علیت برای رزق، گشایش و وسعت، توزیع عادلانه و … وجود دارد که اگر رعایت نشد، ظلم پدیدار میگردد.
حدیث:
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «کاخی ساخته نمیشود، مگر به قیمت ویرانه ماندن ویرانهای» – در این بیان نورانی، نکات ژرفی وجود دارد، از جمله آن که تذکر میدهد که توانمندی برای ساختن یک کاخ، یا از حلال به دست آمده است و یا از حرام. اگر از حرام باشد که ظلم مضاعف است و اگر از حلال باشد، [یعنی مثلاً اگر فلان آقا یا آقازاده از راه حلال این درآمد را کسب نموده باشد]، باز هم نمیتواند کاخی بسازد، مگر آن که به بیخانمانها و کوخها و ویرانهها، بیتوجه باشد.
هم چنین از ایشان پرسیدند: شما میفرمایید که «هو الرّزاق»، حال اگر یک نفر را داخل اتاق یا محفظهای محبوس کنند، چنان چه هیچ راهی به بیرون نداشته باشد، روزیاش از کجا میرسد؟ فرمود: از همانجا که مرگش میرسد.
در این بیان نیز به دو نکتهی مهم توجه داده شده است: اول آن که وقتی کسی را در چنین حالتی قرار دادند (طبق قوانین حاکم بر عالم خلقت)، روزی او همان مرگ اوست. دوم این که خدایی که میتواند از هر راهی مرگ را برساند، رساندن لقمهای آب و غذا و یا به اصطلاح مائدهی الهی از دیوارهای بدون منفذ، برای او کار مشکلی نیست. اما همه افعالش بر اساس حکمت و قاعده است.